←تفسیر مأثور از صحابه
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=== تفسیر مأثور از [[صحابه]]=== | === تفسیر مأثور از [[صحابه]]=== | ||
عالمان عامّه در [[حجیّت]] روایات و اجتهادات صحابه به تفصیل بحث کردهاند<ref>ر.ک: اعلام الموقعین، ج ۴، ص۱۱۸ - ۱۳۶؛ ارشاد الفحول، ص۱۶۰ - ۱۶۳؛ المستصفی، ج ۱، ص۱۳۰.</ref>. به نظر آنان جمیع صحابه، عادلاند، بنابراین سخنانشان در [[تفسیر]] نیز [[حجّت]] است. آنان در این گفته، به روایتی که خود آن را پذیرفتهاند استناد میکنند؛ {{متن حدیث|أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اقْتَدَيْتُمُ اهْتَدَيْتُمْ}}، یعنی «[[اصحاب]] من مانند ستارگاناند به هر کدام [[اقتدا]] کنید، [[هدایت]] یافتهاید»<ref>الکشاف، ج۲، ص۶۲۸.</ref>، اما شماری از علمای حدیث [[اهل سنت]]، این حدیث را مجعول دانستهاند که ابن خرم، ابن عبدالبّر، [[ابن جوزی]] و [[ذهبی]] از آن جملهاند<ref>دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۲۰۰.</ref>. البته چنین [[حدیثی]] با فرض [[صحت سند]] هم باز پذیرفتنی نیست؛ زیرا شماری از صحابه [[فسق]] علنی داشته و به تصریح [[قرآن کریم]] جزو [[منافقین]] بودهاند!<ref>{{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}} «و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> [[ولید بن عقبه]] با توجه به [[نزول آیه]] [[نبأ]]، تا آخر بر فسق خود باقی ماند<ref>اسباب النزول، ص۳۶۳.</ref> و [[ثعلبة بن حاطب]] از [[فرمان پیامبر]] علناً [[سرپیچی]] کرد<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۴۸.</ref> و [[حکم بن ابی العاص | عالمان عامّه در [[حجیّت]] روایات و اجتهادات صحابه به تفصیل بحث کردهاند<ref>ر.ک: اعلام الموقعین، ج ۴، ص۱۱۸ - ۱۳۶؛ ارشاد الفحول، ص۱۶۰ - ۱۶۳؛ المستصفی، ج ۱، ص۱۳۰.</ref>. به نظر آنان جمیع صحابه، عادلاند، بنابراین سخنانشان در [[تفسیر]] نیز [[حجّت]] است. آنان در این گفته، به روایتی که خود آن را پذیرفتهاند استناد میکنند؛ {{متن حدیث|أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اقْتَدَيْتُمُ اهْتَدَيْتُمْ}}، یعنی «[[اصحاب]] من مانند ستارگاناند به هر کدام [[اقتدا]] کنید، [[هدایت]] یافتهاید»<ref>الکشاف، ج۲، ص۶۲۸.</ref>، اما شماری از علمای حدیث [[اهل سنت]]، این حدیث را مجعول دانستهاند که ابن خرم، ابن عبدالبّر، [[ابن جوزی]] و [[ذهبی]] از آن جملهاند<ref>دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۲۰۰.</ref>. البته چنین [[حدیثی]] با فرض [[صحت سند]] هم باز پذیرفتنی نیست؛ زیرا شماری از صحابه [[فسق]] علنی داشته و به تصریح [[قرآن کریم]] جزو [[منافقین]] بودهاند!<ref>{{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}} «و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> [[ولید بن عقبه]] با توجه به [[نزول آیه]] [[نبأ]]، تا آخر بر فسق خود باقی ماند<ref>اسباب النزول، ص۳۶۳.</ref> و [[ثعلبة بن حاطب]] از [[فرمان پیامبر]] علناً [[سرپیچی]] کرد<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۴۸.</ref> و [[حکم بن ابی العاص بن امیة]] و فرزندانش مورد [[لعن]] [[پیامبر]]{{صل}} قرار گرفتند<ref>اعلام الموقعین، ج۴، ص۱۱۵.</ref>. | ||
بنابراین سخن و [[تفسیر صحابه]] - صِرفاً به دلیل [[صحابی]] بودن - نمیتواند [[حجت]] باشد. البته [[نقل روایت]] آن دسته از [[صحابه]] که عدالتشان [[محرز]] است فقط به عنوان [[راوی]] مورد [[وثوق]] قلمداد میشوند وگرنه دلیلی نداریم که صحابه را به عنوان [[معصوم]] تلقی کنیم. با این وجود، توجه به سخنان صحابه در [[تفسیر قرآن]] حائز اهمیت فراوان است؛ زیرا: | بنابراین سخن و [[تفسیر صحابه]] - صِرفاً به دلیل [[صحابی]] بودن - نمیتواند [[حجت]] باشد. البته [[نقل روایت]] آن دسته از [[صحابه]] که عدالتشان [[محرز]] است فقط به عنوان [[راوی]] مورد [[وثوق]] قلمداد میشوند وگرنه دلیلی نداریم که صحابه را به عنوان [[معصوم]] تلقی کنیم. با این وجود، توجه به سخنان صحابه در [[تفسیر قرآن]] حائز اهمیت فراوان است؛ زیرا: |