وکیع بن جراح رؤاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخلهای وابسته}} +{{مدخل وابسته}})) |
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[وکیع بن جراح رؤاسی در تاریخ اسلامی]]</div> | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[وکیع بن جراح رؤاسی در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۱۰
مقدمه
وکیع بن جراح بن ملیح رؤاسیکوفی از حافظان بزرگ حدیث به شمار میرود و یکی از برجستهترین علمای وقت دانسته شده است. رجالیان از او به وثاقت و امانت و راستگویی یاد کردهاند. علاوه بر زهد و پرهیز او از زخارف دنیا و گریزانی او از دربار امیران و سلاطین وقت، همه بزرگان- با آنکه بعضا او را با عنوان «رافضی» و از موالیان اهل بیت(ع) یاد میکنند- بر وثاقت و صداقت و امانت و زهد و ورع او اتفاق نظر دارند.
ابن معین میگوید: «نوشتهای نزد مروان بن معاویه دیدم که در آن هر یک مشایخ حدیث را با نعت و صفت خاصی یاد کرده بود؛ از جمله وکیع را با عنوان «رافضی» نوشته بود». محمد بن مروان میگوید: «هر که را توصیف نمودهاند، کمتر از آنچه درباره او گفته شده است یافتم؛ جز وکیع بن جراح که او را برتر از آن دیدم که دربارهاش گفتهاند». ابن معین میگوید: «کسی را که تنها برای خدا حدیث بگوید ندیدم جز وکیع».
طالبان حدیث در زمان او همواره به سوی او روان بودند. ابنعمار میگوید: «در کوفه، فقیهتر و داناتر از وکیع به احادیث یافت نمیشد» [۱]. احمد بن حنبل میگوید: «فراگیرتر و حافظتر از او نیافتم. وکیع پیشوای مسلمانان شمرده میشود» [۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: تهذیب التهذیب، ج ۱۱، ص۱۲۳، شماره ۲۱۱. تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص۳۰۶، شماره ۲۴۸. میزان الاعتدال، ج ۴، ص۳۳۵، شماره ۹۳۵۶. تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۵۱۲- ۴۹۶. حلیة الاولیاء، ج ۸، ص۳۸۰- ۳۶۸، شماره ۴۳۷.
- ↑ معجم المفسرین، ج ۲، ص۷۱۹.
- ↑ معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ص۴۲۶-۴۲۵.