اسق مولی عمر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ':2.jpg' به ':IM009658.jpg') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
براساس شنیده [[هلال طائی]] از اُسّق، وی برده [[عمر بن خطاب]] و [[نصرانی]] بود. عمر از وی خواست [[مسلمان]] شود و گفت: در این صورت، از تو بر امانتی که از [[مسلمانان]] بر عهده دارم، [[یاری]] میجویم، وگرنه جایز نیست از تو درباره [[امانت]] مسلمانان یاری بخواهم. اُسّق از [[پذیرش اسلام]] سر باز زد و عمر گفت: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}؛ اما وی هنگام فرا رسیدن مرگش، اُسّق را به آغوش کشید و از وی خواست به هر جا میخواهد برود<ref>ابن سعد، ج۶، ص۲۰۲.</ref>. [[اهل سنت]] از این [[روایت]] در باب جایز بودن [[استعانت]] از [[اهل ذمه]] در [[امور اداری]] مسلمانان استفاده کردهاند<ref>ر.ک: جصاص، ج۲، ص۴۶؛ شوکانی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. بنا بر خبر بالا، اُسّق تا پایان دوره [[خلافت عمر]] مسلمان نبود و از میان صحابینویسان، تنها [[ابن حجر]] نام وی را در بخش سوم کتاب [[الاصابه]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۳۳۸.</ref> (مخضرمین) آورده است.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسق مولی عمر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۵۲.</ref> | براساس شنیده [[هلال طائی]] از اُسّق، وی برده [[عمر بن خطاب]] و [[نصرانی]] بود. عمر از وی خواست [[مسلمان]] شود و گفت: در این صورت، از تو بر امانتی که از [[مسلمانان]] بر عهده دارم، [[یاری]] میجویم، وگرنه جایز نیست از تو درباره [[امانت]] مسلمانان یاری بخواهم. اُسّق از [[پذیرش اسلام]] سر باز زد و عمر گفت: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}؛ اما وی هنگام فرا رسیدن مرگش، اُسّق را به آغوش کشید و از وی خواست به هر جا میخواهد برود<ref>ابن سعد، ج۶، ص۲۰۲.</ref>. [[اهل سنت]] از این [[روایت]] در باب جایز بودن [[استعانت]] از [[اهل ذمه]] در [[امور اداری]] مسلمانان استفاده کردهاند<ref>ر.ک: جصاص، ج۲، ص۴۶؛ شوکانی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. بنا بر خبر بالا، اُسّق تا پایان دوره [[خلافت عمر]] مسلمان نبود و از میان صحابینویسان، تنها [[ابن حجر]] نام وی را در بخش سوم کتاب [[الاصابه]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۳۳۸.</ref> (مخضرمین) آورده است.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسق مولی عمر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۵۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۳۰
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
نام وی «اسق»[۱]، «وسق»[۲]، «اسبق»[۳]، «استق»[۴] و «زنبق» عمرو رومی[۵] گفته شده است.
براساس شنیده هلال طائی از اُسّق، وی برده عمر بن خطاب و نصرانی بود. عمر از وی خواست مسلمان شود و گفت: در این صورت، از تو بر امانتی که از مسلمانان بر عهده دارم، یاری میجویم، وگرنه جایز نیست از تو درباره امانت مسلمانان یاری بخواهم. اُسّق از پذیرش اسلام سر باز زد و عمر گفت: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ﴾؛ اما وی هنگام فرا رسیدن مرگش، اُسّق را به آغوش کشید و از وی خواست به هر جا میخواهد برود[۶]. اهل سنت از این روایت در باب جایز بودن استعانت از اهل ذمه در امور اداری مسلمانان استفاده کردهاند[۷]. بنا بر خبر بالا، اُسّق تا پایان دوره خلافت عمر مسلمان نبود و از میان صحابینویسان، تنها ابن حجر نام وی را در بخش سوم کتاب الاصابه[۸] (مخضرمین) آورده است.[۹]