دلیل طول عمر امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۵: خط ۲۵:
دانشمندان نیز به روشن کردن مسأله امکان عقلی طول عمر [[امام مهدی]] {{ع}} و عدم تعارض این مسأله با هیچ یک از قوانین عقلی پرداخته‌اند مانند: [[شیخ مفید]] در کتاب "الفصول العشره فی الغیبة " و [[سید مرتضی]] در کتاب "المُقنِع فی الغیبة " و علامه کراجکی در کتاب "البرهان علی طول عمر [[امام زمان]] {{ع}}" (که ضمن جلد دوم کتاب کنزالفوائد آن بزرگوار به چاپ رسیده است)، [[شیخ طبرسی]] در کتاب "إِعلامُ الوَری‌"، سید صدر در تحقیقش درباره [[حضرت مهدی]] و بسیاری دیگر از دانشمندان و کمتر کتابی را درباره غیبت می‌توان یافت که این موضوع را به بحث نگذاشته و بر آن استدلال نکرده باشد»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۳۲.</ref>.
دانشمندان نیز به روشن کردن مسأله امکان عقلی طول عمر [[امام مهدی]] {{ع}} و عدم تعارض این مسأله با هیچ یک از قوانین عقلی پرداخته‌اند مانند: [[شیخ مفید]] در کتاب "الفصول العشره فی الغیبة " و [[سید مرتضی]] در کتاب "المُقنِع فی الغیبة " و علامه کراجکی در کتاب "البرهان علی طول عمر [[امام زمان]] {{ع}}" (که ضمن جلد دوم کتاب کنزالفوائد آن بزرگوار به چاپ رسیده است)، [[شیخ طبرسی]] در کتاب "إِعلامُ الوَری‌"، سید صدر در تحقیقش درباره [[حضرت مهدی]] و بسیاری دیگر از دانشمندان و کمتر کتابی را درباره غیبت می‌توان یافت که این موضوع را به بحث نگذاشته و بر آن استدلال نکرده باشد»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۳۲.</ref>.
*«[[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] در پاسخ به این پرسش که پس از فرض روشن شدن امکان وجود یک عمر طولانی مطرح می‌شود و بر ضرورت تعطیل قوانین طبیعی در حق [[امام مهدی]]{{ع}} تأ‌کید می‌ورزد، دو نوع پاسخ مطرح می‌کند.
*«[[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] در پاسخ به این پرسش که پس از فرض روشن شدن امکان وجود یک عمر طولانی مطرح می‌شود و بر ضرورت تعطیل قوانین طبیعی در حق [[امام مهدی]]{{ع}} تأ‌کید می‌ورزد، دو نوع پاسخ مطرح می‌کند.
:::::#پاسخ متعارف که یک دلیل کلامی است و بر پیش‌فرض‌های اعتقادی ثابت شده استوار است.
#پاسخ متعارف که یک دلیل کلامی است و بر پیش‌فرض‌های اعتقادی ثابت شده استوار است.
:::::#پاسخ نامتعارف که بر یک تفسیر و تحلیل روان‌شناختی و جامعه شناختی استوار است. این تفسیر تحلیلی ابتکاری از [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] می‌باشد. در این پاسخ، نقش طول عمر در آماده‌سازی آن فرمانده الهیِ عدالت گستر برای تحقق آن آرمان بزرگ تبیین می‌گردد. در این‌جا مناسب است به خلاصه این پاسخ ابتکاری [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] توجه کنیم: تحولِ بسیار بزرگ نیازمند روحیه‌ای بس بزرگ، همتی بسیار بلند و احساسی عمیق به برتری خود و پوچی تمدنِ فریبنده و کوچک بودن ابرقدرت‌های ستمگر و استثمارگر است، که این فرمانده برای نابودی این تمدن ذخیره شده است تا بتواند تمدن کنونی را به یک دنیای کاملاً جدید دگرگون سازد. این فرمانده انقلابی هر اندازه که به پوچی این تمدن بزرگ [[ایمان]] داشته باشد و آن را فقط نقطه‌ای در مسیر طولانی و تکاملی تمدن انسانی ببیند، در براندازی این تمدن عظیم تواناتر خواهد بود. درجه احساس او به پوچی این هیولای بزرگ، باید با عظمت تحول مورد نظر متناسب باشد. رسالت روز موعود، ایجاد یک تحول چشمگیر و همه جانبه، در جهانی که از ستم پر شده است، می‌باشد و کسی در انجام این تحول، توانا خواهد بود که خود را بزرگ‌تر از این تمدن عظیم بداند و ببیند. کسی که مرعوب هیبت این تمدن باشد -به خاطر این که در دامن این تمدن بزرگ شده است- نمی‌تواند فرماندهی این تحول عظیم و چشم‌گیر را بر عهده بگیرد؛ در حالی‌که انسان دیگری که پیش از این تمدن بوده، تمدن‌های گوناگونی را همراهی کرده، شاهد تولد و سقوط چند تمدن بوده و نقاط ضعف و قوت هر یک را به خوبی می‌داند، به خوبی آگاه است که نقطه ضعف این تمدن کجا است و از چه نقطه‌ای باید ضربه را بر پیکر آن وارد سازد. هیچ کتاب تاریخی نمی‌تواند جای‌گزین این دانش کاملاً محسوس برای این فرد باشد. [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] در این‌جا به دو نمونه از انسان‌های اصلاحگر، ولی مرعوب تمدن‌های عصر خود، اشاره و بیان می‌کند که چرا چنین افرادی نمی‌توانند یک اصلاح و تحول چشم‌گیری را عهده‌دار شوند<ref>بحث حول المهدی، صص ۸۴ - ۸۸.</ref>. در فرازی دیگر، ایشان به نقش تجربه اندوزی‌های انسان در ایجاد توان تشخیص دقیق نقاط ضعف و نقاط قوت دیگران و تشخیص دقیق نقاط ضعف و قوت پدیده‌های اجتماعی اشاره می‌نماید. در نتیجه: نقش تجربیات ممتد یک انسان در ایجاد توان مطلوب، آن هم در سطح فرماندهی مورد نظر روشن می‌شود و طولانی شدن عمر یک انسان در این زمینه نقش مهمی را ایفا خواهد نمود.
#پاسخ نامتعارف که بر یک تفسیر و تحلیل روان‌شناختی و جامعه شناختی استوار است. این تفسیر تحلیلی ابتکاری از [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] می‌باشد. در این پاسخ، نقش طول عمر در آماده‌سازی آن فرمانده الهیِ عدالت گستر برای تحقق آن آرمان بزرگ تبیین می‌گردد. در این‌جا مناسب است به خلاصه این پاسخ ابتکاری [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] توجه کنیم: تحولِ بسیار بزرگ نیازمند روحیه‌ای بس بزرگ، همتی بسیار بلند و احساسی عمیق به برتری خود و پوچی تمدنِ فریبنده و کوچک بودن ابرقدرت‌های ستمگر و استثمارگر است، که این فرمانده برای نابودی این تمدن ذخیره شده است تا بتواند تمدن کنونی را به یک دنیای کاملاً جدید دگرگون سازد. این فرمانده انقلابی هر اندازه که به پوچی این تمدن بزرگ [[ایمان]] داشته باشد و آن را فقط نقطه‌ای در مسیر طولانی و تکاملی تمدن انسانی ببیند، در براندازی این تمدن عظیم تواناتر خواهد بود. درجه احساس او به پوچی این هیولای بزرگ، باید با عظمت تحول مورد نظر متناسب باشد. رسالت روز موعود، ایجاد یک تحول چشمگیر و همه جانبه، در جهانی که از ستم پر شده است، می‌باشد و کسی در انجام این تحول، توانا خواهد بود که خود را بزرگ‌تر از این تمدن عظیم بداند و ببیند. کسی که مرعوب هیبت این تمدن باشد -به خاطر این که در دامن این تمدن بزرگ شده است- نمی‌تواند فرماندهی این تحول عظیم و چشم‌گیر را بر عهده بگیرد؛ در حالی‌که انسان دیگری که پیش از این تمدن بوده، تمدن‌های گوناگونی را همراهی کرده، شاهد تولد و سقوط چند تمدن بوده و نقاط ضعف و قوت هر یک را به خوبی می‌داند، به خوبی آگاه است که نقطه ضعف این تمدن کجا است و از چه نقطه‌ای باید ضربه را بر پیکر آن وارد سازد. هیچ کتاب تاریخی نمی‌تواند جای‌گزین این دانش کاملاً محسوس برای این فرد باشد. [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] در این‌جا به دو نمونه از انسان‌های اصلاحگر، ولی مرعوب تمدن‌های عصر خود، اشاره و بیان می‌کند که چرا چنین افرادی نمی‌توانند یک اصلاح و تحول چشم‌گیری را عهده‌دار شوند<ref>بحث حول المهدی، صص ۸۴ - ۸۸.</ref>. در فرازی دیگر، ایشان به نقش تجربه اندوزی‌های انسان در ایجاد توان تشخیص دقیق نقاط ضعف و نقاط قوت دیگران و تشخیص دقیق نقاط ضعف و قوت پدیده‌های اجتماعی اشاره می‌نماید. در نتیجه: نقش تجربیات ممتد یک انسان در ایجاد توان مطلوب، آن هم در سطح فرماندهی مورد نظر روشن می‌شود و طولانی شدن عمر یک انسان در این زمینه نقش مهمی را ایفا خواهد نمود.


سومین نکته‌ای که نیاز به یک رهبری برخاسته از عصر صدر [[اسلام]] را روشن می‌کند، این است که این تحول اسلامی اصیل، به رهبری نیاز دارد که نزدیک‌ترین فرد به منابع اصیل [[اسلام]] و در عین حال فردی نفوذناپذیر در برابر همه عوامل انحطاط و انحراف فرهنگی باشد تا بتواند اسلام را آن طور که هست به اجرا درآورد و تحولی فراگیر و چشم‌گیر بر اساس [[اسلام]] ناب پایه‌ریزی کند، اما شخصی که امروز متولد می‌شود و در فضای این تمدن کنونی آکنده به انحراف، نفس می‌کشد و چشمش را بر تحولات و انحرافات موجود باز کند، به هیچ وجه نمی‌تواند آن [[اسلام]] ناب را آن طور که هست درک کند. او نمی‌تواند از رسوبات و خواستگاه‌های این تمدن رهایی یابد، حتی اگر قصد یک اصلاح انقلابی داشته باشد. بالاخره نمی‌توانیم رهایی او را از پیرایه‌ها و بدعت‌های موجود تضمین نماییم و حتماً باید در مرحله‌ای قبل از تولد تمدن کنونی متولد شده باشد و بُنیه فرهنگی و اسلامی او از زمان صدر اسلام باید استحکام یافته باشد تا بتواند طلایه‌دار تحول ناب و اصیل اسلامی باشد<ref>بحث حول المهدی، صص ۸۸ - ۸۹.</ref>»<ref>[[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>.
سومین نکته‌ای که نیاز به یک رهبری برخاسته از عصر صدر [[اسلام]] را روشن می‌کند، این است که این تحول اسلامی اصیل، به رهبری نیاز دارد که نزدیک‌ترین فرد به منابع اصیل [[اسلام]] و در عین حال فردی نفوذناپذیر در برابر همه عوامل انحطاط و انحراف فرهنگی باشد تا بتواند اسلام را آن طور که هست به اجرا درآورد و تحولی فراگیر و چشم‌گیر بر اساس [[اسلام]] ناب پایه‌ریزی کند، اما شخصی که امروز متولد می‌شود و در فضای این تمدن کنونی آکنده به انحراف، نفس می‌کشد و چشمش را بر تحولات و انحرافات موجود باز کند، به هیچ وجه نمی‌تواند آن [[اسلام]] ناب را آن طور که هست درک کند. او نمی‌تواند از رسوبات و خواستگاه‌های این تمدن رهایی یابد، حتی اگر قصد یک اصلاح انقلابی داشته باشد. بالاخره نمی‌توانیم رهایی او را از پیرایه‌ها و بدعت‌های موجود تضمین نماییم و حتماً باید در مرحله‌ای قبل از تولد تمدن کنونی متولد شده باشد و بُنیه فرهنگی و اسلامی او از زمان صدر اسلام باید استحکام یافته باشد تا بتواند طلایه‌دار تحول ناب و اصیل اسلامی باشد<ref>بحث حول المهدی، صص ۸۸ - ۸۹.</ref>»<ref>[[ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۶:
| پاسخ‌دهنده = عبدالهادی فضلی
| پاسخ‌دهنده = عبدالهادی فضلی
| پاسخ = آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''[[دلیل نقلی]]:''' مراد از [[دلیل نقلی]]، همان [[روایات]] وارد شده درباره این موضوع هستند که خود این [[روایات]] نیز به دسته‌هایی تقسیم می‌شوند که مهم‌ترین آنها را می‌آوریم:  
#«'''[[دلیل نقلی]]:''' مراد از [[دلیل نقلی]]، همان [[روایات]] وارد شده درباره این موضوع هستند که خود این [[روایات]] نیز به دسته‌هایی تقسیم می‌شوند که مهم‌ترین آنها را می‌آوریم:  
:::::##روایاتی که درباره خالی نماندن [[زمین]] از [[حجت]] خداست مانند: [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نمی‌شود. حال این [[حجت خدا]] یا ظاهر است و همه او را می‌شناسند یا این که از [[ترس]] کشته شدن، پنهان و متواری است تا [[دلایل]] [[الهی]] [[باطل]] نگردند.  
##روایاتی که درباره خالی نماندن [[زمین]] از [[حجت]] خداست مانند: [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نمی‌شود. حال این [[حجت خدا]] یا ظاهر است و همه او را می‌شناسند یا این که از [[ترس]] کشته شدن، پنهان و متواری است تا [[دلایل]] [[الهی]] [[باطل]] نگردند.  
:::::##روایاتی که درباره محصور بودن [[امامت]] در [[دوازده امام]] است که همگی آنان از [[قریش]] هستند؛ مانند: همانا این امر از بین نمی‌رود تا این که [[دوازده تن]] از خلفای من که همگی از [[قریش]] هستند، بیایند.  
##روایاتی که درباره محصور بودن [[امامت]] در [[دوازده امام]] است که همگی آنان از [[قریش]] هستند؛ مانند: همانا این امر از بین نمی‌رود تا این که [[دوازده تن]] از خلفای من که همگی از [[قریش]] هستند، بیایند.  
:::::##روایاتی که درباره معین نمودن [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} به اسم و صفاتش می‌پردازند، مانند: [[مهدی]] از [[فرزندان]] من است اسم او اسم من و کنیه‌اش [[کنیه]] من است؛ او خَلقاً و خُلقاً شبیه‌ترین [[مردم]] به من است؛ برای او غیبتی است که در آن زمان [[مردمان]] حیران می‌شوند و [[امت‌ها]] [[گمراه]] می‌گردند سپس مانند [[شهاب ثاقب]] خواهد آمد و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند چنان‌چه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد. همچنین روایاتی که درباره برپا نشدن [[قیامت]] تا [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است مانند: [[قیامت]] برپا نمی‌شود تا این که [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] گردد، سپس از [[اهل‌بیت]] من، مردی [[خروج]] می‌کند که [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، چنان‌چه از [[ظلم و جور]] پر شده باشد.  
##روایاتی که درباره معین نمودن [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} به اسم و صفاتش می‌پردازند، مانند: [[مهدی]] از [[فرزندان]] من است اسم او اسم من و کنیه‌اش [[کنیه]] من است؛ او خَلقاً و خُلقاً شبیه‌ترین [[مردم]] به من است؛ برای او غیبتی است که در آن زمان [[مردمان]] حیران می‌شوند و [[امت‌ها]] [[گمراه]] می‌گردند سپس مانند [[شهاب ثاقب]] خواهد آمد و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند چنان‌چه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد. همچنین روایاتی که درباره برپا نشدن [[قیامت]] تا [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است مانند: [[قیامت]] برپا نمی‌شود تا این که [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] گردد، سپس از [[اهل‌بیت]] من، مردی [[خروج]] می‌کند که [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، چنان‌چه از [[ظلم و جور]] پر شده باشد.  
:::::##روایاتی که درباره [[وجود امام]] در هر زمانی است مانند: هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. حال که این [[روایات]] را خواندید به این نتیجه می‌رسیم که [[امام]] [[منتظر]]، کسی جز [[محمد بن حسن]]{{ع}} نیست. برای آشکارتر شدن مطلب، کمی توضیح می‌دهیم، اخباری که در آنها آمده که [[مهدی]]، [[فرزند امام عسکری]]{{ع}} و زنده و موجود است و در [[آخرالزمان]] [[ظهور]] می‌کند، [[اخبار]] متواتری هستند که از طریق [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] {{{{عم}} به ما رسیده اند<ref>سید امین، ص ۱۳۸۸.</ref>. حال که ثابت کردیم، امکان دارد [[امام]] برای زمان طولانی زنده بماند، می‌توان مسئله حیات [[امام]] را از مسائل [[غیبت]] در [[شریعت اسلامی]] دانست؛ زیرا از نظر [[عقلی]] هم امکان دارد [[امام زمان]]{{ع}} در طول این مدت زنده بماند همچنین از طریق [[نقل]] هم، ثابت شد که این امر به وقوع پیوسته مانند مسئله [[معاد]]. این اشکال که [[روایات]] وارد شده از طریق [[پیامبر]]{{صل}} با سندهایشان از [[شیعه]] و [[سنی]] کافی نیستند، وارد نیست زیرا [[متواتر بودن]] [[روایات]] به اثبات رسید.
##روایاتی که درباره [[وجود امام]] در هر زمانی است مانند: هر کس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. حال که این [[روایات]] را خواندید به این نتیجه می‌رسیم که [[امام]] [[منتظر]]، کسی جز [[محمد بن حسن]]{{ع}} نیست. برای آشکارتر شدن مطلب، کمی توضیح می‌دهیم، اخباری که در آنها آمده که [[مهدی]]، [[فرزند امام عسکری]]{{ع}} و زنده و موجود است و در [[آخرالزمان]] [[ظهور]] می‌کند، [[اخبار]] متواتری هستند که از طریق [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] {{{{عم}} به ما رسیده اند<ref>سید امین، ص ۱۳۸۸.</ref>. حال که ثابت کردیم، امکان دارد [[امام]] برای زمان طولانی زنده بماند، می‌توان مسئله حیات [[امام]] را از مسائل [[غیبت]] در [[شریعت اسلامی]] دانست؛ زیرا از نظر [[عقلی]] هم امکان دارد [[امام زمان]]{{ع}} در طول این مدت زنده بماند همچنین از طریق [[نقل]] هم، ثابت شد که این امر به وقوع پیوسته مانند مسئله [[معاد]]. این اشکال که [[روایات]] وارد شده از طریق [[پیامبر]]{{صل}} با سندهایشان از [[شیعه]] و [[سنی]] کافی نیستند، وارد نیست زیرا [[متواتر بودن]] [[روایات]] به اثبات رسید.
:::::#'''[[دلیل]] [[تاریخی]]:''' در [[تاریخ]]، نظایر فراوانی مانند [[امام زمان]]{{ع}} وجود دارد که [[عمر طولانی]] داشته‌اند مانند [[نوح]] [[نبی]] که هزار سال زنده بود و پانصد سال به [[هدایت]] قومش پرداخت و این قسمت از [[زندگی]] [[نوح]] در [[قرآن]] به صراحت آمده است. {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>.
#'''[[دلیل]] [[تاریخی]]:''' در [[تاریخ]]، نظایر فراوانی مانند [[امام زمان]]{{ع}} وجود دارد که [[عمر طولانی]] داشته‌اند مانند [[نوح]] [[نبی]] که هزار سال زنده بود و پانصد سال به [[هدایت]] قومش پرداخت و این قسمت از [[زندگی]] [[نوح]] در [[قرآن]] به صراحت آمده است. {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>.
:::::#'''[[دلیل]] [[عقیدتی]]:''' همان خدایی که با [[اراده]] و قدرتش [[وعده]] داد که [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} روزی خواهد آمد؛ هم او می‌تواند [[عمر طولانی]] به [[امام]] عطا کند.  
#'''[[دلیل]] [[عقیدتی]]:''' همان خدایی که با [[اراده]] و قدرتش [[وعده]] داد که [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} روزی خواهد آمد؛ هم او می‌تواند [[عمر طولانی]] به [[امام]] عطا کند.  
:::::#'''[[دلیل]] [[تشریعی]]:''' از خصوصیات [[دعوت اسلامی]] این است که این [[دعوت]] عالم‌گیر باشد و از [[قوانین]] اولیه [[اسلامی]] این است که کتاب [[اسلام]] تمامی اطراف عالم برسد از طریق [[جهاد]] یا غیره...[[اسلام]] [[نظامی]] انقلابی است که آمده تا تمامی [[نظام]] و [[قوانین اجتماعی]] مرسوم را [[اصلاح]] کند و واضح است که ویرانی [[نظامی]] [[اجتماعی]] و ساختن [[نظامی]] [[اجتماعی]] انقلابی در همه عالم، احتیاج به زمانی طولانی دارد تا در آن زمان، [[نظام اجتماعی]] که چند قرن ریشه دارد از بین برود و [[نظام اجتماعی]] جدید و بدون ریشه در گذشته ساخته شود. روشن است باید شرایط تطبیق [[قوم]] جدید و خالی بودن [[نظام]] جدید از مفاهیم گذشته ممکن باشد تا [[نظام اجتماعی]] گذشته در [[نظام]] جدید کاملا ذوب شود که از نتایج اولیه این [[نظام اجتماعی]]، ساختن شخصیت‌هایی است که در تمام خصایص با [[نظام اجتماعی]] جدید منطبق هستند؛ ما می‌دانیم که [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[طول عمر]] شریف‌شان نتوانستند [[نظام اجتماعی]] قبلی را در همه عالم نابود کنند و [[نظام اجتماعی]] [[اسلامی]] را در همه جا بنا گذارند و همچنین می‌دانیم برای هیچ مسلمانی، غیر از [[امام علی]] و شرایط یاد شده، برای ساختن [[نظام اجتماعی]] [[اسلامی]] فراهم نشد. شاید هنگامی که برای [[امامت علی]]{{ع}} به این [[آیه]] [[استدلال]] می‌کنیم: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> اشاره به همین مطلب داشته باشد. همچنین می‌دانیم که [[حضرت علی]]{{ع}} کسی بود که می‌توانست چنین [[نظامی]] را [[اجرا]] کند؛ اما به [[دلیل]] مسائل [[سیاسی]] که قبل از [[خلافت]] ایشان اتفاق افتاده بود، این امر میسّر نشد. [[فرزندان]] ایشان نیز به [[دلیل]] عوامل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] زمان‌شان نتوانستند این مهم را به انجام برسانند، حال نوبت به [[امام زمان]]{{ع}} می‌رسد پس به ناچار باید این اتفاق به دست او بیفتد؛ زیرا او خاتم [[معصومین]] است و حتماً این [[آیه]] [[قرآن]] محقق می‌گردد {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>؛ و چه بسا [[تفسیر]] این [[آیه]] به همین مطلب اشاره داشته باشد و این امر استمرار حیات [[امام]] را تا الان و تا زمان ظهورشان می‌طلبد. شاید بتوان برای روشن‌تر شدن مطلب به این امر [[استدلال]] کرد که ایشان معاصر پدرشان بودند و بعد از ایشان نیز زنده مانده‌اند اصلاً ما فرض می‌کنیم که ولادت ایشان را به اثبات نرسانده‌ایم.  
#'''[[دلیل]] [[تشریعی]]:''' از خصوصیات [[دعوت اسلامی]] این است که این [[دعوت]] عالم‌گیر باشد و از [[قوانین]] اولیه [[اسلامی]] این است که کتاب [[اسلام]] تمامی اطراف عالم برسد از طریق [[جهاد]] یا غیره...[[اسلام]] [[نظامی]] انقلابی است که آمده تا تمامی [[نظام]] و [[قوانین اجتماعی]] مرسوم را [[اصلاح]] کند و واضح است که ویرانی [[نظامی]] [[اجتماعی]] و ساختن [[نظامی]] [[اجتماعی]] انقلابی در همه عالم، احتیاج به زمانی طولانی دارد تا در آن زمان، [[نظام اجتماعی]] که چند قرن ریشه دارد از بین برود و [[نظام اجتماعی]] جدید و بدون ریشه در گذشته ساخته شود. روشن است باید شرایط تطبیق [[قوم]] جدید و خالی بودن [[نظام]] جدید از مفاهیم گذشته ممکن باشد تا [[نظام اجتماعی]] گذشته در [[نظام]] جدید کاملا ذوب شود که از نتایج اولیه این [[نظام اجتماعی]]، ساختن شخصیت‌هایی است که در تمام خصایص با [[نظام اجتماعی]] جدید منطبق هستند؛ ما می‌دانیم که [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[طول عمر]] شریف‌شان نتوانستند [[نظام اجتماعی]] قبلی را در همه عالم نابود کنند و [[نظام اجتماعی]] [[اسلامی]] را در همه جا بنا گذارند و همچنین می‌دانیم برای هیچ مسلمانی، غیر از [[امام علی]] و شرایط یاد شده، برای ساختن [[نظام اجتماعی]] [[اسلامی]] فراهم نشد. شاید هنگامی که برای [[امامت علی]]{{ع}} به این [[آیه]] [[استدلال]] می‌کنیم: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> اشاره به همین مطلب داشته باشد. همچنین می‌دانیم که [[حضرت علی]]{{ع}} کسی بود که می‌توانست چنین [[نظامی]] را [[اجرا]] کند؛ اما به [[دلیل]] مسائل [[سیاسی]] که قبل از [[خلافت]] ایشان اتفاق افتاده بود، این امر میسّر نشد. [[فرزندان]] ایشان نیز به [[دلیل]] عوامل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] زمان‌شان نتوانستند این مهم را به انجام برسانند، حال نوبت به [[امام زمان]]{{ع}} می‌رسد پس به ناچار باید این اتفاق به دست او بیفتد؛ زیرا او خاتم [[معصومین]] است و حتماً این [[آیه]] [[قرآن]] محقق می‌گردد {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>؛ و چه بسا [[تفسیر]] این [[آیه]] به همین مطلب اشاره داشته باشد و این امر استمرار حیات [[امام]] را تا الان و تا زمان ظهورشان می‌طلبد. شاید بتوان برای روشن‌تر شدن مطلب به این امر [[استدلال]] کرد که ایشان معاصر پدرشان بودند و بعد از ایشان نیز زنده مانده‌اند اصلاً ما فرض می‌کنیم که ولادت ایشان را به اثبات نرسانده‌ایم.  
:::::#'''[[دلیل علمی]]:''' خلاصه مطلب، گروهی از [[دانشمندان]] متأخر مانند دکتر الکیس کارل، دکتر جک لوب، دکتر ورن لویس و همسرش و دیگران بر روی انواع مختلفی از گیاهان و حیوانات و [[انسان]] در آزمایشگاه راکفل نیویورک آزمایشات متعددی انجام دادند. از میان این آزمایشات، آزمایشاتی روی اعصاب، عضلات، [[قلب]]، پوست و کلیه [[انسان]] انجام شد، آنچه دیده شد تا زمانی که غذایی لازم فراهم است، این اعضا همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند، به شرط آن‌که عارضه‌ای از بیرون بر آن وارد نشود و سلول‌ها براساس آنچه که [[غذا]] به آنها می‌رسد و تکاثر پیدا می‌کنند.  
#'''[[دلیل علمی]]:''' خلاصه مطلب، گروهی از [[دانشمندان]] متأخر مانند دکتر الکیس کارل، دکتر جک لوب، دکتر ورن لویس و همسرش و دیگران بر روی انواع مختلفی از گیاهان و حیوانات و [[انسان]] در آزمایشگاه راکفل نیویورک آزمایشات متعددی انجام دادند. از میان این آزمایشات، آزمایشاتی روی اعصاب، عضلات، [[قلب]]، پوست و کلیه [[انسان]] انجام شد، آنچه دیده شد تا زمانی که غذایی لازم فراهم است، این اعضا همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند، به شرط آن‌که عارضه‌ای از بیرون بر آن وارد نشود و سلول‌ها براساس آنچه که [[غذا]] به آنها می‌رسد و تکاثر پیدا می‌کنند.  
::::::اکنون نتایج آزمایشات دکتر آلکسیس کارل که در ماه دوم میلادی سال ۱۹۱۲ انجام شده است را تقدیم می‌کنیم:  
::::::اکنون نتایج آزمایشات دکتر آلکسیس کارل که در ماه دوم میلادی سال ۱۹۱۲ انجام شده است را تقدیم می‌کنیم:  
:::::#این اعضا که از سلول‌ها تشکیل شده‌اند، تا زمانی که عارضه‌ای از بیرون مانند کمبود [[غذا]] و یا ورود میکروب‌ها بر آنها وارد نشود، همچنان زنده باقی خواهند ماند.  
#این اعضا که از سلول‌ها تشکیل شده‌اند، تا زمانی که عارضه‌ای از بیرون مانند کمبود [[غذا]] و یا ورود میکروب‌ها بر آنها وارد نشود، همچنان زنده باقی خواهند ماند.  
:::::#این اعضا نه تنها زنده می‌مانند، بلکه رشد و تکثیر سلولی می‌کنند، همچنان که بقیه اجسام زنده، رشد و نمو می‌کنند.
#این اعضا نه تنها زنده می‌مانند، بلکه رشد و تکثیر سلولی می‌کنند، همچنان که بقیه اجسام زنده، رشد و نمو می‌کنند.
:::::#می‌توان [[میزان]] رشد و تکثیر این اجزا را با غذایی را که به آنها می‌رسانیم، اندازه بگیریم است.  
#می‌توان [[میزان]] رشد و تکثیر این اجزا را با غذایی را که به آنها می‌رسانیم، اندازه بگیریم است.  
:::::#زمان در اینجا تأثیری ندارد، یعنی این اجزا به مرور زمان، ضایع و ضعیف نمی‌شوند؛ بلکه رشد و نمو می‌کنند چنان‌چه در زمان‌های گذشته رشد و نمو داشتند و همه [[ظواهر]] دلالت می‌کنند که این اجزا زنده هستند؛ اما در خوابند تا زمانی که از آنها [[مراقبت]] بشود و غذای کافی به آنها برسد<ref>مجله المقتطف "آیا انسان در دنیا ماندگار است" ج ۳، ص ۲۳۸ - ۲۴۰ و سید صدرالدین صدر، ص ۱۳۴.</ref>. استاد، دیمند وبرل از اساتید [[دانشگاه]] جونس هیلکن، این مطلب را به نتایج دکتر کارل افزوده‌اند: همه اجزا جسم [[انسان]] مستقل هستند ثابت شده که هر عضوی می‌تواند به وسیله نیرویی خاص تا بی‌نهایت زنده بماند یا این که مدت زنده ماندن این اجزا را می‌توان افزایش داد<ref>همان.</ref>. نشریه داخلی جغرافی بر این مطلب تأکید می‌کند که [[انسان]] می‌تواند تا ۱۴۰۰ سال زنده بماند، مانند حیواناتی که در فصل سرما، به [[خواب]] زمستانی فرو می‌روند. تقریری که بیان آن گذشت، می‌گوید: همانا [[خواب]] در اثنا فصل زمستان، [[عمر]] حیوانی که بیست بار می‌خوابد را نسبت به حیوانات مشابه که در طول سال به تحرک می‌پردازد، طولانی‌تر می‌کند<ref>مجله الثورة البغدادیة، ش ۷۸۵.</ref>.  
#زمان در اینجا تأثیری ندارد، یعنی این اجزا به مرور زمان، ضایع و ضعیف نمی‌شوند؛ بلکه رشد و نمو می‌کنند چنان‌چه در زمان‌های گذشته رشد و نمو داشتند و همه [[ظواهر]] دلالت می‌کنند که این اجزا زنده هستند؛ اما در خوابند تا زمانی که از آنها [[مراقبت]] بشود و غذای کافی به آنها برسد<ref>مجله المقتطف "آیا انسان در دنیا ماندگار است" ج ۳، ص ۲۳۸ - ۲۴۰ و سید صدرالدین صدر، ص ۱۳۴.</ref>. استاد، دیمند وبرل از اساتید [[دانشگاه]] جونس هیلکن، این مطلب را به نتایج دکتر کارل افزوده‌اند: همه اجزا جسم [[انسان]] مستقل هستند ثابت شده که هر عضوی می‌تواند به وسیله نیرویی خاص تا بی‌نهایت زنده بماند یا این که مدت زنده ماندن این اجزا را می‌توان افزایش داد<ref>همان.</ref>. نشریه داخلی جغرافی بر این مطلب تأکید می‌کند که [[انسان]] می‌تواند تا ۱۴۰۰ سال زنده بماند، مانند حیواناتی که در فصل سرما، به [[خواب]] زمستانی فرو می‌روند. تقریری که بیان آن گذشت، می‌گوید: همانا [[خواب]] در اثنا فصل زمستان، [[عمر]] حیوانی که بیست بار می‌خوابد را نسبت به حیوانات مشابه که در طول سال به تحرک می‌پردازد، طولانی‌تر می‌کند<ref>مجله الثورة البغدادیة، ش ۷۸۵.</ref>.  
::::::شاید از واضحات باشد امثال این تجربه‌های [[علمی]] که [[علماء]] از این طریق [[علل]] افزایش [[عمر]] [[انسان]] به بیش از [[عمر]] طبیعی را می‌شناسند (به دست می‌آورند) ما را منتهی به این نتیجه کند که: در پیشگاه [[علم]] مرز و حد طبیعی برای [[عمر]] [[انسان]] معین نمی‌توان کرد و این حدود تقریبی که [[انسان]] از مشاهده‌ها و ملاحظه‌هایش به دست می‌آورد فقط حدود [[عمر]] عادی می‌باشد. شاید امتداد و کشیده شدن [[عمر]] [[انسان]] به بیش از (مافوق) سنین [[عمر]] عادیش - مثل آن‌چه که در [[دلیل]] [[تاریخی]] گذشت مانند [[عمر]] [[نوح]] [[نبی]]{{ع}} ما را حتما منتهی کند به اینکه حد طبیعی برای [[عمر]] [[انسان]] وجود ندارد. مخصوصاً [[علم]] امروزه مراحل مهمیّ در به دست آوردن نتایج بزرگی درباره این مسئله را طی کرده است که از مهم‌ترین آنهاست: [[پیروی]] و [[التزام]] به توصیه‌های مربوط به [[سلامتی]] برای [[انسان]]، محیط مناسبی برای محافظت از زندگیش و استمرار عوامل بقایش ایجاد می‌نماید.  
::::::شاید از واضحات باشد امثال این تجربه‌های [[علمی]] که [[علماء]] از این طریق [[علل]] افزایش [[عمر]] [[انسان]] به بیش از [[عمر]] طبیعی را می‌شناسند (به دست می‌آورند) ما را منتهی به این نتیجه کند که: در پیشگاه [[علم]] مرز و حد طبیعی برای [[عمر]] [[انسان]] معین نمی‌توان کرد و این حدود تقریبی که [[انسان]] از مشاهده‌ها و ملاحظه‌هایش به دست می‌آورد فقط حدود [[عمر]] عادی می‌باشد. شاید امتداد و کشیده شدن [[عمر]] [[انسان]] به بیش از (مافوق) سنین [[عمر]] عادیش - مثل آن‌چه که در [[دلیل]] [[تاریخی]] گذشت مانند [[عمر]] [[نوح]] [[نبی]]{{ع}} ما را حتما منتهی کند به اینکه حد طبیعی برای [[عمر]] [[انسان]] وجود ندارد. مخصوصاً [[علم]] امروزه مراحل مهمیّ در به دست آوردن نتایج بزرگی درباره این مسئله را طی کرده است که از مهم‌ترین آنهاست: [[پیروی]] و [[التزام]] به توصیه‌های مربوط به [[سلامتی]] برای [[انسان]]، محیط مناسبی برای محافظت از زندگیش و استمرار عوامل بقایش ایجاد می‌نماید.  
::::::امروزه کم شدن انتشار بیماری‌های مسری و واگیردار و پائین آمدن نسبت در بسیاری از [[جوامع]] متمدن و پیشرفته و [[پیروی]] کننده از مسائل صحت و [[سلامت]]، [[بهترین]] [[شاهد]] بر این مطلب است. زمانی که به این نتیجه، نتیجه دیگری را اضافه کنیم - آن نتیجه این است: عالم [[مرگ]] [[اجل]] (سرآمدن وقت، پایان وقت) است و مریضی‌ها و پیش‌آمدهای دیگر نیست. کما اینکه این نظریه بعضی از [[علمای دینی]] است. آن‌گاه مسئله امتداد [[عمر]] به مساعد بودن شرائط سالم و مناسب محیط و عقب افتادن [[اجل]] ارتباط محکمی پیدا می‌کند. ایجاد محیط سالم مناسب به خود [[انسان]] باز می‌گردد و چه کسی بهتر از [[امام]]{{ع}} این مسئله را رعایت می‌کند و او می‌داند که این امر، او را برای امر مهم بزرگ [[الهی]] آماده می‌سازد. عقب افتادن (انداختن) [[اجل]] به [[خدای تعالی]] باز می‌گردد و هر زمانی که [[اراده]] آن را بکند - همان طور که در [[دلیل]] [[اعتقادی]] گذشت - شرائط [[زندگی]] و [[عمر طولانی]] را مهیا می‌کند»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 50-57.</ref>.
::::::امروزه کم شدن انتشار بیماری‌های مسری و واگیردار و پائین آمدن نسبت در بسیاری از [[جوامع]] متمدن و پیشرفته و [[پیروی]] کننده از مسائل صحت و [[سلامت]]، [[بهترین]] [[شاهد]] بر این مطلب است. زمانی که به این نتیجه، نتیجه دیگری را اضافه کنیم - آن نتیجه این است: عالم [[مرگ]] [[اجل]] (سرآمدن وقت، پایان وقت) است و مریضی‌ها و پیش‌آمدهای دیگر نیست. کما اینکه این نظریه بعضی از [[علمای دینی]] است. آن‌گاه مسئله امتداد [[عمر]] به مساعد بودن شرائط سالم و مناسب محیط و عقب افتادن [[اجل]] ارتباط محکمی پیدا می‌کند. ایجاد محیط سالم مناسب به خود [[انسان]] باز می‌گردد و چه کسی بهتر از [[امام]]{{ع}} این مسئله را رعایت می‌کند و او می‌داند که این امر، او را برای امر مهم بزرگ [[الهی]] آماده می‌سازد. عقب افتادن (انداختن) [[اجل]] به [[خدای تعالی]] باز می‌گردد و هر زمانی که [[اراده]] آن را بکند - همان طور که در [[دلیل]] [[اعتقادی]] گذشت - شرائط [[زندگی]] و [[عمر طولانی]] را مهیا می‌کند»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 50-57.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش