اصطفاء: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
*اشکال نظریه دوم این است که اضافه «عباد» به «نا» برای تشریف و تکریم<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۴؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.</ref> است و همانگونه که ظالم بودن با برگزیدگی سازش ندارد با تشریف و تکریم نیز سازگار نیست<ref>نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.</ref>، به هر حال با توجه به اینکه آیه درباره فرزندان [[حضرت فاطمه]]{{س}} است ممکن است گفته شود مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا}}﴾}} فرزندان برگزیده [[حضرت فاطمه]]{{س}}، یعنی امامان معصوم{{عم}} و مقصود از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِبَادِنَا}}﴾}} همه فرزندان آن حضرت، اعمّ از برگزیده و غیر آن است و خداوند برای شرافت و کرامت [[حضرت فاطمه]]{{س}} و فرزندان برگزیدهاش دیگر فرزندانش را که معصوم نیستند و حتی بعضی از آنان ظالماند تکریم کرده و به خطاب {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِبَادِنَا}}﴾}} مشرف ساخته است؛ به ویژه اینکه روایات شیعه و سنی و آیات بعد از آیه مورد بحث <ref>سوره فاطر، آیه:۳۲.</ref> بیانگر این است که گروه ظالم لنفسه نیز به بهشت در میآیند و آنان خداوند را برای این تفضّلی که به آنان کرده سپاسمیگویند<ref>جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۶۰ـ۱۶۵؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۲.</ref>. | *اشکال نظریه دوم این است که اضافه «عباد» به «نا» برای تشریف و تکریم<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۴؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.</ref> است و همانگونه که ظالم بودن با برگزیدگی سازش ندارد با تشریف و تکریم نیز سازگار نیست<ref>نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.</ref>، به هر حال با توجه به اینکه آیه درباره فرزندان [[حضرت فاطمه]]{{س}} است ممکن است گفته شود مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا}}﴾}} فرزندان برگزیده [[حضرت فاطمه]]{{س}}، یعنی امامان معصوم{{عم}} و مقصود از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِبَادِنَا}}﴾}} همه فرزندان آن حضرت، اعمّ از برگزیده و غیر آن است و خداوند برای شرافت و کرامت [[حضرت فاطمه]]{{س}} و فرزندان برگزیدهاش دیگر فرزندانش را که معصوم نیستند و حتی بعضی از آنان ظالماند تکریم کرده و به خطاب {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عِبَادِنَا}}﴾}} مشرف ساخته است؛ به ویژه اینکه روایات شیعه و سنی و آیات بعد از آیه مورد بحث <ref>سوره فاطر، آیه:۳۲.</ref> بیانگر این است که گروه ظالم لنفسه نیز به بهشت در میآیند و آنان خداوند را برای این تفضّلی که به آنان کرده سپاسمیگویند<ref>جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۶۰ـ۱۶۵؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۲.</ref>. | ||
*در تعیین گروههای سهگانه بیش از ۴۰ قول گوناگون ارائه شده که بیشتر آنها قابل جمع است<ref>روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۲.</ref> و در واقع اختلاف اقوال از بیان مصادیق مختلف و خصوصیات آنها ناشی میشود<ref>نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.</ref>. | *در تعیین گروههای سهگانه بیش از ۴۰ قول گوناگون ارائه شده که بیشتر آنها قابل جمع است<ref>روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۲.</ref> و در واقع اختلاف اقوال از بیان مصادیق مختلف و خصوصیات آنها ناشی میشود<ref>نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{پرسشهای وابسته}} | |||
{{ستون-شروع|3}} | |||
* [[ارتضاء]] | |||
* [[اجتباء]] | |||
* [[اختیار]] | |||
* [[تطهیر]] | |||
{{پایان}} | |||
{{پایان}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/52.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص: ۴۷۷] | *[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/52.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص: ۴۷۷] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۶
اصطفاء گزینش شخص یا چیزی برای خالص ساختن از آلودگی و کدورت[۱].
واژهشناسی لغوی
- واژه اصطفاء از باب افتعال و از ریشه «ص ـ ف ـ و» است. لغویان صفو را به معنای ضد کدر[۲]، خلوص شیء از آمیختگی با غیر خود یا از آلودگی و کدورت[۳] و نیز بهترین هر چیز دانستهاند[۴]. با توجه به دلالت باب افتعال بر گزینش و اختیار[۵]، اصطفاء به معنای برگزیدن شخص یا چیزی برای خالص کردن آن از آلودگی و کدورت است[۶].
اصطفاء در قرآن
- اصطفاء در قرآن به معنای صاف کردن شخص یا چیزی از آلودگی است؛ خواه به نحو دفع (ایجاد شئ خالص) یا رفع (خالص ساختن شئ)[۷]. اصطفاء گاهی با حرفِ عَلی متعدی میشود که در این صورت متضمن معنای تفضیل[۸]. و در جایی است که در مقام سنجش بین دو یا چند چیزباشد.
- در قرآن کریم مشتقات واژه «صفو» ۱۸ بار بهکار رفته که ۶ مورد آن به موضوع اصطفاء مربوط است و آن مواردعبارت است از: اصطفای حضرت ابراهیم(ع) در دنیا از جانب خداوند﴿﴿ وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴾﴾ [۹]، اصطفای حضرت مریم(س) و پاک ساختن وی از سوی خداوند ﴿﴿ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ ﴾﴾ [۱۰]، اصطفای برخی از فرشتگان و انسانها به عنوان رسولان الهی ﴿﴿ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾﴾ [۱۱]، فرستادن درود بر بندگان مصطفای الهی﴿﴿ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴾﴾ [۱۲]، دادن میراث کتاب به بندگان مصطفا از سوی خداوند ﴿﴿ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴾﴾ [۱۳]. و مصطفا بودن ابراهیم، اسحق و یعقوب(ع) در نزد خداوند﴿﴿ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأَخْيَارِ ﴾﴾ [۱۴].
- آیات دیگری نیز بدون واژه اصطفاء با این موضوع پیوند دارد؛ مانند: آیه ۳ سوره زمر که در آن آمده: دین خالص برای خداوند است و آیه ۴۶ سوره ص که در آن خداوند میفرماید: ابراهیم، اسحق و یعقوب را با یاد آخرت خالص گردانیدیم و نیز آیاتی که بهگونهای از بندگان مخلَص (به فتح) خداوند یاد کرده است ﴿﴿ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴾﴾ [۱۵]، ﴿﴿ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴾﴾ [۱۶]، ﴿﴿ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴾﴾ [۱۷].
حقیقت اصطفاء و اختصاص آن به خداوند
- حقیقت اصطفاء برگزیدن و اختصاص دادن شخص به حالتی خالص و خالی از آلودگی است؛ حالتی که ملاک گزینش رسولانی از میان انسانها و فرشتگان از سوی خداوند است:﴿﴿ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾﴾ [۱۸].
- اصطفای الهی در اشخاص، هم به معنای گزینش شخص است برای اینکه او را ذاتاً صافی و بیآلایش قرار دهد و هم بدین معناست که وسائل هدایت وی را فراهم ساخته، او را در مسیر خلوص یاری و توفیق دهد. البته چون کارهای خداوند حکیمانه است، کسانی را که خدا برای خالص شدن برمیگزیند، از صلاحیت لازم برای گزینش برخوردارند: ﴿﴿ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ﴾﴾ [۱۹]. شایان ذکر است که معنای مذکور برای اصطفاء تنها به مرتبه خاصی از آن اختصاص دارد و گرنه بر اساس گفته برخی، با توجه به آیه ۴۷ سوره ص اصطفاء در معنای عام، آن است که خداوند دل بنده را برای معرفت خود فارغ گرداند، تا از رهگذر معرفت، صفای خود را در آن بگستراند. در این معنا همه مؤمنان از خاص و عام، عاصی و مطیع و ولیّ و نبیّشریکاند[۲۰].
- اصطفاء همچنین برگزیدن و اختصاص دادن چیزی مانند دین به حالت خلوص از پیرایههاست: ﴿﴿ أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ﴾﴾ [۲۱]. بهکار بردن واژه اصطفاء در قرآن کریم از نیکی بیان و زیبایی آن است، زیرا حقیقتی از سنخ معقول به امری محسوس تمثیل گردیده است; یعنی خداوند خلوص برگزیدگان را به خلوص شیء صافی و بیآلایش و آلودگی مَثَل زده است[۲۲].
- اصطفاء ویژه خداوند است. در آیه ﴿﴿ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾﴾ [۲۳]. تقدم مسند الیه ﴿﴿ اللَّهُ ﴾﴾ بر خبری که فعل است ﴿﴿ يَصْطَفِي﴾﴾ مفید اختصاص است[۲۴]. ظاهر و سیاق دیگر آیات اصطفاء و برخی آیات مرتبط با آن نیز مؤید اختصاص اصطفاء به خداوند است؛ مانند آیه ﴿﴿ وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴾﴾ [۲۵]. علم خداوند به حقایق آفریدگان خویش و آشکار بودن حقیقت برگزیدگان برای وی سرّ این اختصاص دانسته شده است[۲۶]. تعبیر ﴿﴿ عِندَنَا﴾﴾ در آیه ﴿﴿ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأَخْيَارِ ﴾﴾ [۲۷]. نیز اشاره دارد به اینکه انبیا نزد خداوند از برگزیدگان هستند; نه نزد مردم، زیرا مردم در ارزیابیهای خود دچار اشتباه شده، انواع مسامحه و چشم پوشی را در آن روا میدارند[۲۸]؛ ولی خداوند به همه چیزاحاطه علمی دارد. ذکر صفات «سمیع» و «بصیر» برای خداوند در پایان آیه ۷۵ سوره حجّ و نیز آیه بعد از آنکه بیانگر آگاهی و علم خداوند به احوال آینده و گذشته پیامبران و بازگشت همه امور به علم همراه با تدبیر اوست: ﴿﴿ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ ﴾﴾ [۲۹]. همه نشان این است که برگزیدن، به علم و آگاهی کامل و نامحدود نیاز دارد[۳۰]. عقل نیز به دلیل نامحدود بودن علم خدا اصطفاء را مختص او میداند.
- افزون بر اختصاص اصطفای اشخاص به خدا، برگزیدن دین و شریعت و قانون زندگی برای بشر نیز با توجه به آیه ۱۳۲ سوره بقره به خدا اختصاص دارد: ﴿﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴾﴾ [۳۱]. این اختصاص از آیه ﴿﴿ أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ﴾﴾ [۳۲] نیز استفاده میشود.
رابطه اصطفاء با نبوت و عصمت
- بر اساس آیه ﴿﴿ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأَخْيَارِ ﴾﴾ [۳۳] همه پیامبران برگزیدگان الهیاندطر؛ ولی نمیتوان گفت هر برگزیدهای نبیّ است، زیرا مفسران مقصود از برگزیدگان در آیه ﴿﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ﴾﴾ [۳۴]. را همه امت اسلام، یا گروهی خاص از ایشان (عالمان یا خصوص فرزندان حضرت فاطمه(س)) دانستهاند[۳۵]؛ نه پیامبران گذشته، زیرا در آیه۳۱ سوره فاطر سخن از وحی کردن قرآن به پیامبر(ص) و تصدیق کتب پیشین است و در آیه ۳۲ سوره فاطر سخن از میراث همان کتاب است، از اینرو ﴿﴿ ثُمَّ﴾﴾ در این آیه برای بیان تراخی رتبی و الف و لام ﴿﴿الْكِتَابَ﴾﴾ برای عهد است[۳۶].
- حضرت مریم(ع) نیز طبق آیه ﴿﴿ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ ﴾﴾ [۳۷] از برگزیدگان الهی است. برخی از مفسران اصطفای الهی را دلیل بر نبوت دانسته[۳۸] و با توجه به فراوانی استعمال آن در مورد انبیا[۳۹] از آیه۴۲ سوره آل عمران نبوت حضرت مریم(س) را استفاده کردهاند[۴۰] آیات ۱۰۹ سوره یوسف؛ ۴۳ سوره نحل و ۷ سوره انبیاء که بیانگر اختصاص پیامبری و رسالت به مردان است[۴۱] این برداشت را رد میکند.
- برگزیده شدن از جانب پروردگار نشانه صفای باطن و عصمت و نزاهت برگزیدگان است، زیرا آیات اصطفاء در خصوص پیامبران بر عصمت و نزاهت آنان دلالت دارد[۴۲]. یکی از آن آیات آیه ۴۷ سوره ص است. در این آیه عصمت برگزیدگان الهی به دو طریق بیان شده است:
- برگزیده بودن آنان نزد خدا؛ تعبیر ﴿﴿عِندَنَا ﴾﴾ به این سؤال پاسخ میدهد که چرا اصطفاء بر عصمت دلالت میکند، زیرا این تعبیر بیانگر علم و آگاهی خدا به حقیقت برگزیدگان است و نیکی آنان را نزد خدا بیان میکند و کاملا روشن است که برگزیدگان و نیکان نزد خدا حتماً معصوم و باطناً نیک هستند و گرنه برگزیده نمیشدند[۴۳].
- استعمال الفاظ ﴿﴿الْمُصْطَفَيْنَ﴾﴾ و ﴿﴿الأَخْيَارِ ﴾﴾ بهصورت مطلق، زیرا هرگاه انسانی مصطفای مطلق و خیر مطلق باشد حتماً معصوم بوده، از هرگونه شر مبرّاست[۴۴]. آیه ۳۳ سوره آل عمران است که اصطفای در آن در روایات به عصمت تفسیر شده است: ﴿﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ﴾﴾ [۴۵] ممکن است از مطلق بودن طهارت در آیه ۴۲ سوره آلعمران عصمت حضرت مریم(س) استفاده شود، گرچه وی از پیامبران به شمار نمیآید[۴۶].
برگزیدگان
- در قرآن گاه بهصورت مشخص از برگزیدگان نام برده شده است؛ مانند: حضرت ابراهیم(ع)، حضرت مریم(س)، حضرت اسحاق(ع) و حضرت یعقوب(ع)، و گاه بهصورت کلی به حلقهها و سلسلههای برگزیدگان اشاره دارد[۴۷]. و با توجه به روایات و شأن نزول آیات، مصداق آن مشخص میشود؛ مانند: آیه ۷۵ سوره حجّ که به برگزیده بودن رسولان الهی از فرشتگان و مردم اشاره دارد: ﴿﴿ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾﴾ [۴۸] و آیه ۵۹ سوره نمل که مقصود از برگزیدگان در آن، پیامبران یا حجّتهای خدا بر خلقش، یعنی آل محمد(ص) هستند[۴۹] ﴿﴿ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴾﴾ [۵۰].
- در تعیین برگزیدگان در آیه ۳۲ سوره فاطر ﴿﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ﴾﴾ [۵۱] نظراتی ارائه شده[۵۲] که مجموعاً در ۵ دسته قابل گزارشاست:
- آیه مزبور درباره پیامبران است. ارائه کنندگان این نظریه با توجه به صدر آیه که در آن سخن از میراث کتاب است و به دلیل آیه ۱۶ سوره نمل ﴿﴿ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ﴾﴾ و آیه ۶ سوره مریم ﴿﴿ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ﴾﴾ که بر ارثبری پیامبران از یکدیگر دلالت دارد[۵۳]. مراد از برگزیدگان در آیه را پیامبران دانسته[۵۴] و بر اساس ظاهر آیه گروههای سهگانه مذکور در ذیل آیه را از پیامبران میدانند و در پاسخ این اشکال که چگونه میشود برخی پیامبران ظالم باشند به آیاتی نظیر ۲۳ سوره اعراف ﴿﴿ قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا ﴾﴾ که درباره حضرت آدم(ع) و حوّاست استناد کردهاند[۵۵] این برداشت درست نیست، زیرا با نگرشی گذرا به آیات بسیاری که در مورد ظالمان است و مفاد آن این است که هدایت خدا [۵۶] و عهد الهی [۵۷] شامل آنان نمیشود، لعنت خدا بر آنان است [۵۸]، جایگاه آنان در آتش است [۵۹] و خداوند برای آنان عذابی دردناک مهیا کرده است [۶۰] کاملاً واضح میشود که نسبت دادن ظلم به انبیا(ع) به هیچ وجه روا نیست[۶۱] و اگر انبیا، خود را ظالم شمردهاند در مقام بندگی و انقطاع الیالله و اظهار نیاز به غفران و رحمت پروردگار بوده است و این خضوع و خشوع، خود از مقامات بندگی است، افزون بر این، خداوند درباره ظالمان فرموده است: آنان را دوست ندارد: ﴿﴿ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴾﴾ و در آیاتی فراوان از پیامبران با عنوان «بندگان صالح» [۶۲]، ﴿﴿الْمُخْلَصِينَ﴾﴾[۶۳]، ﴿﴿الْمُصْطَفَيْنَ﴾﴾[۶۴]، ﴿﴿الأَخْيَارِ﴾﴾[۶۵] و با صفات خوب دیگری[۶۶] که همه منافی با ظلم است یاد کرده است. آیه ۱۹ سوره اعراف ﴿﴿ وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴾﴾ به ترک اولی و ارتکاب نهی تنزیهی از سوی حضرت آدم اشاره دارد[۶۷] و طبق روایتی از امام رضا(ع)، آدم پس از توبه و هبوط به زمین معصوم بوده است[۶۸]، زیرا آیه ۳۳ سوره آل عمران به برگزیدگی وی از سوی خداوند اشاره دارد و برگزیدگی نشانه عصمت است و در صورت ظالم بودن آدم و معصوم نبودن وی خداوند او را بر نمیگزید. تفسیر ظلم به ارتکاب گناه صغیره نیز با عصمت انبیا سازگار نیست. برخی تفسیری کاملاً مخالف با ظاهر ﴿﴿ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ ﴾﴾ ارائه و آن را به زاهد در دنیا تفسیر کرده و گفتهاند: انسان با ترک لذّتهای نفسانی بر نفس خویش ستم میکند و این نشان از معرفت و محبت او دارد[۶۹].
- مراد از صدر آیه ﴿﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا﴾﴾ پیامبراناند که وارثان کتاباند و تقسیمبندی ذیل آیه: ﴿﴿فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ در ارتباط با ذریّه پیامبران یا امت آنان[۷۰] یا امت اسلام[۷۱] است.
- برگزیدگان در آیه مورد بحث کسانی هستند که در آیه ۳۳ سوره آلعمران: ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾﴾ به عنوان برگزیده شناسانده شدهاند[۷۲].
- برگزیدگان در آیه امت پیامبر اسلاماند، یا به دلیل روایت " الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء" تنها عالمان امتاند یا اینکه صدر آیه: ﴿﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا﴾﴾ درباره عالمان است و ذیل آن: ﴿﴿فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ مربوط به سایر امت اسلاماست[۷۳].
- برگزیدگان در آیه، ذریّه پیامبر اسلام، یعنی فرزندان حضرت فاطمه(س) هستند[۷۴] که این مطلب در روایاتی مستفیض بیان شده است[۷۵]؛ از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که آیه ویژه ماست و تنها ما مقصود از آیه هستیم[۷۶] از امام رضا(ع) نیز روایت شده که مقصود از ﴿﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا﴾﴾ فرزندان حضرت فاطمه(س) و از ﴿﴿سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ﴾﴾ امام معصوم و از ﴿﴿مُّقْتَصِدٌ﴾﴾ عارف به امام معصوم و از ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ کسی است که امام را نمیشناسد[۷۷]. برخی این تفسیر را به دلیل اینکه ائمه(ع)سزاوارترین مردم برای متصف شدن به صفت اصطفاء و به ارث بردن علم انبیا هستند، به واقع نزدیکتر دانستهاند، زیرا ایشاناند که به حفظ قرآن و بیان حقایق آن متعبد و به معارف پنهان قرآن و دقایق آن آشنا هستند و همواره با آن ملازماند، چنانکه حدیث متواتر ثقلین که مورد اتفاق عامّه و خاصّه است نیز بیانگر آن است[۷۸]. از ظاهر آیه و نیز روایات شیعه و سنّی[۷۹]. در ارتباط با آن و آیات بعد از آن ـ که مجموعاً بیانگر این است که هر سه گروه حتی گروه ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ از برگزیدگان، بهشتیان و آمرزیدگاناند ـ روشن میشود که برگزیدگان در آیه، فرزندان [[حضرت فاطمه(س)هستند؛ نه همه امّت و با توجه به اینکه آنان جزء آلابراهیماند[۸۰]. و بر اساس آیات ۳۳ـ۳۴ سوره آلعمران در ضمن گزینش آلابراهیم برگزیده شدهاند، و معنای آیه ۳۲ سوره فاطر به ضمیمه آیه قبل این است: ای محمد افزون بر آنکه قرآن را به تو وحی کردیم آن را به ذریه تو نیز ارث دادیم؛ همان بندگان ما که به هنگام برگزیدن آلابراهیم آنان را نیز در ضمن آلابراهیم برگزیدیم[۸۱]. در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که حضرت به ابو اسحاق فرمودند: آیه مذکور تنها درباره ماست، ﴿﴿سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ﴾﴾ علی بن ابی طالب، امام حسن، امام حسین(ع) و شهید از ماست، ﴿﴿مُّقْتَصِدٌ﴾﴾ صائم در نهار و قائم در لیل است و ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ در اوست آنچه در مردم است و او آمرزیده است[۸۲]. به قرینه روایات دیگر مراد از شهید در روایت مذکور، امام معصوم است[۸۳]. از ذیل فرمایش امام: "در اوست آنچه در مردم است" معلوم میشود گروه ویژهای مراد آیه است؛ نه همه مردم.
- بسیاری از مفسران به این مسئله توجه کردهاند که آیا همه گروههای سه گانه ﴿﴿سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ﴾﴾، ﴿﴿مُّقْتَصِدٌ﴾﴾ و ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ یا برخی از آنها جزو برگزیدگاناند؟ در این زمینه دو نظر وجود دارد:
- بیشتر مفسران هر سه گروه را از برگزیدگان در آیه میشمارند[۸۴].
- برخی مفسران[۸۵] گروه ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ را از برگزیدگان ندانسته، گروههای سهگانه را تقسیمی برای عباد (بندگان) در آیه دانستهاند؛ نه برای برگزیدگان از آنها.
- اشکال نظریه اول این است که برگزیده بودن با ظالم بودن سازگاری ندارد[۸۶]. از این اشکال میشود چنین پاسخ داد که گرچه اصطفاء با ظالم بودن و عدم عصمت سازگاری ندارد، خداوند بر پیامبرش منّت گذاشته و به واسطه حرمت او همه ذریّهاش را که اولاد فاطمهاند بر گزیده و در واقع مصداق اصطفاء فرزندان معصوم آن حضرت هستند[۸۷] و دیگر فرزندان آن حضرت که برخی ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ نیز هستند به برکت وجود آنها برگزیده شدهاند[۸۸] گویا خداوند، ظالم بودن و عدم عصمت آنان را به حساب نیاورده و از آن چشم پوشیده است. مضمون روایات شیعه، به ویژه روایت امام باقر(ع) که درباره ﴿﴿ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ﴾﴾ فرمودهاند: او آمرزیده است و نیز مضمون روایات اهل سنت درباره گروههای سهگانه بیانگر گذشت و مغفرت الهی نسبت به آنان است[۸۹]. بین مضمون این روایات و آیات ۳۳ـ ۳۵ سوره فاطر که به داخل شدن گروههای سهگانه در بهشت و شمول مغفرت و فضل الهی نسبت به آنان اشاره دارد، کاملاً تطابق و تعاضد وجود دارد.
- اشکال نظریه دوم این است که اضافه «عباد» به «نا» برای تشریف و تکریم[۹۰] است و همانگونه که ظالم بودن با برگزیدگی سازش ندارد با تشریف و تکریم نیز سازگار نیست[۹۱]، به هر حال با توجه به اینکه آیه درباره فرزندان حضرت فاطمه(س) است ممکن است گفته شود مراد از ﴿﴿الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا﴾﴾ فرزندان برگزیده حضرت فاطمه(س)، یعنی امامان معصوم(ع) و مقصود از ﴿﴿عِبَادِنَا﴾﴾ همه فرزندان آن حضرت، اعمّ از برگزیده و غیر آن است و خداوند برای شرافت و کرامت حضرت فاطمه(س) و فرزندان برگزیدهاش دیگر فرزندانش را که معصوم نیستند و حتی بعضی از آنان ظالماند تکریم کرده و به خطاب ﴿﴿عِبَادِنَا﴾﴾ مشرف ساخته است؛ به ویژه اینکه روایات شیعه و سنی و آیات بعد از آیه مورد بحث [۹۲] بیانگر این است که گروه ظالم لنفسه نیز به بهشت در میآیند و آنان خداوند را برای این تفضّلی که به آنان کرده سپاسمیگویند[۹۳].
- در تعیین گروههای سهگانه بیش از ۴۰ قول گوناگون ارائه شده که بیشتر آنها قابل جمع است[۹۴] و در واقع اختلاف اقوال از بیان مصادیق مختلف و خصوصیات آنها ناشی میشود[۹۵].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص: ۴۷۷
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۲۵۷ـ۲۵۸؛ ترتیبالعین، ص۴۵۲، «صفو»؛ فرهنگجامع، ج۳، ص۱۶۸۷.
- ↑ نثر طوبی، ج۲، ص۴۹؛ مفردات، ص۴۸۷؛ التحقیق، ج۶، ص۲۵۷، «صفو».
- ↑ ترتیبالعین، ص۴۵۲، «صفو».
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۲۵۸، «صفو».
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۲۵۹، «صفو».
- ↑ مفردات، ص۴۸۸، «صفو».
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۴۰؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۲۷۸؛ روحالمعانی، مج۳، ج۳، ص۲۱۱.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۰.
- ↑ و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۲.
- ↑ همانا در این (داستان) برای نشانهشناسان نشانههاست؛ سوره حج، آیه: ۷۵.
- ↑ بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است؛ آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟؛ سوره نمل، آیه: ۵۹.
- ↑ بهشتهایی جاودان که بدان درآیند و آنجا به دستبندهایی زرّین و (زیورهایی از) مروارید آراسته گردند و تنپوششان در آن پرند است ؛ سوره فاطر، آیه: ۵۹.
- ↑ و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند؛ سوره ص، آیه: ۴۷.
- ↑ بجز از میان آنان بندگان نابت را ؛ سوره حجر، آیه: ۴۰.
- ↑ مگر بندگان ناب خداوند؛ سوره صافات، آیه: ۴۰.
- ↑ مگر از میان آنان بندگان نابت را؛ سوره ص، آیه:۸۳.
- ↑ همانا در این (داستان) برای نشانهشناسان نشانههاست؛ سوره حج، آیه: ۷۵.
- ↑ خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۴.
- ↑ کشف المحجوب، ص۵۰۶.
- ↑ آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است ؛ سوره زمر، آیه: ۳.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۳۵۹؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۲۷۷؛ التفسیرالکبیر، ج۱۳، ص۱۷۶.
- ↑ همانا در این (داستان) برای نشانهشناسان نشانههاست؛ سوره حج، آیه: ۷۵.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۱۷، ص۳۴۴.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۰.
- ↑ التحریر والتنویر؛ ج۱۷، ص۳۴۴؛ التفسیرالکبیر، ج۱۳، ص۱۷۶؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج۵، ص۵۴.
- ↑ و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند؛ سوره ص، آیه: ۴۷.
- ↑ نمونه، ج۱۹، ص۳۱۰.
- ↑ آنچه را پیش روی و پس پشت آنان است میداند و کارها به سوی خداوند بازگردانده میشود؛ سوره حج، آیه: ۷۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۷۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۶۶؛ نمونه، ج۱۴، ص۱۷۹.
- ↑ خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.
- ↑ آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است ؛ سوره زمر، آیه: ۳.
- ↑ و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند؛ سوره ص، آیه: ۴۷.
- ↑ سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.
- ↑ الکشاف، ج۳، ص۶۰۲؛ المنیر، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ الکشاف، ج۳،ص۶۱۲؛ التفسیرالکبیر، ج۲۶، ص۲۴؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۴ـ۴۵.
- ↑ و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۲.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۴۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۴.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۵۳؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۴۴.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۲۷۸.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۴۰۹.
- ↑ نمونه، ج۱۹، ص۳۱۰.
- ↑ نمونه، ص۳۰۹ـ۳۱۰.
- ↑ عیوناخبارالرضا(علیه السلام)، ج۱، ص۳۹۰، ۳۹۸؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۱۸۸.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۶، ص۹۰.
- ↑ همانا در این (داستان) برای نشانهشناسان نشانههاست؛ سوره حج، آیه: ۷۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۳؛ تفسیر شبر، ص۳۳۳.
- ↑ بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است؛ آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟؛ سوره نمل، آیه: ۵۹.
- ↑ سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.
- ↑ تفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۴؛ روحالمعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۸۸ـ۲۸۹؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۴ـ۴۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۲۲؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۴؛ التفسیرالکبیر، ج۲۶، ص۲۴ـ۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۲.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۲۰، ص۳۱۲.
- ↑ سوره بقره، آیه:۲۵۸.
- ↑ سوره بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ سوره هود، آیه:۱۸.
- ↑ سوره آل عمران، آیه:۱۵۱.
- ↑ سوره فرقان، آیه:۳۷.
- ↑ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۱، ص۳۹۰.
- ↑ سوره انعام، آیه:۸۵؛ سوره انبیاء، آیه:۸۶.
- ↑ سوره یوسف، آیه:۲۴؛ سوره مریم، آیه:۵۱.
- ↑ سوره ص، آیه:۴۷.
- ↑ سوره ص، آیه:۴۸.
- ↑ سوره مریم، آیه۱۳.
- ↑ تفسیر شبر، ص۱۳۸.
- ↑ نور الثقلین، ج۱، ص۳۲۸؛ تفسیر شبر، ص۵۹؛ راهنما، ج۲، ص۴۰۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۲۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۲۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۵ـ۲۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۲۴۴؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۲، ج۲، ص۱۵۹؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۵؛ المیزان، ج۱، ص۴۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۵؛ روحالمعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۵؛ روحالمعانی، مج۱۲، ج۲۲؛ ص۲۸۹؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۱۳۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۷۲، ح ۳؛ روحالمعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۱؛ نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۵؛ روحالمعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ کشفالاسرار، ج۸، ص۱۸۶ـ۱۸۷، ۱۹۴؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۵؛ التحریر والتنویر، ج۲۲، ص۳۱۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۴؛ روحالمعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۶۲، ح ۸۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۹؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۱۳۸.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۴۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۲۴۵؛ التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۳۱۲؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج۲۶، ص۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۲۲.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۴۱؛ مجمع البیان، ج۲، ص۲۷۸؛ نمونه، ج۲، ص۵۲۰؛ ج۱۸ ص۲۶۲.
- ↑ روح المعانی، مج۱۲، ج۲، ص۲۹۰؛ نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۶۳ـ۳۶۵.
- ↑ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۳ـ۲۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۴؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۰؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.
- ↑ نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.
- ↑ سوره فاطر، آیه:۳۲.
- ↑ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۶۰ـ۱۶۵؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۲.
- ↑ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۲۹۲.
- ↑ نمونه، ج۱۸، ص۲۶۳.