بحث:آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲: خط ۲:
در پایان نامه:  علم امام در کتاب کافی و شروح آن
در پایان نامه:  علم امام در کتاب کافی و شروح آن


برخی از روایات کافی به افزوده شدن علم امام در هر شب قدره و شب جمعه، و برخی دیگر به افزایش علم ایشان در هر شب و روز، ۲ و دسته ای از آنها به افزایش در هر ساعت، ^ دلالت می کند و ائمه علیه السلام این علم را کامل تر از علوم دیگرشان دانسته و تأکید می کردند که اگر به دانش ما افزوده نشود علم ما تمام میشود. (محمد ابن يعقوب، الکافی، ج ۱،ص253و254)
برخی از روایات کافی به افزوده شدن علم امام در هر شب قدر و شب جمعه، و برخی دیگر به افزایش علم ایشان در هر شب و روز، و دسته ای از آنها به افزایش در هر ساعت، دلالت می کند و ائمه {{عم}} این علم را کامل تر از علوم دیگرشان دانسته و تأکید می‌کردند که اگر به دانش ما افزوده نشود علم ما تمام می‌شود. (محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱،ص253و254)
 
نمونه ای از روایات:
نمونه ای از روایات:
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمودند: ... برای ما در هر شب جمعه شادی و سروری است. عرض کردم: خدا آن را افزایش دهد، آن سرور چیست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به عرش خدا می آیند و ما نیز با ایشان می آئیم، پس ارواح ما به بدنهایمان بازنگردد، مگر با علمی که استفاده شده باشد و اگر چنین نباشد علم ما تمام میشد.
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمودند: ... برای ما در هر شب جمعه شادی و سروری است. عرض کردم: خدا آن را افزایش دهد، آن سرور چیست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به عرش خدا می آیند و ما نیز با ایشان می آئیم، پس ارواح ما به بدنهایمان بازنگردد، مگر با علمی که استفاده شده باشد و اگر چنین نباشد علم ما تمام میشد.


می توان در توضیح تمام شدن علم امام به بیان ذیل اشاره کرد.
می توان در توضیح تمام شدن علم امام به بیان ذیل اشاره کرد.


منظور از علم استفاده شده (مستفاد) در روایت مذکور علم مخصوص به خداوند است که بنا به مصلحت و بر اساس حکمت برای خلیفه اش در روی زمین آشکار می کند و اگر این قسم را آشکار نکند علم امام نسبت به آن قطع و تمام خواهد شد.(محمد صالح مازندرانی، شرح الكافي - اصول و الروضه، ج 6، ص ۲۶ و ۲۵)
منظور از علم استفاده شده (مستفاد) در روایت مذکور علم مخصوص به خداوند است که بنا به مصلحت و بر اساس حکمت برای خلیفه اش در روی زمین آشکار می کند و اگر این قسم را آشکار نکند علم امام نسبت به آن قطع و تمام خواهد شد.(محمد صالح مازندرانی، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج 6، ص ۲۶ و ۲۵)


در نگاه اول به نظر می رسد که این گروه از روایات با احادیث گذشته در تنافی است، چراکه این سؤال مطرح می شود که اضافه و حادث شدن علم امام، چگونه با این که علم ایشان به همه چیز احاطه داشته باشد، خزانه دار علم الهی باشند، از حوادث آگاه باشند، عالم به مرگ و میرها بوده و از اخبار آسمانها و زمین آگاه باشند و سازگار است؛ خلاصه این که گستره علم مذکور همه امور را در برمی گیرد و اضافه شدن به آن معنی ندارد.
در نگاه اول به نظر می رسد که این گروه از روایات با احادیث گذشته در تنافی است، چراکه این سؤال مطرح می شود که اضافه و حادث شدن علم امام، چگونه با این که علم ایشان به همه چیز احاطه داشته باشد، خزانه دار علم الهی باشند، از حوادث آگاه باشند، عالم به مرگ و میرها بوده و از اخبار آسمانها و زمین آگاه باشند و سازگار است؛ خلاصه این که گستره علم مذکور همه امور را در برمی گیرد و اضافه شدن به آن معنی ندارد.


ولی با اندکی تأمل در خود این روایات، روشن می شود که تناقضی در کار نیست؛ و این احادیث دامنهای وسیع تر از روایات گذشته را اثبات می کنند، چراکه این روایات" (محمد ابن يعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۳۸ تا ۲۶، ح ۱) تصریح میکنند به این که علم افزوده شده، کامل تر از علم هایی است که در ذیل آنها را ذکر می کنیم:
ولی با اندکی تأمل در خود این روایات، روشن می شود که تناقضی در کار نیست؛ و این احادیث دامنهای وسیع تر از روایات گذشته را اثبات می کنند، چراکه این روایات" (محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۳۸ تا ۲۶، ح ۱) تصریح میکنند به این که علم افزوده شده، کامل تر از علم هایی است که در ذیل آنها را ذکر می کنیم:


یک. کامل تر از هزار باب علمی که از هر باب آن هزار باب دیگر به امام گشوده می شود.  
یک. کامل تر از هزار باب علمی که از هر باب آن هزار باب دیگر به امام گشوده می شود.  
خط ۲۰: خط ۱۸:
دو. کامل تر از علم هر حلال و حرام و کامل تر از علم به هرچه مردم به آن احتیاج دارند.
دو. کامل تر از علم هر حلال و حرام و کامل تر از علم به هرچه مردم به آن احتیاج دارند.


سه. کامل تر از علم انبیاء، اوصیاء، دانشمندان گذشته بنی اسرائیل، صحف ابراهيم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی.
سه. کامل تر از علم انبیاء، اوصیاء، دانشمندان گذشته بنی اسرائیل، صحف ابراهیم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی.


چهار. کامل تر از علم به پیشامدهای آینده، احوال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از وفاتش، احوال ذریه پیامبر و اسم پادشاهانی که در زمین فرمانروایی می کنند (مصحف فاطمه عليه السلام).
چهار. کامل تر از علم به پیشامدهای آینده، احوال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از وفاتش، احوال ذریه پیامبر و اسم پادشاهانی که در زمین فرمانروایی می کنند (مصحف فاطمه علیه السلام).




با همه این حرفها، هنوز این سؤال باقی است که، بالاخره این علم چیست که اگر اضافه نشود، علم امام تمام می شود؟
با همه این حرفها، هنوز این سؤال باقی است که، بالاخره این علم چیست که اگر اضافه نشود، علم امام تمام می شود؟
شرح دهندگان کتاب کافی در این باره احتمال های متعددی را مطرح کرده اند. (محمد باقر مجلسی، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۸؛ محمد صالح مازندرانی، شرح الكافي - اصول و الروضه، ج 5، ص ۳۸۷، محسن فیض کاشانی، الوافی، ج ۳، ص 554) در اینجا احتمالی ذکر می شود که بهتر از بقیه به نظر می رسد و سازگاری بیشتری با روایات تبیین کننده علم خدای متعال دارد.
شرح دهندگان کتاب کافی در این باره احتمال های متعددی را مطرح کرده اند. (محمد باقر مجلسی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۸؛ محمد صالح مازندرانی، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج 5، ص ۳۸۷، محسن فیض کاشانی، الوافی، ج ۳، ص 554) در اینجا احتمالی ذکر می شود که بهتر از بقیه به نظر می رسد و سازگاری بیشتری با روایات تبیین کننده علم خدای متعال دارد.


علم الهی دو گونه است،(محمد ابن يعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۶۷ و ۱۶۸،ح 6 و 8 و 14؛ ص ۲۲۵ و ۲۲۹، ح ۲ و ۳ و ٤) قسم اول، علم محتوم و قطعی است که خداوند متعال ملائکه و پیغمبران و رسولانش را به آن آگاه ساخته، و از آنها به امام رسیده است و مقتضای این علم حتما اتفاق می افتد و تبدیل و تغییری در آن راه ندارد؛ قسم دوم، علم غیرمحتوم است که خدا به خودش اختصاص داده و احتمال تغییر در آن وجود دارد و هرگاه در آن بداء حاصل شود، خداوند امام را از آن آگاه می سازد و به علم ایشان می افزاید.(برای اطلاع بیشتر رک، صدر الدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ج 4، ص ۲۰۹ تا ۲۰۸)
علم الهی دو گونه است،(محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۶۷ و ۱۶۸،ح 6 و 8 و 14؛ ص ۲۲۵ و ۲۲۹، ح ۲ و ۳ و ٤) قسم اول، علم محتوم و قطعی است که خداوند متعال ملائکه و پیغمبران و رسولانش را به آن آگاه ساخته، و از آنها به امام رسیده است و مقتضای این علم حتما اتفاق می افتد و تبدیل و تغییری در آن راه ندارد؛ قسم دوم، علم غیرمحتوم است که خدا به خودش اختصاص داده و احتمال تغییر در آن وجود دارد و هرگاه در آن بداء حاصل شود، خداوند امام را از آن آگاه می سازد و به علم ایشان می افزاید.(برای اطلاع بیشتر رک، صدر الدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ج 4، ص ۲۰۹ تا ۲۰۸)


ملاصالح مازندرانی همین احتمال را با تکیه بر روایات مطرح کرده و می پذیرید.(محمد صالح مازندرانی شرح الكافي - اصول و الروضه، ج 5، ص ۳۸۷ و ۳۸۸ )
ملاصالح مازندرانی همین احتمال را با تکیه بر روایات مطرح کرده و می پذیرید.(محمد صالح مازندرانی شرح الکافی - اصول و الروضه، ج 5، ص ۳۸۷ و ۳۸۸ )


علامه مجلسی این علم را غیر از علوم دینی و علومی که مردم به آن احتیاج دارند می داند، بلکه آن را همان علمی میداند که بنابه عبارت برخی روایات برای امام از طرف خدا بسط داده میشود و امام عالم میشود. ایشان در این باره چنین می فرماید: «علمی که برای ائمه گشوده و گرفته میشود غیر از امور دینی و مطالبی است که مردم از امام می پرسند؛ زیرا امام احکام دینی و سؤالات مورد احتیاج مردم را همیشه می داند، چنانچه در حدیث است که ممکن نیست از امام چیزی بپرسند و او بگوید نمیدانم، پس مقصود علوم دیگری است غیر از احتياجات مردم و همین علوم است که در هر شبانه روز و شبهای قدر و جمعه برای امام حاصل می شود.»(محمد باقر مجلسی، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۱۰)
علامه مجلسی این علم را غیر از علوم دینی و علومی که مردم به آن احتیاج دارند می داند، بلکه آن را همان علمی میداند که بنابه عبارت برخی روایات برای امام از طرف خدا بسط داده میشود و امام عالم میشود. ایشان در این باره چنین می فرماید: «علمی که برای ائمه گشوده و گرفته میشود غیر از امور دینی و مطالبی است که مردم از امام می پرسند؛ زیرا امام احکام دینی و سؤالات مورد احتیاج مردم را همیشه می داند، چنانچه در حدیث است که ممکن نیست از امام چیزی بپرسند و او بگوید نمیدانم، پس مقصود علوم دیگری است غیر از احتیاجات مردم و همین علوم است که در هر شبانه روز و شبهای قدر و جمعه برای امام حاصل می شود.»(محمد باقر مجلسی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۱۰)


بنابراین شاید علمی که روز به روز و ساعت به ساعت برای امام پدید می آید همان الهاماتی است که از نظر مسائل روز و مقتضیات زمان از جانب خدای متعال به قلب امام افاضه می شود و تفصيل مطالبی را که از پیغمبر و امام سابق به صورت سربسته گرفته است در می یابد و دستور اجرای علوم و قوانین تصویب شده را در هر ساعت و هر روز دریافت می کند.(رک: جواد مصطفوی، اصول کافی ترجمه مصطفوی، چ اول، تهران: کتابفروشی علمية اسلامية ، ج ۱، ص 326) در تأیید این مطلب میتوان به روایت ذیل اشاره کرد.
بنابراین شاید علمی که روز به روز و ساعت به ساعت برای امام پدید می آید همان الهاماتی است که از نظر مسائل روز و مقتضیات زمان از جانب خدای متعال به قلب امام افاضه می شود و تفصیل مطالبی را که از پیغمبر و امام سابق به صورت سربسته گرفته است در می یابد و دستور اجرای علوم و قوانین تصویب شده را در هر ساعت و هر روز دریافت می کند.(رک: جواد مصطفوی، اصول کافی ترجمه مصطفوی، چ اول، تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه ، ج ۱، ص 326) در تأیید این مطلب میتوان به روایت ذیل اشاره کرد.


امام باقر عليه السلام می فرمایند: همانا هرسال در شب قدر تفسیر و تبیین امور بر ولی امر امام زمان) نازل میشود. در آن شب امام علیه السلام درباره کار خودش چنین و چنان دستور می گیرد و در رابطه با امور مردم نیز به چنین و چنان مأمور می شود، و علاوه بر این برای ولی امر (امام معصوم زمان) در هر روز علم مخصوص و مکنون و عجیب خدای عزوجل پدید می گردد؛ همان طور که در شب قدر نازل میشد؛ سپس این آیه را خواند و اگر درختهای روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریای دیگر بدان بپیوندد، (اینها همه تمام می شود ولی کلمات خدا تمام نشود».(محمد ابن يعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۸، ح ۳)
امام باقر علیه السلام می فرمایند: همانا هرسال در شب قدر تفسیر و تبیین امور بر ولی امر امام زمان) نازل میشود. در آن شب امام علیه السلام درباره کار خودش چنین و چنان دستور می گیرد و در رابطه با امور مردم نیز به چنین و چنان مأمور می شود، و علاوه بر این برای ولی امر (امام معصوم زمان) در هر روز علم مخصوص و مکنون و عجیب خدای عزوجل پدید می گردد؛ همان طور که در شب قدر نازل میشد؛ سپس این آیه را خواند و اگر درختهای روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریای دیگر بدان بپیوندد، (اینها همه تمام می شود ولی کلمات خدا تمام نشود».(محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۸، ح ۳)


اشتسهاد حضرت به آیه فوق می تواند جواب سؤال مذکور باشد که گمان نکنید که وقتی علومی بسیار وسیع برای امام بیان شد دیگر اضافه شدن علم امام بی معنی است چرا که کلمات خدا ناتمام می باشد و هر قدر هم گسترۂ علم مخلوق گسترده باشد - هر چند آن مخلوئق امام باشد - باز هم در برابر علم خدا ناچیز است و اگر خداوند متعال بخواهد با فضل خویش به علم او می افزاید.
اشتسهاد حضرت به آیه فوق می تواند جواب سؤال مذکور باشد که گمان نکنید که وقتی علومی بسیار وسیع برای امام بیان شد دیگر اضافه شدن علم امام بی معنی است چرا که کلمات خدا ناتمام می باشد و هر قدر هم گسترۂ علم مخلوق گسترده باشد - هر چند آن مخلوئق امام باشد - باز هم در برابر علم خدا ناچیز است و اگر خداوند متعال بخواهد با فضل خویش به علم او می افزاید.
خط ۴۲: خط ۴۰:


ص62تا65
ص62تا65


==پاسخ==
==پاسخ==
۳۳۲

ویرایش