جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[آگاهی بخشی]] [[الهی]] زهرا{{س}} به [[امت اسلامی]] چنان شفاف و گویا بود که برای هیچ کس جای عذر باقی نگذاشت و پژواک [[روح]] بخش آن تا [[قیام قیامت]] در [[جان]] جهانیان طنینانداز خواهد ماند. [[فاطمه]]{{س}} [[مردم]] عصر خویش را خوب میشناخت و میدانست آن [[مسلمان]] نمایان [[دین]] به [[دنیا]] فروخته گوش شنوا برای شنیدن سخنان او و [[جسارت]] [[قیام]] همراه او را ندارند؛ اما میخواست برای آیندگان، چهره [[باطل]] و [[ضلالت]] را [[رسوا]]، [[حقیقت]] را بر ملا و [[حجت]] را تمام کند: | [[آگاهی بخشی]] [[الهی]] زهرا{{س}} به [[امت اسلامی]] چنان شفاف و گویا بود که برای هیچ کس جای عذر باقی نگذاشت و پژواک [[روح]] بخش آن تا [[قیام قیامت]] در [[جان]] جهانیان طنینانداز خواهد ماند. [[فاطمه]]{{س}} [[مردم]] عصر خویش را خوب میشناخت و میدانست آن [[مسلمان]] نمایان [[دین]] به [[دنیا]] فروخته گوش شنوا برای شنیدن سخنان او و [[جسارت]] [[قیام]] همراه او را ندارند؛ اما میخواست برای آیندگان، چهره [[باطل]] و [[ضلالت]] را [[رسوا]]، [[حقیقت]] را بر ملا و [[حجت]] را تمام کند: | ||
من آنچه را باید بگویم با شما گفتم، با آنکه میدانم [[خواری]] با وجودتان سرشته و [[نیرنگ]] و [[عهد شکنی]] بر دلهایتان چیره گشته است؛ | من آنچه را باید بگویم با شما گفتم، با آنکه میدانم [[خواری]] با وجودتان سرشته و [[نیرنگ]] و [[عهد شکنی]] بر دلهایتان چیره گشته است؛ لکن این شکوهها جوششی از [[اندوه]] نفس و تسکینی بر فوران [[خشم]] و گشایشی بر [[آلام]] درون و خروشی بر تنگی [[دل]] و در نهایت، اتمام حجتی بر شما است. | ||
اکنون این شما و این مرکب [[خلافت]]. بر شما ارزانی باد! به آن محکم بچسبید و رها نکنید؛ اما بدانید پشتش زخم، کف پایش شکافته و لنگ است. داغ [[ننگ]] بر آن خورده و نشان [[خشم الهی]] و [[رسوایی]] [[ابدی]] همراه آن است و شما را آسوده نگذارد تا به [[آتش]] برافروخته خشم الهی در اندازد؛ آتشی که هر دم فروزد و دل و جان را بسوزد. | اکنون این شما و این مرکب [[خلافت]]. بر شما ارزانی باد! به آن محکم بچسبید و رها نکنید؛ اما بدانید پشتش زخم، کف پایش شکافته و لنگ است. داغ [[ننگ]] بر آن خورده و نشان [[خشم الهی]] و [[رسوایی]] [[ابدی]] همراه آن است و شما را آسوده نگذارد تا به [[آتش]] برافروخته خشم الهی در اندازد؛ آتشی که هر دم فروزد و دل و جان را بسوزد. |