آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۰: خط ۲۰:


«اصل وجود مسأله [[انتظار]] در [[ادیان]] و مکاتب امری [[مسلم]] گرفته شده، فقط استبعادی ذهنی در جنبه تحقق آن وجود دارد و ما ذیلاً سعی داریم این استبعاد را از میان برداریم و اما این کار از دیدگاه‌های مختلف بشرح ذیل:
«اصل وجود مسأله [[انتظار]] در [[ادیان]] و مکاتب امری [[مسلم]] گرفته شده، فقط استبعادی ذهنی در جنبه تحقق آن وجود دارد و ما ذیلاً سعی داریم این استبعاد را از میان برداریم و اما این کار از دیدگاه‌های مختلف بشرح ذیل:
:::::#'''از نظر [[عقلی]]:''' اساس استبعاد درباره این امر آنست که [[بشر]] چگونه می‌تواند بر مسائل و مشکلات فائق آید؟ با توجه به این که [[قدرت]] تخریبی [[بشر]] فوق‌العاده بسیار شده است. در گذشته کار ویرانگری و نابسامانی تا بدین حد نبوده و امروزه امر بسی دشوار شده است. نابسامانی‌های [[جامعه]] بسیار و سردرگمی‌ها فراوان است. [[بشریت]] راه سر به هوائی را در پیش گرفته و در [[آشفتگی]] [[فکری]] عظیمی به سر می‌برد، بحث این است که چگونه می‌تواند بر مشکلات فائق آید و نابسامانی‌های حاصله از [[جهل]] و [[غفلت]] [[بشر]] را از میان بردارد؟ در بررسی این نظر باید بدانیم که [[عقول]] تحقق آن را منکر نیستند زیرا [[عقول]] [[انسان‌ها]] را مجبور به [[اتحاد]] و پیوند و [[صلاح]] همگانی می‌دانند اصل بر [[اتحاد]] و هم‌خونی انسان‌هاست. همه از یک [[پدر]] و [[مادر]] و یک ریشه و یک اصلند. در صفات و ویژگی‌های کلی [[انسان‌ها]] با هم مشترکند و [[اختلافات]] زائیده [[تربیت]] و محیط و امری عارضی و قابل [[اصلاح]] است. از دید دیگر [[عقول]] از دیدن این اوضاع سرخورده‌اند دلیلش به دنبال این [[مکتب]] و آن [[مکتب]] دویدن و [[متوسل]] به این حزب و آن حزب شدن است. بر این اساس هیچ اشکالی ندارد که آنچه در گذشته عجیب می‌آمد و عمل می‌شد امری عملی و با گذشت زمان از مسائل عادی روز شود. با توجه به این امر که تحقق آن در طول [[تاریخ]] در هر روز به سوی عملی نزدیک می‌شد و راه‌های ناهموار هموار می‌گشت می‌توان گفت امروزه راه به سوی همواری است. به ویژه آنکه [[اعتقاد]] به [[خودسازی]] و محیط‌سازی هم زمینه این امکان را بالاتر می‌برد.
#'''از نظر [[عقلی]]:''' اساس استبعاد درباره این امر آنست که [[بشر]] چگونه می‌تواند بر مسائل و مشکلات فائق آید؟ با توجه به این که [[قدرت]] تخریبی [[بشر]] فوق‌العاده بسیار شده است. در گذشته کار ویرانگری و نابسامانی تا بدین حد نبوده و امروزه امر بسی دشوار شده است. نابسامانی‌های [[جامعه]] بسیار و سردرگمی‌ها فراوان است. [[بشریت]] راه سر به هوائی را در پیش گرفته و در [[آشفتگی]] [[فکری]] عظیمی به سر می‌برد، بحث این است که چگونه می‌تواند بر مشکلات فائق آید و نابسامانی‌های حاصله از [[جهل]] و [[غفلت]] [[بشر]] را از میان بردارد؟ در بررسی این نظر باید بدانیم که [[عقول]] تحقق آن را منکر نیستند زیرا [[عقول]] [[انسان‌ها]] را مجبور به [[اتحاد]] و پیوند و [[صلاح]] همگانی می‌دانند اصل بر [[اتحاد]] و هم‌خونی انسان‌هاست. همه از یک [[پدر]] و [[مادر]] و یک ریشه و یک اصلند. در صفات و ویژگی‌های کلی [[انسان‌ها]] با هم مشترکند و [[اختلافات]] زائیده [[تربیت]] و محیط و امری عارضی و قابل [[اصلاح]] است. از دید دیگر [[عقول]] از دیدن این اوضاع سرخورده‌اند دلیلش به دنبال این [[مکتب]] و آن [[مکتب]] دویدن و [[متوسل]] به این حزب و آن حزب شدن است. بر این اساس هیچ اشکالی ندارد که آنچه در گذشته عجیب می‌آمد و عمل می‌شد امری عملی و با گذشت زمان از مسائل عادی روز شود. با توجه به این امر که تحقق آن در طول [[تاریخ]] در هر روز به سوی عملی نزدیک می‌شد و راه‌های ناهموار هموار می‌گشت می‌توان گفت امروزه راه به سوی همواری است. به ویژه آنکه [[اعتقاد]] به [[خودسازی]] و محیط‌سازی هم زمینه این امکان را بالاتر می‌برد.
:::::#'''از نظر مکاتب:''' مکاتب و فلسفه‌های مادی و [[الهی]] نیز در این زمینه با هم اشتراک نظر دارند. چند قرن قبل دانته، آن [[الهی]] بزرگ و آن دانشمند ایتالیائی می‌گفت: تمام [[مردم]] کره [[زمین]] باید و می‌توانند [[تسلیم]] یک [[فرمانده]] شوند و این امکان وجود دارد که [[صلح]] برقرار و [[مردم]] نسبت به هم [[برادر]] شوند... انعکاس این [[عقیده]]، یعنی [[عقیده]] به [[انتظار]] و [[ظهور]] و تحقق [[عدل]] و [[حق]] در نزد [[فلاسفه]] ماتریالیست نیز به چشم می‌خورد. آنها هم [[عقیده]] دارند که روزی می‌رسد که تضادها از میان برود و [[سازش]] و آشتی بر [[جهان]] [[حاکم]] گردد. [[فلاسفه]] ماتریالیست می‌گویند [[ناموس]] [[طبیعت]] بر حسب [[فلسفه]] رشد و ارتقاء در سیر تکاملی است. [[آدمی]] از مرحله جماد و حیوان به مرحله انسانی راه یافته و نیز از مرحله بهره‌برداری سنگ و چوب به مرحله استفاده از [[قوه]] بخار و رسیده ارتقاء است. این [[تکامل]] اگر چه مادی است، می‌تواند نردبانی برای تصاعد و در نتیجه جنبه‌های روانی و [[عقلانی]] باشد که نتیجه آن [[تکامل]] [[اخلاق]] و [[انسانیت]] رسیدن به [[صلح]] و صفاست. بر این اساس صاحبان اندیشه‌اند و مکتب‌ها هم همین سخن را دارند اگر چه درباره مصداق آن بحثی نکرده‌اند، اصولاً تلاش صاحبان و طرفداران مکاتب در نشر و اشاعه تعلیمات‌شان خود گویای وجود همین [[فکر]] و نظر است. اگر آنان را [[امید]] و انتظاری به [[آینده]] روشن و تحقق آن نباشد چگونه به خود جرات می‌دهند که [[مردم]] را به گرد خود جمع کنند و با [[وعده]] و وعیدها آنان را به [[آینده]] خوشبین سازند.
#'''از نظر مکاتب:''' مکاتب و فلسفه‌های مادی و [[الهی]] نیز در این زمینه با هم اشتراک نظر دارند. چند قرن قبل دانته، آن [[الهی]] بزرگ و آن دانشمند ایتالیائی می‌گفت: تمام [[مردم]] کره [[زمین]] باید و می‌توانند [[تسلیم]] یک [[فرمانده]] شوند و این امکان وجود دارد که [[صلح]] برقرار و [[مردم]] نسبت به هم [[برادر]] شوند... انعکاس این [[عقیده]]، یعنی [[عقیده]] به [[انتظار]] و [[ظهور]] و تحقق [[عدل]] و [[حق]] در نزد [[فلاسفه]] ماتریالیست نیز به چشم می‌خورد. آنها هم [[عقیده]] دارند که روزی می‌رسد که تضادها از میان برود و [[سازش]] و آشتی بر [[جهان]] [[حاکم]] گردد. [[فلاسفه]] ماتریالیست می‌گویند [[ناموس]] [[طبیعت]] بر حسب [[فلسفه]] رشد و ارتقاء در سیر تکاملی است. [[آدمی]] از مرحله جماد و حیوان به مرحله انسانی راه یافته و نیز از مرحله بهره‌برداری سنگ و چوب به مرحله استفاده از [[قوه]] بخار و رسیده ارتقاء است. این [[تکامل]] اگر چه مادی است، می‌تواند نردبانی برای تصاعد و در نتیجه جنبه‌های روانی و [[عقلانی]] باشد که نتیجه آن [[تکامل]] [[اخلاق]] و [[انسانیت]] رسیدن به [[صلح]] و صفاست. بر این اساس صاحبان اندیشه‌اند و مکتب‌ها هم همین سخن را دارند اگر چه درباره مصداق آن بحثی نکرده‌اند، اصولاً تلاش صاحبان و طرفداران مکاتب در نشر و اشاعه تعلیمات‌شان خود گویای وجود همین [[فکر]] و نظر است. اگر آنان را [[امید]] و انتظاری به [[آینده]] روشن و تحقق آن نباشد چگونه به خود جرات می‌دهند که [[مردم]] را به گرد خود جمع کنند و با [[وعده]] و وعیدها آنان را به [[آینده]] خوشبین سازند.
:::::#'''از نظر [[ادیان]]:''' [[ادیان الهی]] قابلیت تحقق این امر است را متفقاً قبول دارند. زیرا نظر [[ادیان]] این است که اصالت با [[عدل]] و [[حق]] است. و [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تباهی]] امری عارضی و [[بیماری‌ها]] است. اصولاً امور عارضی و [[بیماری‌ها]] با برنامه‌ریزی‌ها و تلاش‌ها [[اصلاح]] خواهد شد. [[باطل]] از بین می‌رود و [[حق]] بر جای می‌ماند. [[ادیان]] می‌گویند [[بشریت]] در سیر تدریجی [[حیات]] بالاخره بر سر دوراهی می‌رسد و از این دو یکی را می‌بایست برگزیند، [[مادیت]] محض، [[معنویت]] محض، اما [[مادیت]] همان است که در طول قرون آن را دیده و تجربه‌اش را چشیده است. حاصل آن جز درگیری و [[نفاق]]، تصادم و [[اختلاف]]، نگرانی و [[اضطراب]] نبوده است. اما [[معنویت]] ثمرات شیرینش لااقل در عصر [[حکومت]] [[انبیاء]] و دوران [[زمامداری]] آنها به چشم خورده و [[مردم]] بر اساس آن چه که [[تاریخ]] [[شهادت]] [[آسایش]] می‌دهد و هم بر آن اساس که بیش یا کم در نزد [[جوامع]] مذهبی می‌بینیم [[آسایش]] و تنعمی داشته‌اند. [[ادیان]] می‌گویند امروزه هم از این بابت منعی نیست، اگرچه تحقق آن به نظر دشوار می‌آید ولی محال نیست که [[بشریت]] روزی گرد هم آید و [[آینده]] خود را بسازد. گذشت زمان خود را زمینه را برای [[پیشرفت]] و توسعه امکانات پدید آورده و [[آدمی]] می‌تواند موانع را از سر راه‌ها بردارد.[[مذاهب]] [[هندی]] مدعی هستند که [[بشر]] در سایه فرو رفتن در خود به آن درجه از کمال و امکان می‌رسد که بتواند خود را بکارد و بشناسد و نیز خود را بسازد و [[شایسته]] [[نجات]] گردد. چون نجات‌ها از درون آغاز می‌گردند. بدین‌سان فراهم آوردن زمینه برای تحقق [[انتظار]] و درنتیجه امکان محیط‌سازی وجود دارد.
#'''از نظر [[ادیان]]:''' [[ادیان الهی]] قابلیت تحقق این امر است را متفقاً قبول دارند. زیرا نظر [[ادیان]] این است که اصالت با [[عدل]] و [[حق]] است. و [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تباهی]] امری عارضی و [[بیماری‌ها]] است. اصولاً امور عارضی و [[بیماری‌ها]] با برنامه‌ریزی‌ها و تلاش‌ها [[اصلاح]] خواهد شد. [[باطل]] از بین می‌رود و [[حق]] بر جای می‌ماند. [[ادیان]] می‌گویند [[بشریت]] در سیر تدریجی [[حیات]] بالاخره بر سر دوراهی می‌رسد و از این دو یکی را می‌بایست برگزیند، [[مادیت]] محض، [[معنویت]] محض، اما [[مادیت]] همان است که در طول قرون آن را دیده و تجربه‌اش را چشیده است. حاصل آن جز درگیری و [[نفاق]]، تصادم و [[اختلاف]]، نگرانی و [[اضطراب]] نبوده است. اما [[معنویت]] ثمرات شیرینش لااقل در عصر [[حکومت]] [[انبیاء]] و دوران [[زمامداری]] آنها به چشم خورده و [[مردم]] بر اساس آن چه که [[تاریخ]] [[شهادت]] [[آسایش]] می‌دهد و هم بر آن اساس که بیش یا کم در نزد [[جوامع]] مذهبی می‌بینیم [[آسایش]] و تنعمی داشته‌اند. [[ادیان]] می‌گویند امروزه هم از این بابت منعی نیست، اگرچه تحقق آن به نظر دشوار می‌آید ولی محال نیست که [[بشریت]] روزی گرد هم آید و [[آینده]] خود را بسازد. گذشت زمان خود را زمینه را برای [[پیشرفت]] و توسعه امکانات پدید آورده و [[آدمی]] می‌تواند موانع را از سر راه‌ها بردارد.[[مذاهب]] [[هندی]] مدعی هستند که [[بشر]] در سایه فرو رفتن در خود به آن درجه از کمال و امکان می‌رسد که بتواند خود را بکارد و بشناسد و نیز خود را بسازد و [[شایسته]] [[نجات]] گردد. چون نجات‌ها از درون آغاز می‌گردند. بدین‌سان فراهم آوردن زمینه برای تحقق [[انتظار]] و درنتیجه امکان محیط‌سازی وجود دارد.
:::::#'''از نظر [[اسلام]]:''' [[اسلام]] به مانند دیگر [[ادیان]] آن را امری قابل تحقق و حتی بدیهی می‌داند بگونه‌ای که منعی برای تحقق آن نمی‌بیند. [[بینش]] [[اسلامی]] براساس [[احادیث]] و [[روایات]] اینست که وضع موجود [[جهان]]، بدین‌گونه که امور براساس هوی و [[هوس‌ها]]، [[خواسته‌ها]] و تمنیات قدرتمندان باشد پایدار نیست. قدرتمندان همه گاه نمی‌توانند علیه [[ضعفا]] بایستند و استثمارشان بپردازند. این امکان وجود دارد که روزی این استضعاف‌ها و استبعادها از میان بروند و [[بشریت]] [[صراط مستقیم]] خود را طی کند. [[اسلام]] می‌گوید قدرتمندان همه گاه نخواهند توانست علیه طبقه [[مستضعفان]] بایستند. [[قدرت]] [[مردم]] در آنگاه که پخته شود و برسد عالی‌ترین و نیرومندترین قدرت‌ها خواهد بود و خواهد توانست هر آنچه که در سر راه است از میان بردارد. امکان تحقق این امر وجود دارد اگرچه برای عده‌ای غیرقابل [[باور]] باشد. تعلیمات و تبلیغات [[اسلامی]] در طول مدت [[حیات]] [[اسلام]] بر همین مبنا و اساس بوده است. قابل تحقق دانستن [[حکومت حق]] و [[عدل]] [[پیروان]] را وادار ساخته است که به تلاش و کوشش دامنه‌دار در این زمینه است دست بزنند و با نوید به [[فتح]] و [[پیروزی]] و [[ظفر]]  [[مردم]] را وادارند که با حقایق [[حقوق]] خویش بپردازند»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص46-50.</ref>.
#'''از نظر [[اسلام]]:''' [[اسلام]] به مانند دیگر [[ادیان]] آن را امری قابل تحقق و حتی بدیهی می‌داند بگونه‌ای که منعی برای تحقق آن نمی‌بیند. [[بینش]] [[اسلامی]] براساس [[احادیث]] و [[روایات]] اینست که وضع موجود [[جهان]]، بدین‌گونه که امور براساس هوی و [[هوس‌ها]]، [[خواسته‌ها]] و تمنیات قدرتمندان باشد پایدار نیست. قدرتمندان همه گاه نمی‌توانند علیه [[ضعفا]] بایستند و استثمارشان بپردازند. این امکان وجود دارد که روزی این استضعاف‌ها و استبعادها از میان بروند و [[بشریت]] [[صراط مستقیم]] خود را طی کند. [[اسلام]] می‌گوید قدرتمندان همه گاه نخواهند توانست علیه طبقه [[مستضعفان]] بایستند. [[قدرت]] [[مردم]] در آنگاه که پخته شود و برسد عالی‌ترین و نیرومندترین قدرت‌ها خواهد بود و خواهد توانست هر آنچه که در سر راه است از میان بردارد. امکان تحقق این امر وجود دارد اگرچه برای عده‌ای غیرقابل [[باور]] باشد. تعلیمات و تبلیغات [[اسلامی]] در طول مدت [[حیات]] [[اسلام]] بر همین مبنا و اساس بوده است. قابل تحقق دانستن [[حکومت حق]] و [[عدل]] [[پیروان]] را وادار ساخته است که به تلاش و کوشش دامنه‌دار در این زمینه است دست بزنند و با نوید به [[فتح]] و [[پیروزی]] و [[ظفر]]  [[مردم]] را وادارند که با حقایق [[حقوق]] خویش بپردازند»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص46-50.</ref>.


{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش