جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[پرونده:1100761.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی یارمحمدیان]]]] | [[پرونده:1100761.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی یارمحمدیان]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان]]''' در کتاب ''«[[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان]]''' در کتاب ''«[[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[علم امام]] از سنخ [[علوم]] بشری، به معنای اطلاعات [[ذهنی]] نمیباشد؛ بلکه علم امام، نوعی [[شهود]] [[قلبی]] و [[روحی]] است که بر آغاز تا انجام معلوم، احاطه و اشراف پیدا میکند. اساساً [[ماهیت علم امام]] به گونهای است که ظرف آن [[روح]] [[شریف]] [[امام]] است و مربوط به [[بدن]] و [[ذهن]] نیست. بله، میتوان گفت بدن شریف امام مرکبی برای چنین روح بلندی است که علوم بیکرانی را در بردارد و ذهن شریف او این علوم را [[تصور]] کرده و از آنها [[درک کلی]] میکند. در احادیثی به بارگیری [[علمی]] روح امام اشاره شده است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۲، ح۶، ۷.</ref>. به همین دلیل است که آسیبهایی مانند [[غفلت]]، [[اشتباه]]، [[نسیان]] و... در آن [[راه]] ندارد<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۴۵۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۷۲.</ref>؛ چراکه این اوصاف از عوارض اطلاعات ذهنی و [[علوم حصولی]] و یا [[علوم حضوری]] عادی است. تأکید میشود، این بدان معنا نیست که امام اطلاعات ذهنی ندارد؛ بلکه سخن در [[علم ویژه]] امام است که [[اثبات]] آن به معنای [[نفی]] دیگری نیست. اگرچه اطلاعات ذهنی امام نیز تمایزاتی با دیگران دارد و مناسب است که در [[پژوهشی]]، به چیستی آن و نیز [[ارتباط]] آن با علم ویژه پرداخته شود. | |||
در مباحث پیشین گفتیم در احادیثی از [[علوم وراثتی]] امام، نفی [[علم]] شده و علم امام به آنچه از جانب [[خدای متعال]] تازه به تازه دریافت میشود، منحصر شده است<ref>ر.ک: صفحه ۱۴۱ تا ۱۴۸ از همین نوشتار.</ref>. توجه به دو نکته راجع به این [[حقیقت]] ضروری است: | در مباحث پیشین گفتیم در احادیثی از [[علوم وراثتی]] امام، نفی [[علم]] شده و علم امام به آنچه از جانب [[خدای متعال]] تازه به تازه دریافت میشود، منحصر شده است<ref>ر.ک: صفحه ۱۴۱ تا ۱۴۸ از همین نوشتار.</ref>. توجه به دو نکته راجع به این [[حقیقت]] ضروری است: | ||
'''نکته نخست:''' نفی علم از این [[میراث]] گرانسنگ و [[مقدس]]، به این معنا نیست که آنها علم نیستند. همین علوم وراثتی، روزگاری از سوی [[خداوند]] منّان بر [[حجج الهی]] فرو فرستاده شده است و لذا [[علوم حقیقی]] همین دست علوم است. اما حقیقت این است که علوم یادشده، [[علم حقیقی]] و مصطلح امام نیست. اساساً روش دریافتهای [[علمی]] [[امام]] مراجعه به کتب نیست. از منظر این [[روایات]]، [[علم خاص امام]]، تنها به علومی گفته میشود که به شخص امام در قالب [[علم]] افزون ارزانی میشود و [[علوم وراثتی]]، آثار برجای مانده از [[ناحیه مقدسه]] [[رسول الله]]{{صل}} است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۵، ۱۳۹، ۳۲۵، ۴۶۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۲۵.</ref>. در [[احادیث]] دیگری به طور مطلق، حتی برای غیر امام نیز، علم را از [[علوم]] تحصیلی [[نفی]] کردهاند و آن را نوری معرفی کردهاند که [[خداوند]] [[منان]] در [[قلب]] [[انسان]] میتاباند<ref>ر.ک: امام ششم، جعفر بن محمد{{ع}}، مصباح الشریعة، ص۱۶؛ طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ص۳۲۶؛ فیض کاشانی، محمد محسن، وافی، ج۱، ص۱۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۱، ص۲۲۵. گفتنی است این احادیث اسناد چندان صحیحی ندارد.</ref>. در علوم تحصیلی انسانهای عادی نیز (در مرتبهای نازلتر) امر به همین منوال است. اگر کسی مطالب کتابهای [[عالمان]] پیشین خود را بداند، اگرچه او را فردی [[آگاه]] میدانند و به وی عالم نیز گفته میشود، اما تا از خود [[پژوهشی]] قابل توجه ارائه ندهد، او را ناقل علوم دیگران محسوب میکنند، و [[اهل]] فن او را عالم [[حقیقی]] نمیدانند. | |||
پس از پذیرش این [[حقیقت]] که کاربری مخصوص علوم وراثتی، بهرهگیری علمی امام نیست، باید دید [[فلسفه وجودی]] این علوم چیست؟ میتوان برای وجود آثار پیشینیان نزد امام، وجوهی برشمرد: | پس از پذیرش این [[حقیقت]] که کاربری مخصوص علوم وراثتی، بهرهگیری علمی امام نیست، باید دید [[فلسفه وجودی]] این علوم چیست؟ میتوان برای وجود آثار پیشینیان نزد امام، وجوهی برشمرد: | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
به نظر میرسد، اگرچه امام بر محتوای علوم وراثتی اشراف کامل دارد و این منابع میتوانند، منبعی برای [[علم امام]] قرار گیرند و گاهگاه امام از آنها بهرهمند گردد، اما [[فلسفه]] اساسی وجود این آثار نزد امام، بیشتر اعتمادسازی و [[نشانه بودن]] برای امامت شخص امام است. شواهدی این فرضیه را [[پشتیبانی]] میکند که برخی از آنها عبارتاند از: | به نظر میرسد، اگرچه امام بر محتوای علوم وراثتی اشراف کامل دارد و این منابع میتوانند، منبعی برای [[علم امام]] قرار گیرند و گاهگاه امام از آنها بهرهمند گردد، اما [[فلسفه]] اساسی وجود این آثار نزد امام، بیشتر اعتمادسازی و [[نشانه بودن]] برای امامت شخص امام است. شواهدی این فرضیه را [[پشتیبانی]] میکند که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
'''یک''': گزارشهای [[حدیثی]] پُرشماری که بر این ادعا صحه میگذارند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۱، ۱۵۳ ح۵ و ص۱۵۴، ح۹ و ص۱۵۵-۱۵۶، ۱۵۸، ح۱۹، ۲۰ و ص۱۵۹، ح۲۴، ۲۶ و ص۱۶۰-۱۶۱، ح۳۳ و ص۱۶۲، ح۱ و ص۱۶۳، ح۴ و ص۱۶۴، ح۷-۹ و ص۱۶۵، ح۱۲، ۱۳ و ۱۶۶، ح۱۶، ۱۷، ۱۹ و ص۱۶۷، ح۲۰، ۲۱ و ص۱۶۸، ح۲۳ و ۱۷۴-۱۷۷، ۱۸۰، ح۱۸، ۲۰ و ۱۸۱، ح۲۴ و ص۱۸۳، ح۳۲-۳۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۳۶۳، ح۵۵۳.</ref>: به این دو [[حدیث]] توجه کنید: | |||
:::::#{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا كَمَثَلِ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَيْنَمَا دَارَ التَّابُوتُ دَارَ الْمُلْكُ وَ أَيْنَمَا دَارَ السِّلَاحُ فِينَا دَارَ الْعِلْمُ}}<ref>«امام باقر{{ع}} فرمودند: همانا مثل سلاح پیامبر{{صل}} در بین ما خاندان بنیهاشم، مانند تابوت در میان بنیاسرائیل است که در هرجا تابوت قرار میگرفت، نشان از آن داشت که فرمانروایی در همان جا است. در ما خاندان نیز هر کجا سلاح وجود داشته باشد، علم نیز در همان جا است». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. | :::::#{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا كَمَثَلِ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَيْنَمَا دَارَ التَّابُوتُ دَارَ الْمُلْكُ وَ أَيْنَمَا دَارَ السِّلَاحُ فِينَا دَارَ الْعِلْمُ}}<ref>«امام باقر{{ع}} فرمودند: همانا مثل سلاح پیامبر{{صل}} در بین ما خاندان بنیهاشم، مانند تابوت در میان بنیاسرائیل است که در هرجا تابوت قرار میگرفت، نشان از آن داشت که فرمانروایی در همان جا است. در ما خاندان نیز هر کجا سلاح وجود داشته باشد، علم نیز در همان جا است». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. | ||
:::::#[[علی بن سعد]] از گفتگویی در [[حضور امام]] صادق{{ع}} گزارش میدهد:... [[محمد بن عبدالله بن علی]] گفت: [[تعجب]] میکنم از [[عبدالله بن حسن]] که او مسخره میکرد و میگفت: این مطلب در [[جفر]] شما است. همان جفری که ادعا میکنید. [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[خشمگین]] شده، فرمودند: تعجب از عبدالله بن حسن است که میگوید: در میان ما امامی نیست. درست میگوید؛ نه او [[امام]] است و نه پدرش. او [[گمان]] میکند [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نیز امام نبود و [[امامت]] ایشان را [[انکار]] میکند. اما سخن او راجع به جفر، آن پوست گاو و مانند خیک است. کتابها در آن است و تمام علومی که [[مردم]] تا [[روز قیامت]] از [[حلال و حرام]] بدان نیازمندند، در آن وجود دارد. این کتاب به [[املای پیامبر]] اکرم و خط علی{{ع}} به [[نگارش]] درآمده است. [[مصحف فاطمه]]{{س}} نیز در همان است که یک [[آیه]] از [[قرآن]] در آن نیست. نیز نزد من [[انگشتر]] و [[زره]] و [[شمشیر]] و [[پرچم پیامبر]]{{صل}} است. برخلاف میل آن کسی که [[گمان]] [[بیهوده]] دارد، آری، [[جفر]] نزد من است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۶.</ref>. | :::::#[[علی بن سعد]] از گفتگویی در [[حضور امام]] صادق{{ع}} گزارش میدهد:... [[محمد بن عبدالله بن علی]] گفت: [[تعجب]] میکنم از [[عبدالله بن حسن]] که او مسخره میکرد و میگفت: این مطلب در [[جفر]] شما است. همان جفری که ادعا میکنید. [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[خشمگین]] شده، فرمودند: تعجب از عبدالله بن حسن است که میگوید: در میان ما امامی نیست. درست میگوید؛ نه او [[امام]] است و نه پدرش. او [[گمان]] میکند [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نیز امام نبود و [[امامت]] ایشان را [[انکار]] میکند. اما سخن او راجع به جفر، آن پوست گاو و مانند خیک است. کتابها در آن است و تمام علومی که [[مردم]] تا [[روز قیامت]] از [[حلال و حرام]] بدان نیازمندند، در آن وجود دارد. این کتاب به [[املای پیامبر]] اکرم و خط علی{{ع}} به [[نگارش]] درآمده است. [[مصحف فاطمه]]{{س}} نیز در همان است که یک [[آیه]] از [[قرآن]] در آن نیست. نیز نزد من [[انگشتر]] و [[زره]] و [[شمشیر]] و [[پرچم پیامبر]]{{صل}} است. برخلاف میل آن کسی که [[گمان]] [[بیهوده]] دارد، آری، [[جفر]] نزد من است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۵۶.</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۶۱: | ||
اگر این علم، متفاوت با [[علوم]] موجود باشد، یا اگر تبیین علوم موجود باشد، علمی جدید و تازه است و امام آن را برای نخستین بار در قالب علم افزون دریافت کرده است. در این قسمت بحثی نیست. اما چنانچه محتوای علم افزون عیناً همانند بخشی از علوم موجود باشد، آیا امام میتواند چنین علمی را برای بار دیگر دریافت کند؟ به نظر میرسد، امکان بازدریافت علم موجود، خدشهدار نیست، ولی علمی که در بین علوم وراثتی وجود دارد و امام از آن [[آگاهی]] دارد، چنانچه برای بار دیگر به امام ارزانی شود، دیگر علم افزون و جدید نیست، بلکه همان علوم قبلی است! [[پرسش]] در این است که آیا میتوان باز دریافت علم پیشین را [[افزایش علم]] به حساب آورد؟ | اگر این علم، متفاوت با [[علوم]] موجود باشد، یا اگر تبیین علوم موجود باشد، علمی جدید و تازه است و امام آن را برای نخستین بار در قالب علم افزون دریافت کرده است. در این قسمت بحثی نیست. اما چنانچه محتوای علم افزون عیناً همانند بخشی از علوم موجود باشد، آیا امام میتواند چنین علمی را برای بار دیگر دریافت کند؟ به نظر میرسد، امکان بازدریافت علم موجود، خدشهدار نیست، ولی علمی که در بین علوم وراثتی وجود دارد و امام از آن [[آگاهی]] دارد، چنانچه برای بار دیگر به امام ارزانی شود، دیگر علم افزون و جدید نیست، بلکه همان علوم قبلی است! [[پرسش]] در این است که آیا میتوان باز دریافت علم پیشین را [[افزایش علم]] به حساب آورد؟ | ||
::::::در پاسخ میتوان گفت، این فرضی است که وقوع آن، بسیار محتمل است. در این فرض، خداوند بنابر مصالحی میخواهد علمی که در بین علوم وراثتی امام موجود است را تازه و بدون واسطه [[وراثت]]، به امام برساند و امام آن را از خداوند دریافت کند. شاید بتوان گفت از آنجا که بنابر [[روایات]]، علوم وراثتی [[علم حقیقی]] [[امام]] محسوب نمیشوند، [[مصلحت]] این است که آن [[علم]]، در قالب علم افزون از [[خداوند]] دریافت شود تا علم مصطلح وحقیقی امام محقق گردد. به عبارت دیگر میتوان گفت، ممکن است دریافت جدید آن از خداوند، موضوعیت داشته باشد. در [[حقیقت]] برای رویداد [[افزایش علم]] و بازنزول آن، نیازی به جدیدبودن محتوای علم دریافتی به گونهای که در [[علوم]] قبلی امام چنین [[علمی]] وجود نداشته باشد- نیست؛ بلکه کافی است تا خود امام آن علم را به تازگی و بدون واسطه از خداوند دریافت کند. پس ممکن است امام از علمی در بین [[علوم وراثتی]] [[آگاهی]] داشته باشد، اما آنگاه [[علم خاص امام]] محسوب شود که دوباره همان را به تازگی در قالب علم افزون از خداوند دریافت کند. برخی شواهد این ادعا عبارتاند از: | ::::::در پاسخ میتوان گفت، این فرضی است که وقوع آن، بسیار محتمل است. در این فرض، خداوند بنابر مصالحی میخواهد علمی که در بین علوم وراثتی امام موجود است را تازه و بدون واسطه [[وراثت]]، به امام برساند و امام آن را از خداوند دریافت کند. شاید بتوان گفت از آنجا که بنابر [[روایات]]، علوم وراثتی [[علم حقیقی]] [[امام]] محسوب نمیشوند، [[مصلحت]] این است که آن [[علم]]، در قالب علم افزون از [[خداوند]] دریافت شود تا علم مصطلح وحقیقی امام محقق گردد. به عبارت دیگر میتوان گفت، ممکن است دریافت جدید آن از خداوند، موضوعیت داشته باشد. در [[حقیقت]] برای رویداد [[افزایش علم]] و بازنزول آن، نیازی به جدیدبودن محتوای علم دریافتی به گونهای که در [[علوم]] قبلی امام چنین [[علمی]] وجود نداشته باشد- نیست؛ بلکه کافی است تا خود امام آن علم را به تازگی و بدون واسطه از خداوند دریافت کند. پس ممکن است امام از علمی در بین [[علوم وراثتی]] [[آگاهی]] داشته باشد، اما آنگاه [[علم خاص امام]] محسوب شود که دوباره همان را به تازگی در قالب علم افزون از خداوند دریافت کند. برخی شواهد این ادعا عبارتاند از: | ||
'''یک''': در فصل اول ذیل [[آیه]] نخست از [[آیات]] [[ازدیاد علم امام]]، این [[پرسش]] مطرح شد که آیا ممکن است از امام پرسشهایی پرسیده شود یا مشکلاتی برای [[جامعه اسلامی]] پیش آید که پاسخ آنها نزد امام وجود نداشته باشد؟ پاسخ این بود که شواهدی بر امکان چنین رویدادی وجود دارد<ref>صفحه ۵۱ تا ۵۶ از همین نوشتار.</ref>. به این سه [[حدیث]] دقت کنید: | |||
:::::#{{متن حدیث|عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قُلْتُ تُسْأَلُونَ عَنِ الشَّيْءِ فَلَا يَكُونُ عِنْدَكُمْ عِلْمُهُ قَالَ رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ قُلْتُ كَيْفَ تَصْنَعُونَ قَالَ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ}}<ref>«اسباط گفت از امام صادق{{ع}} پرسیدم: آیا امکان دارد از شما راجع به چیزی پرسشی بشود، ولی علم آن نزد شما نباشد؟ حضرت فرمودند: گاهی این اتفاق میافتد. پرسیدم: در این صورت چه کار میکنید؟ حضرت فرمودند: روح القدس پاسخ را به ما القا میکند». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۴۵۱.</ref>. | :::::#{{متن حدیث|عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قُلْتُ تُسْأَلُونَ عَنِ الشَّيْءِ فَلَا يَكُونُ عِنْدَكُمْ عِلْمُهُ قَالَ رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ قُلْتُ كَيْفَ تَصْنَعُونَ قَالَ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ}}<ref>«اسباط گفت از امام صادق{{ع}} پرسیدم: آیا امکان دارد از شما راجع به چیزی پرسشی بشود، ولی علم آن نزد شما نباشد؟ حضرت فرمودند: گاهی این اتفاق میافتد. پرسیدم: در این صورت چه کار میکنید؟ حضرت فرمودند: روح القدس پاسخ را به ما القا میکند». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۴۵۱.</ref>. | ||
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمودهاند: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ يَعْمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ الْحَادِثُ الَّذِي لَيْسَ فِي الْكِتَابِ وَ لَا فِي السُّنَّةِ أَلْهَمَهُ اللَّهُ الْحَقَّ فِيهِ إِلْهَاماً وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ مِنَ الْمُعْضِلَاتِ}}<ref>«حضرت علی{{ع}} به کتاب خدا و سنت پیامبر{{صل}} عمل میکرد. پس هنگامی که بر او مسئله جدیدی وارد میشد که در کتاب و سنت نبود، خداوند حقیقت را به او الهام میکرد؛ و به خدا قسم این، از امور پیچیده است». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۳۵.</ref>. | :::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمودهاند: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ يَعْمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ الْحَادِثُ الَّذِي لَيْسَ فِي الْكِتَابِ وَ لَا فِي السُّنَّةِ أَلْهَمَهُ اللَّهُ الْحَقَّ فِيهِ إِلْهَاماً وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ مِنَ الْمُعْضِلَاتِ}}<ref>«حضرت علی{{ع}} به کتاب خدا و سنت پیامبر{{صل}} عمل میکرد. پس هنگامی که بر او مسئله جدیدی وارد میشد که در کتاب و سنت نبود، خداوند حقیقت را به او الهام میکرد؛ و به خدا قسم این، از امور پیچیده است». صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۳۵.</ref>. |