فقرستیزی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[فقرستیزی در قرآن]] - [[فقرستیزی در حدیث]] - [[فقرستیزی در معارف و سیره علوی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[فقرستیزی در قرآن]] - [[فقرستیزی در حدیث]] - [[فقرستیزی در معارف و سیره علوی]]</div>


==راه‌های [[فقرستیزی]]==
==راه‌های فقرستیزی==
در هر [[نظام اقتصادی]]، متناسب با برداشت از علت اصلی [[مشکلات]] [[اقتصادی]]، راه‌حل‌هایی نیز برای رفع آنها ارائه می‌شود. در [[جهان بینی]] [[اسلام]]، [[آفریدگار]] [[حکیم]] با [[علم]] به [[نیاز انسان]]، [[طبیعت]] و منابع آن را به اندازه [[آفریده]] است.
در هر [[نظام اقتصادی]]، متناسب با برداشت از علت اصلی [[مشکلات]] [[اقتصادی]]، راه‌حل‌هایی نیز برای رفع آنها ارائه می‌شود. در [[جهان بینی]] [[اسلام]]، [[آفریدگار]] [[حکیم]] با [[علم]] به [[نیاز انسان]]، [[طبیعت]] و منابع آن را به اندازه [[آفریده]] است.
{{متن حدیث|ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱.</ref>؛ «[[پروردگار]]، روزی [[مخلوقات]] را ضمانت کرده و قوتشان را مقدر فرموده است».
{{متن حدیث|ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱.</ref>؛ «[[پروردگار]]، روزی [[مخلوقات]] را ضمانت کرده و قوتشان را مقدر فرموده است».
خط ۱۶: خط ۱۶:
نقش [[دولت]]، به عنوان [[حاکم]]، به گونه‌ای است که علی{{ع}} هدف اصلی خود از [[پذیرش امر]] [[حکومت]] را تنها [[اجرای عدالت]] و کاهش فاصله طبقاتی و زدودن [[فقر]] می‌داند:
نقش [[دولت]]، به عنوان [[حاکم]]، به گونه‌ای است که علی{{ع}} هدف اصلی خود از [[پذیرش امر]] [[حکومت]] را تنها [[اجرای عدالت]] و کاهش فاصله طبقاتی و زدودن [[فقر]] می‌داند:
[[سوگند]] به خدایی که دانه را شکافت و [[جان]] را آفرید، اگر حضور فراوان [[بیعت کنندگان]] نبود، و [[یاران]]، [[حجت]] را بر من تمام نمی‌کردند، و اگر [[خداوند]] از [[عالمان]] [[پیمان]] نگرفته بود که برابر [[شکمبارگی]] ستم‌گران و [[گرسنگی]] [[مظلومان]] [[سکوت]] نکنند، مهار شتر [[خلافت]] را بر کوهان آن می‌انداختم و رهایش می‌کردم...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.
[[سوگند]] به خدایی که دانه را شکافت و [[جان]] را آفرید، اگر حضور فراوان [[بیعت کنندگان]] نبود، و [[یاران]]، [[حجت]] را بر من تمام نمی‌کردند، و اگر [[خداوند]] از [[عالمان]] [[پیمان]] نگرفته بود که برابر [[شکمبارگی]] ستم‌گران و [[گرسنگی]] [[مظلومان]] [[سکوت]] نکنند، مهار شتر [[خلافت]] را بر کوهان آن می‌انداختم و رهایش می‌کردم...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.
شیوه‌هایی که علی{{ع}} برای [[فقرستیزی]]، تحت دو عنوان کلی «[[کارآمدی]] [[سیستم]] مالیاتی» و «تنظیم بازار»، به آنها توجه می‌کند، راه‌کارهای مناسبی برای دستیابی به عدالت اقتصادی است که در هر دو مرحله مزبور کارآمدی خود را ثابت می‌کنند.<ref>[[علی اصغر هادوی‌نیا|هادوی‌نیا، علی اصغر]]، [[فقر و غنا (مقاله)| مقاله «فقر و غنا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۲۱۹.</ref>
شیوه‌هایی که علی{{ع}} برای فقرستیزی، تحت دو عنوان کلی «[[کارآمدی]] [[سیستم]] مالیاتی» و «تنظیم بازار»، به آنها توجه می‌کند، راه‌کارهای مناسبی برای دستیابی به عدالت اقتصادی است که در هر دو مرحله مزبور کارآمدی خود را ثابت می‌کنند.<ref>[[علی اصغر هادوی‌نیا|هادوی‌نیا، علی اصغر]]، [[فقر و غنا (مقاله)| مقاله «فقر و غنا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۲۱۹.</ref>


====تنظیم بازار====
====تنظیم بازار====
خط ۳۵: خط ۳۵:
هر [[مسلمانی]] که زمین مواتی را احیا کند و آن را آباد نگه دارد و [[خراج]] آن را به امامی از [[اهل بیت]] من بپردازد، هر چه [[سود]] از آن می‌برد، از آن او است، و اگر زمین را رها کند یا به آن آسیب برساند، و مسلمانی آن را از او بگیرد و آباد کند و در احیای آن بکوشد، به آن سزاوارتر است از کسی که آن را رها کرده است، و باید خراج آن را به [[امام]] بپردازد<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۳.</ref>.
هر [[مسلمانی]] که زمین مواتی را احیا کند و آن را آباد نگه دارد و [[خراج]] آن را به امامی از [[اهل بیت]] من بپردازد، هر چه [[سود]] از آن می‌برد، از آن او است، و اگر زمین را رها کند یا به آن آسیب برساند، و مسلمانی آن را از او بگیرد و آباد کند و در احیای آن بکوشد، به آن سزاوارتر است از کسی که آن را رها کرده است، و باید خراج آن را به [[امام]] بپردازد<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۳.</ref>.


با تحقق چنین شرایطی، افراد می‌توانند با استفاده از استعدادهای خود و با تلاش، که از [[وظایف]] [[فقیران]] است، خود را از ابتلای به فقر [[حفظ]] کنند. در مالکیت خصوصی نیز [[دولت اسلامی]] بر قسمتی از درآمدهای شخصی، با توجه به مالیات‌های ثابتی چون [[زکات]] و [[خمس]]، نظارت می‌کند. سپردن [[مدیریت]] و تنظیم قسمت اعظم و نیز [[کارآمدی]] ساختار کلی مالکیت‌ها به [[دولت]]، حکایت از نقش محوری این نهاد در [[فقرستیزی]] از دیدگاه [[امام علی]]{{ع}} دارد.
با تحقق چنین شرایطی، افراد می‌توانند با استفاده از استعدادهای خود و با تلاش، که از [[وظایف]] [[فقیران]] است، خود را از ابتلای به فقر [[حفظ]] کنند. در مالکیت خصوصی نیز [[دولت اسلامی]] بر قسمتی از درآمدهای شخصی، با توجه به مالیات‌های ثابتی چون [[زکات]] و [[خمس]]، نظارت می‌کند. سپردن [[مدیریت]] و تنظیم قسمت اعظم و نیز [[کارآمدی]] ساختار کلی مالکیت‌ها به [[دولت]]، حکایت از نقش محوری این نهاد در فقرستیزی از دیدگاه [[امام علی]]{{ع}} دارد.


ج. '''[[آموزش]] [[محرومان]]''': [[فقر]] [[ذهنی]] یکی از اقسام فقر است که می‌تواند عامل تحقق فقر مادی و استمرار آن باشد. این فقر گاهی از آشنا نبودن افراد با [[علوم لازم]] سرچشمه می‌گیرد؛ بنابراین، افزایش [[میزان]] آموزش تأثیر بسزایی در از میان بردن فقر خواهد داشت. امام علی{{ع}} با وجود بر عهده داشتن [[وظایف اجتماعی]] بی‌شمار، همواره قسمتی از وقت خود را به آموزش [[فقیران]] و [[بیچارگان]] اختصاص می‌داد. آن [[حضرت]] وقتی از [[جهاد]] فارغ می‌شد، به [[تعلیم]] [[مردم]] و [[قضاوت]] میان آنان می‌پرداخت<ref>ر.ک: دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۸.</ref>.
ج. '''[[آموزش]] [[محرومان]]''': [[فقر]] [[ذهنی]] یکی از اقسام فقر است که می‌تواند عامل تحقق فقر مادی و استمرار آن باشد. این فقر گاهی از آشنا نبودن افراد با [[علوم لازم]] سرچشمه می‌گیرد؛ بنابراین، افزایش [[میزان]] آموزش تأثیر بسزایی در از میان بردن فقر خواهد داشت. امام علی{{ع}} با وجود بر عهده داشتن [[وظایف اجتماعی]] بی‌شمار، همواره قسمتی از وقت خود را به آموزش [[فقیران]] و [[بیچارگان]] اختصاص می‌داد. آن [[حضرت]] وقتی از [[جهاد]] فارغ می‌شد، به [[تعلیم]] [[مردم]] و [[قضاوت]] میان آنان می‌پرداخت<ref>ر.ک: دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۸.</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:


==افزایش کارآمدی سیستم مالیات==
==افزایش کارآمدی سیستم مالیات==
[[امام علی]]{{ع}} برای افزایش [[کارآمدی]] [[نظام مالیاتی]] در زمینه [[فقرستیزی]]، روش‌های زیر را معرفی می‌کند:
[[امام علی]]{{ع}} برای افزایش [[کارآمدی]] [[نظام مالیاتی]] در زمینه فقرستیزی، روش‌های زیر را معرفی می‌کند:


===[[لزوم]] برنامه‌های محرومیت‌زدای کارآمد===
===[[لزوم]] برنامه‌های محرومیت‌زدای کارآمد===
خط ۸۱: خط ۸۱:
==[[وظایف]] [[اغنیا]]==
==[[وظایف]] [[اغنیا]]==
===[[ادای حقوق]] [[فقیران]]===
===[[ادای حقوق]] [[فقیران]]===
«[[همیاری]] عمومی» یا «[[تکافل اجتماعی]]»، روش دیگری است که در [[نظام]] [[اندیشه]] [[امام علی]]{{ع}} درباره [[فقرستیزی]] به آن توجه شده است. علی{{ع}} در این باره می‌فرماید:
«[[همیاری]] عمومی» یا «[[تکافل اجتماعی]]»، روش دیگری است که در [[نظام]] [[اندیشه]] [[امام علی]]{{ع}} درباره فقرستیزی به آن توجه شده است. علی{{ع}} در این باره می‌فرماید:
[[خداوند سبحان]]، روزی فقیران را در [[اموال]] توان‌گران مقرر داشته است، پس هیچ [[فقیری]] گرسنه نمی‌ماند مگر آن‌که توان‌گری [[حق]] او را از او باز دارد، و [[خداوند تعالی]] توان‌گران را بدین سبب بازخواست کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.</ref>.
[[خداوند سبحان]]، روزی فقیران را در [[اموال]] توان‌گران مقرر داشته است، پس هیچ [[فقیری]] گرسنه نمی‌ماند مگر آن‌که توان‌گری [[حق]] او را از او باز دارد، و [[خداوند تعالی]] توان‌گران را بدین سبب بازخواست کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.</ref>.



نسخهٔ ‏۲۷ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۰

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

راه‌های فقرستیزی

در هر نظام اقتصادی، متناسب با برداشت از علت اصلی مشکلات اقتصادی، راه‌حل‌هایی نیز برای رفع آنها ارائه می‌شود. در جهان بینی اسلام، آفریدگار حکیم با علم به نیاز انسان، طبیعت و منابع آن را به اندازه آفریده است. «ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ»[۱]؛ «پروردگار، روزی مخلوقات را ضمانت کرده و قوتشان را مقدر فرموده است».

به همین دلیل، ریشه اصلی مشکلات اقتصادی را باید در توزیع ناعادلانه و سهل‌انگاری در استفاده بهینه از منابع طبیعی، و نه کمبود آنها، جست‌وجو کرد. از آنجا که امام علی(ع) نقش دولت را در فقرستیزی برتر از اغنیا و نیز فقیران می‌داند، وظایف دولت و آن‌گاه وظایف اغنیا مقدم شده‌اند.[۲]

وظایف دولت

«عدالت اقتصادی»، مهم‌ترین هدف نظام اقتصاد اسلامی در دیدگاه امام علی(ع) است، به گونه‌ای که اهداف دیگر چون رشد و توسعه اقتصادی، تنها در پناه آن قابل تحقق است. علی(ع) می‌فرماید: «مَا عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ‌»[۳]؛ «چیزی همانند عدل، شهرها را آبادان نمی‌کند».

نقش دولت، به عنوان حاکم، به گونه‌ای است که علی(ع) هدف اصلی خود از پذیرش امر حکومت را تنها اجرای عدالت و کاهش فاصله طبقاتی و زدودن فقر می‌داند: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران، حجت را بر من تمام نمی‌کردند، و اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که برابر شکمبارگی ستم‌گران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم و رهایش می‌کردم...[۴]. شیوه‌هایی که علی(ع) برای فقرستیزی، تحت دو عنوان کلی «کارآمدی سیستم مالیاتی» و «تنظیم بازار»، به آنها توجه می‌کند، راه‌کارهای مناسبی برای دستیابی به عدالت اقتصادی است که در هر دو مرحله مزبور کارآمدی خود را ثابت می‌کنند.[۵]

تنظیم بازار

توزیع اولیه درآمد (و همچنین ثروت)، گاهی قبل از مرحله تولید و گاهی بعد از آن انجام می‌شود. مرحله دوم از طریق تقسیم درآمد حاصل بین عامل‌های مختلف تولید، توسط مکانیسم بازار تحقق می‌پذیرد. اتکای بیش از حد به کارآمدی مکانیسم بازار در توزیع و غفلت از اعمال روش‌های مناسب برای تنظیم آن، سبب بروز بحران‌های اقتصادی و فقر می‌شود. امام علی(ع) سه روش معین را برای دخالت دولت در تنظیم بازار ارائه می‌کند: «جلوگیری از انحصار»، «تنظیم ساختار مالکیت‌ها» و «آموزش محرومان». درباره هر یک از این سه عنوان، توضیح‌هایی آورده می‌شود.

الف. جلوگیری از انحصار: یکی از آفت‌های مهم کارآمدی سیستم بازار، پیدایی انحصار در اثر بروز تخصیص غیر عقلایی امتیازات است. پیش از اتکا به مکانیسم بازار، یعنی در مرحله توزیع قبل از تولید، باید زمینه اقتصادی را برای عرضه کنندگان و مصرف کنندگان به گونه‌ای تنظیم کرد که در نقطه شروع مناسبی به رقابت بپردازند. اگر تخصیص امتیازات، که معمولاً توسط دولت انجام می‌شود، به صورت غیرعقلایی و مخالف با موازین عدالت باشد، باید در انتظار بروز فقر و اختلاف شدید فاصله طبقاتی در آینده بود[۶]. به همین دلیل، امام علی(ع) هنگام تقسیم بیت المال، حتی مصاحبت با پیامبر را باعث تبعیض در اعطای امتیازهای مالی نمی‌داند: ... هر مرد مهاجر و انصار از یاران رسول خدا(ص) که به دلیل مصاحبت با او خود را از دیگران برتر می‌بیند، بداند که برتری روشن‌گر، فردای قیامت نزد خدا است و پاداش او نیز با خدا است. هر مردی که ندای خدا و رسول را پاسخ داده، آیین ما را تصدیق کرده، به دین ما در آمده و روی به قبله ما کرده است، سزاوار حقوق و درود اسلام شده است. شما، همه، بندگان خدایید و مال هم مال خدا است و میان شما به مساوات تقسیم خواهد شد[۷].

لزوم تنظیم بازار برای اجرای عدالت و پیش‌گیری از پیدایی فقر، به مرحله بستر‌سازی محدود نمی‌شود، بلکه ممکن است عرضه کنندگان پس از دست‌یابی به فرآورده‌های بازار، آنها را احتکار و بازار را دچار نبود و یا کمبود کالا کنند و یا با توجه به قدرت انحصار خود، کالاها را با قیمت‌های غیرمنصفانه عرضه کنند. در هر صورت، در این مرحله نیز نظام بازار ناشایستگی و غیرقابل اعتماد بودن خود را برای رفع فقر نشان خواهد داد. به همین دلیل، از دیدگاه حضرت علی(ع) پیش‌گیری از پدید آمدن چنین حالت‌هایی بر عهده دولت اسلامی است و مالک اشتر به عنوان حاکم باید در ارائه کالا به قیمت‌های منصفانه دخالت کند: ای مالک... بدان که در میان بازرگانان، کسانی هستند که تنگ‌نظر، بد معامله، بخیل و محتکرند که با زورگویی تنها به سود خود می‌اندیشند، و کالا را به هر قیمتی که می‌خواهند می‌فروشند. این سودجویی و گران‌فروشی برای همه افراد جامعه زیان‌بار، و عیب بزرگی برای زمامدار است. پس، از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول خدا(ص) از آن جلوگیری می‌کرد. خرید و فروش در جامعه اسلامی باید به سادگی و عادلانه و با نرخ‌هایی که به فروشنده و خریدار زیانی نرساند، انجام گیرد. کسی را که پس از منع تو احتکار کند، کیفر ده تا مایه عبرت دیگران شود، اما در کیفر دادن او اسراف نکن[۸].

جلوگیری از انحصار را می‌توان با روش دیگری نیز دنبال کرد. آزادی ورود و خروج عرضه کنندگان در بازار از تحقق انحصار جلوگیری می‌کند و از آثار زیان‌بار آن در افزایش قیمت‌ها و پیدایی فقر می‌کاهد. امام علی(ع) آزادی ورود و خروج در بازار را تحت عنوان «حق مردم در بازار» این‌گونه توصیف می‌کند: بازار مسلمانان، مانند مسجد ایشان است؛ پس، هر کس که در گرفتن مکانی بر دیگران سبقت گیرد، او تا هنگام شب، به آنجا حق تقدم دارد[۹].

امیرالمؤمنین علی(ع) نیز متناسب با شرایط زمان خود، بازار را به گونه‌ای مهیا کرده بود که هیچ‌کس حق نداشت جای معینی را در بازار همیشه به خود اختصاص دهد، بلکه هر کس که صبحگاهان، پیش از دیگران، جایی را بر می‌گزید، تا پایان آن روز می‌توانست در آنجا به کسب بپردازد. مردم با حقوقی برابر می‌توانستند از بازار استفاده کنند و بدون پرداخت هیچ‌گونه عوارض و مالیات، آزادانه به کسب و کار مشغول شوند[۱۰].

ب. تنظیم ساختار مالکیت‌ها: نظام اقتصاد اسلامی در مرحله توزیع قبل از تولید نیز با طرح سه نوع مالکیت خصوصی، عمومی و دولتی، به دنبال پیش‌گیری از پیدایی فقر است. مالکیت عمومی ثروتی است که انسان در ایجاد آن دخالتی ندارد؛ مانند جنگل‌ها و معادن. این ثروت‌ها در مالکیت امت اسلامی است و همگان حق بهره‌برداری از آن را دارند، به شرط آن‌که دولت، به عنوان مدیر، بر بهره‌مندی و برخورداری مردم از آن، نظارت کامل کند. مالکیت دولتی نیز شامل زمین‌های موات و یا هر زمینی است که بدون صاحب است و از انفال محسوب می‌شود. دولت، مالک این‌گونه ثروت‌ها است و هر مسلمان حق دارد که از آنها بهره‌مند شود؛ به شرطی که زمین را احیا کند و در مقابل، مقداری از درآمد حاصل از آن را به عنوان نوعی مالیات اسلامی، یعنی «خَراج»، در اختیار دولت قرار دهد[۱۱]. این حق بهره‌مندی تا زمانی باقی است که فرد در احیای زمین کوشا باشد. امام علی(ع) بنابر روایت کابلی می‌فرماید: هر مسلمانی که زمین مواتی را احیا کند و آن را آباد نگه دارد و خراج آن را به امامی از اهل بیت من بپردازد، هر چه سود از آن می‌برد، از آن او است، و اگر زمین را رها کند یا به آن آسیب برساند، و مسلمانی آن را از او بگیرد و آباد کند و در احیای آن بکوشد، به آن سزاوارتر است از کسی که آن را رها کرده است، و باید خراج آن را به امام بپردازد[۱۲].

با تحقق چنین شرایطی، افراد می‌توانند با استفاده از استعدادهای خود و با تلاش، که از وظایف فقیران است، خود را از ابتلای به فقر حفظ کنند. در مالکیت خصوصی نیز دولت اسلامی بر قسمتی از درآمدهای شخصی، با توجه به مالیات‌های ثابتی چون زکات و خمس، نظارت می‌کند. سپردن مدیریت و تنظیم قسمت اعظم و نیز کارآمدی ساختار کلی مالکیت‌ها به دولت، حکایت از نقش محوری این نهاد در فقرستیزی از دیدگاه امام علی(ع) دارد.

ج. آموزش محرومان: فقر ذهنی یکی از اقسام فقر است که می‌تواند عامل تحقق فقر مادی و استمرار آن باشد. این فقر گاهی از آشنا نبودن افراد با علوم لازم سرچشمه می‌گیرد؛ بنابراین، افزایش میزان آموزش تأثیر بسزایی در از میان بردن فقر خواهد داشت. امام علی(ع) با وجود بر عهده داشتن وظایف اجتماعی بی‌شمار، همواره قسمتی از وقت خود را به آموزش فقیران و بیچارگان اختصاص می‌داد. آن حضرت وقتی از جهاد فارغ می‌شد، به تعلیم مردم و قضاوت میان آنان می‌پرداخت[۱۳].

آشنایی با فقه، یعنی قوانین حاکم بر جامعه اسلامی، نیز یکی از راه‌کارهای مناسب برای دست‌یابی فقیران به توانمندی لازم جهت زدودن فقر است. امام باقر(ع) درباره آموزش فقه به فقیران توسط امام علی(ع) به طور رایگان، چنین می‌فرماید: روش امیرمؤمنان(ع) این بود که چون نماز صبح را به جای می‌آورد، تا طلوع خورشید به تعقیبات مشغول می‌شد و وقتی خورشید طلوع می‌کرد، به فقیران و بیچارگان و دیگران، فقه و قرآن می‌آموخت و در وقت معین برمی‌خاست و می‌رفت[۱۴].[۱۵]

افزایش کارآمدی سیستم مالیات

امام علی(ع) برای افزایش کارآمدی نظام مالیاتی در زمینه فقرستیزی، روش‌های زیر را معرفی می‌کند:

لزوم برنامه‌های محرومیت‌زدای کارآمد

برخورداری از برنامه‌هایی برای محرومیت‌زدایی، مهم‌ترین شاخص کارآمدی نظام مالیاتی در گستره تخصیص منابع است. امام علی(ع) ضرورت وجود این برنامه‌ها را به مالک اشتر این‌گونه گوشزد می‌کند: خدا را! خدا را! در پاسداشت گروه‌های فرودست و محروم جامعه که هیچ چاره‌ای ندارند، زمین‌گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان. در این طبقه محروم، گروهی خویشتنداری می‌کنند و گروهی به گدایی دست نیاز بر می‌دارند. پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این گروه معین فرموده است: بخشی از بیت المال و بخشی از غله زمین‌های غنیمتی اسلام را در هر شهر به گروه‌های فرودست اختصاص ده...[۱۶].

یکی از مهم‌ترین برنامه‌ها برای محرومیت‌زدایی در مقیاس کلان، پرداختن به تأمین اجتماعی است. تضمین حد متوسط زندگی برای افراد جامعه در صورت بروز مشکلاتی چون بیکاری و پیری، روش مناسبی برای پیش‌گیری از فقر و نیز مبارزه با آن در صورت تحقق است.[۱۷]

رعایت اصل تساوی

امام علی(ع) اصل تساوی را در دو مرحله به عنوان یکی از شاخص‌های تشخیص کارآمدی نظام مالیاتی دانسته‌اند. اولین مرحله، اجرای برنامه‌های محرومیت‌زدایی است. در این مرحله باید از روش‌هایی استفاده شود که هر یک از فقیران، بدون هیچ کوتاهی، به سهم مشخص خود دست یابد. امام علی(ع) می‌فرماید: برای دورترین‌شان همان حقی است که نزدیک‌ترین‌شان از آن برخوردارند. از تو ای مالک خواسته شده است که حق همه را از دور و نزدیک نیکو ادا کنی.

سیره حکومتی امام علی(ع) نیز شاهد دیگری بر رعایت اصل تساوی در این مرحله است. در این باره ماجرایی را نقل می‌کنیم: دو زن نزد علی(ع) آمدند و گفتند: «ای امیرمؤمنان، ما فقیر و مسکین هستیم». علی(ع) فرمود: «حق شما بر عهده ما و هر مسلمان توانمند واجب شده است، اگر در گفتار خویش راستگو باشید». سپس به مردی دستور داد تا آنها را به بازار ببرد و برای هر یک، یک کر طعام و سه دست لباس تهیه کند و به هر یک صد درهم بدهد.

هنگامی که بازگشتند، یکی از آنان پیش آمد و گفت: «ای امیرمؤمنان، به دلیل امتیازی که خداوند به شما داده است و شما را شرافت بخشیده است، باید مرا برتر بدانید». امام پرسید: «خداوند مرا به چه چیز برتری و شرافت داده است؟» زن پاسخ داد: «به (خویشاوندی با) رسول خدا». حضرت فرمود: «(درباره من) راست گفتی، اما درباره خود چه؟» زن گفت: «من عربم و این (زن) غیرعرب». امام فرمود: «پس چیز (دیگری) نصیب تو نمی‌شود. من تمام قرآن را خوانده‌ام و در آن هیچ برتری برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق، حتی به اندازه بال پشه‌ای، نیافتم»[۱۸].

در مرحله دوم اصل تساوی، پس از صرف قسمتی از مالیات به دست آمده در امور مربوط به اجرای برنامه‌های محرومیت‌زدا و نیز هزینه‌های جاری دولت، باقیمانده خزانه باید تقسیم شود، اما به گونه‌ای که دارای آثار زیان‌بار ایجاد فاصله طبقاتی و یا شدت بخشیدن به آن نباشد. علی(ع) هنگام تقسیم بیت المال به کاتب خود، عبیدالله بن ابی رافع، فرمود: «نخست مهاجران را یک یک صدا بزن و به هر کس که حاضر شد، سه دینار بده و سپس انصار را صدا کن و به آنان نیز همین اندازه پرداخت کن و با هر یک از مردم نیز، از سرخ و سیاه، همین‌گونه عمل کن». در این هنگام سهل بن حنیف گفت: «ای امیرمؤمنان، این مرد دیروز غلام من بود و امروز آزادش کردم». امام فرمود: «به او هم به اندازه تو می‌دهیم»[۱۹].

بنابراین، پرداخت‌های انتقالی و یارانه‌ها، که امروز به عنوان مهم‌ترین ابزار انتقال درآمدهای دولتی به مردم است، زمانی کارآمدی لازم را دارند که با رعایت اصل تساوی، امکان برخورداری یکسان را برای آحاد مردم فراهم آورند.[۲۰]

حسابرسی دقیق

حسابرسی دقیق، عامل مهمی برای حفظ کارآمدی سیستم مالیاتی در برابر موریانه فسادهای مالی چون رشوه و اختلاس است. در غیر این صورت، با انتقال نامشروع درآمدهای دولتی به گروهی خاص و محروم ماندن فقیران جامعه، نظام مالیاتی در توزیع عمودی درآمدها ناکارآمد می‌شود و بلکه جریان درآمدها در جهت عکس قرار می‌گیرد. بدین ترتیب، فروپاشی این نظام در درازمدت، قابل پیش‌بینی است. آگاهی کامل علی(ع) از موارد خطا و نیز رفتار قاطعانه ایشان با خطاکار، نشان دهنده وجود مجموعه‌ای کارآمد برای شناسایی و اطلاع رسانی در حکومت علوی و همچنین اهمیت این عامل در سالم‌سازی جامعه است. ایشان در نامه‌ای به فرماندار خود در اردشیرخره فیروزآباد فارس، مصقلة بن هبیره شیبانی، چنین می‌نویسد: از تو به من گزارشی دادند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده‌ای و امام خویش را نافرمانی کرده‌ای. خبر رسید که غنیمت مسلمانان را که نیزه‌ها و اسب‌هاشان گرد آورده و با ریخته شدن خون‌هایشان به دست آمده، به اعرابی که خویشاوندان تو هستند و تو را برگزیدند، می‌بخشی! به خدایی که دانه را شکافت و پدیده‌ها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد، نزد من خوار شده‌ای، و از منزلت تو کاسته شده است...[۲۱].[۲۲]

صرفه‌جویی در هزینه‌های دولتی

امام علی(ع) به کاستن هزینه‌های جاری همراه با حفظ کارایی در نظام دولتی توجه کرده‌اند. ایشان در نامه خود به یکی از کارگزارانش می‌نویسد: هنگام نوشتن قلم‌هایتان را باریک، سطرهایتان را به هم نزدیک و سخن‌های اضافی را حذف کنید. بیش از آن‌چه مقصود را برساند، ننویسید. از زیاده‌روی بپرهیزید؛ چون نباید به اموال (عمومی) مسلمانان زیانی برسد[۲۳].[۲۴]

سرمایه‌گذاری دولتی

جذب منابع مالیاتی، با توجه به تأثیر آن در اقتصاد، با امکان ایجاد رکود و بحران همراه است؛ به همین دلیل، باید راه‌کارهای مناسبی برای انتقال این منابع به اقتصاد پیش‌بینی شود. سرمایه‌گذاری دولتی توانمندی تحقق چنین هدفی را دارد. علاوه بر این، با ایجاد اشتغال و دور شدن اقتصاد از رکود، از پدید آمدن فقر پیش‌گیری خواهد شد؛ به همین دلیل، امام علی(ع) هدف‌گذاری صحیح در نظام مالیاتی برای آبادانی را شرط کارآمدی آن دانسته و به مالک اشتر هشدار می‌دهد که جذب مالیات بدون صرف آن در سرمایه‌گذاری کارآمد دولتی، جز فقر و هلاکت برای جامعه ارمغانی نخواهد داشت: ... باید بیش از تحصیل خراج، در اندیشه آبادانی زمین باشی؛ زیرا خراج حاصل نشود مگر به آبادانی زمین، و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نکند، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد مگر اندکی...[۲۵].[۲۶]

مالیات‌های ثابت و متغیر

یکی از عوامل کارآمدی نظام مالیاتی، داشتن ابزارهای لازم برای جذب منابع مالی است. مالیات‌های ثابتی چون زکات، که مبتنی بر اصل مالکیت حقیقی خداوند بر همه کائنات است، می‌تواند به عنوان درآمد ثابتی برای دولت اسلامی محسوب شود. اما گاه مالیات ثابت، توان تأمین منابع مالی لازم برای فقرزدایی را ندارد؛ به همین دلیل، استفاده از مالیات‌های متغیر در سیره حکومتی علی(ع) مشاهده می‌شود. در روایتی چنین آمده است: «امیرمؤمنان بر اسب‌های عربی اصیل چراکننده، سالانه دو دینار و بر اسب‌های عجمی یک دینار مالیات مقرر نمود»[۲۷].[۲۸]

وظایف اغنیا

ادای حقوق فقیران

«همیاری عمومی» یا «تکافل اجتماعی»، روش دیگری است که در نظام اندیشه امام علی(ع) درباره فقرستیزی به آن توجه شده است. علی(ع) در این باره می‌فرماید: خداوند سبحان، روزی فقیران را در اموال توان‌گران مقرر داشته است، پس هیچ فقیری گرسنه نمی‌ماند مگر آن‌که توان‌گری حق او را از او باز دارد، و خداوند تعالی توان‌گران را بدین سبب بازخواست کند[۲۹].

مبنای حقوقی «تکافل اجتماعی» را باید در رابطه بین مالکیت حقیقی خدا و مالکیت خصوصی جست‌وجو کرد. از آنجا که اسلام مالکیت خصوصی را محترم می‌داند، افراد پس از کسب ثروت از راه‌های قانونی و شرعی و پس از پرداخت مالیات‌های ثابت و متغیر، مالک باقیمانده دسترنج خود هستند و دیگران از نظر حقوقی در اموال آنان شریک نیستند و بدون اذن آنها حق تصرف در آن اموال را ندارند. اما مالکیت حقیقی خدا نوعی از مالکیت است که مطابق جهان‌بینی اسلام است و برای خدواند حقی را ثابت می‌دارد. مالکیت‌های دیگر، در تمامی مراحل، در طول این نوع مالکیت قرار دارند. علی(ع) می‌فرماید: ای مردم، همانا خداوند را در هر نعمتی حقی است. هر کس آن حق را ادا کند، بر آن بیفزاید و هرکس در ادای آن کوتاهی کند، (باید) در بیم نابودی آن و نیز نزول عذاب به سر برد[۳۰].

«حق» مورد نظر روایت، حقی است که بعد از رعایت موازین قانونی و شرعی به وسیله افراد و پس از تأیید مالکیت خصوصی آنها ظهور می‌کند؛ به همین دلیل، قرآن کریم هنگام بر شمردن صفات مؤمنانی که حدود اسلامی را رعایت می‌کنند، به این حق اشاره می‌کند: ﴿وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ[۳۱].

امام صادق(ع) نیز در تفسیر واژه «حق» در این آیات، آن را با غیر زکات مساوق می‌داند: خداوند بزرگ در اموال اغنیا غیر از زکات، حقوق دیگری را قرار داده و فرموده است: ﴿وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ. ﴿حَقٌّ مَعْلُومٌ، غیر از زکات است و چیزی است که هر کس تکلیف خود می‌داند که آن را در مالش تعیین کند، و واجب است آن را به مقدار توان و ثروتش مشخص نماید. مبلغی را که به پرداخت آن متعهد است، می‌تواند هر طور که خواست بپردازد: در هر روز، در هر جمعه یا در هر ماه...[۳۲].

بنابراین، منظور از «حق» در روایتی که در ابتدای بحث آوردیم، فقط مالیات‌ها نیست و از این نظر، مسئولیت صاحبان ثروت، در مقابل آن‌چه خداوند در اختیار آنها قرار داده است، بیشتر است. امام علی(ع) در این باره می‌فرماید: از پیامبر سؤال شد: «آیا جز زکات در مال تکلیفی هست؟» پیامبر فرمود: آری، نیکی کردن به بستگان (با مال) آن‌گاه که در تنگدستی به سر می‌برند و دستگیری از همسایه مسلمان. کسی که سیر بخوابد و همسایه مسلمان او گرسنه باشد، ایمان نیاورده است[۳۳].[۳۴]

سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال

سرمایه‌گذاری خصوصی و ایجاد اشتغال از وظایف دیگر اغنیا است. اهمیت این رفتار به گونه‌ای است که در کنار انفاقات قرار می‌گیرد. می‌توان گفت که این روش دارای اهمیت بیش‌تری است؛ زیرا در این روش، فقیر پس از دست‌یابی به مزد حاصل از اشتغال خود، احساس سربلندی دارد. امام علی(ع) می‌فرماید: بهترین مال‌ها مالی است که آزاده‌ای با احسان آن بنده ی نیکی تو شود و یا با ایجاد اشتغال برای آزاده‌ای به وسیله آن، سزاوار مزد شود[۳۵].

با انفاق و یا سرمایه‌گذاری می‌توان اطمینان یافت که اقتصاد ملی دچار رکود نمی‌شود. از سوی دیگر، انفاقات در کوتاه‌مدت، درمان مناسبی برای زدودن بیماری فقر است؛ اما ایجاد اشتغال با برخورداری از کارآمدی لازم در پیش‌گیری از ظهور فقر در آینده، همراه با کاهش بیکاری و کاستن فاصله طبقاتی، امنیت اقتصادی را نیز تضمین می‌کند. برگزیده‌تر بودن این روش که دارای آثار مثبت مضاعف است، در سخن علی(ع) نیز تأیید شده است: «برترین مال‌ها، مالی است که نشانه‌اش در تو آشکارتر باشد»[۳۶].[۳۷]

وظایف فقیران

کار و تلاش

کار و تلاش مهم‌ترین معیار برای توزیع درآمد در نظام اقتصادی اسلام است. در دیدگاه علی(ع) کسی که با داشتن ابزارهای اولیه چون آب و خاک، به دلیل تنبلی یا بیکاری و کم‌کاری به فقر مبتلا شود، فقر او به انتخاب‌های ناشایست او مربوط است و خود را از رحمت گسترده الهی بی‌نصیب خواهد کرد: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ»[۳۸]؛ «هر کس آب و خاکی بیابد و باز هم فقیر باشد، خدا او را از رحمت خود دور می‌کند».

در نظام تکوینی خدا، رهایی از فقر، نتیجه قطعی کار و تلاش است. امام علی(ع) می‌فرماید: «هر کس در طلب چیزی برخیزد، همه آن چیز یا بخشی از آن را به دست خواهد آورد»[۳۹]. آن حضرت در گفتار خود همچنین به امور دیگری اشاره دارد که رعایت آنها به وسیله فقیران در کاهش فقر مؤثر است؛ اموری مانند: تدبیر و برنامه‌ریزی دقیق[۴۰]، علم‌آموزی[۴۱]، خطرپذیری در برخی امور[۴۲] و مهاجرت‌های شغلی[۴۳].

حضرت علی(ع) برخی امور معنوی را نیز در از میان رفتن فقر مؤثر می‌شمارد. اکنون به برخی از سخنان آن حضرت در این باره اشاره می‌کنیم: «قناعت، فقر را می‌زداید»[۴۴]؛ «صبر، سپری در مقابل فقر است»[۴۵]؛ «خوش‌خلقی روزی را زیاد می‌کند»[۴۶]. امام همچنین بسیار گفتن ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‌»[۴۷]؛ استغفار[۴۸] و صدقه دادن[۴۹] را باعث از میان رفتن فقر می‌داند: «هنگام تنگدستی، با صدقه دادن با خداوند معامله کنید»[۵۰].[۵۱]

پرهیز از اظهار تنگدستی

امام علی(ع) اجتناب از «دریوزگی» و «اظهار فقر» را بر فقیران لازم می‌داند. چنین خصلتی روحیه استقلال و تلاش را از فقیران می‌گیرد و فقر همیشگی را برای آنها به ارمغان می‌آورد: «اظهار الفقر و الفاقة من خمول الهمة»[۵۲]؛ «آشکار کردن فقر، سبب فرو خفتن همت می‌شود».[۵۳]

تنظیم خانواده

از دیدگاه امام علی(ع) تنظیم خانواده نیز نقش مؤثری در تنظیم ساختار نیازهای فردی دارد: «قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ‌»[۵۴]؛ «آن را که نانخور کم است، یکی از دو توان‌گری فراهم است». ایجاد رابطه‌ای منطقی بین رفاه و کار برای رفع نیازهای اساسی، لازم، معقول و مشروع است. تعداد اعضای خانواده، سهم مهمی در تنظیم این رابطه دارد. هر چه تعداد اعضا بیشتر باشد، نیازهای مادی نیز بیش‌تر است و برای برطرف کردن آنها باید تلاش بیش‌تری کرد. از سوی دیگر، هر انسان توان محدودی برای کار و تلاش دارد؛ بنابراین، پرشمار بودن جمعیت خانواده باعث عدم موفقیت در مبارزه با فقر است.[۵۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
  2. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۱۸.
  3. الحیاة، ج۶، ص۳۲۷؛ غررالحکم، ج۶، ص۶۸، ح۹۵۴۳.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۳.
  5. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۱۹.
  6. ر.ک: انصاری، محمدجعفر، درآمدی بر مباحث اقتصاد خرد با نگرش اسلامی، ص۱۸۶.
  7. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۷.
  8. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، ج۴، ص۹، ح۲.
  10. ر.ک: شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۸۳، ح۱۱۳۳؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۶، ص۱۵۱.
  11. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۳.
  12. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۳.
  13. ر.ک: دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۱۸.
  14. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۹۲، ح۸۱۱.
  15. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۰-۲۲۳.
  16. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  17. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۳.
  18. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۶؛ ری‌شهری، محمد و دیگران، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۴، ص۱۹۶.
  19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۶.
  20. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۴.
  21. نهج البلاغه، نامه ۴۳؛ همچنین ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۴۰.
  22. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۶.
  23. شیخ صدوق، الخصال، ص۳۱۰.
  24. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۶.
  25. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  26. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۷.
  27. کلینی، الفروع من الکافی، ج۲، ص۶۶۸، ح۱۴.
  28. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۷.
  29. نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.
  30. بحارالانوار، ج۷۸، ص۴۳، ح۳۶؛ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۲۰۶؛ ورام، ابوالحسن، تنبیه الخواطر (مجموعه ورام). ج۲، ص۲۲۱.
  31. «و آنان که در دارایی‌هایشان حقی معین است * و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره معارج، آیه ۲۴-۲۵.
  32. الحیاة، ج۶، ص۲۶۱.
  33. الحیاة، ج۶، ص۲۵۸.
  34. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۷.
  35. غررالحکم، ج۲، ص۵۷۵، ح۳۶۰۱.
  36. غررالحکم، ج۲، ص۴۲۸، ح۳۱۴۵.
  37. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۲۹.
  38. وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۴.
  39. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۴۱، ح۹۱۸.
  40. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۷، ح۶۱۷.
  41. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۰، ح۵۵۳.
  42. غررالحکم، ج۴، ص۹۴، ح۵۴۱۸؛ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۲۱۱.
  43. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۴.
  44. غررالحکم، ح۸۴۶۱؛ ر.ک: همان، ح۹۱۲۸، ۸۴۶۱، ۸۴۶۱، ۷۱۳۱، ۴۵۹۹، ۴۰۵۷، ۱۳۶۸.
  45. تحف العقول، ص۹۰.
  46. غررالحکم، ح۴۸۵۶؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۰، ح۱.
  47. غررالحکم، ح۹۰۵۵؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۲.
  48. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳.
  49. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸ و ۲۵۸؛ غررالحکم، ح۵۱۵۶.
  50. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸ و ۲۵۸؛ غررالحکم، ح۵۱۵۶.
  51. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۳۰.
  52. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۷؛ ر.ک: نهج البلاغه، حکمت ۲۳۸ و ۳۴۲ و ۳۴۶ و خطبه ۲۷۰.
  53. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۳۱.
  54. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۱.
  55. هادوی‌نیا، علی اصغر، مقاله «فقر و غنا»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۲۳۱.