اطاعت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'اطاعت کورکورانه' به 'اطاعت کورکورانه') |
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = اطاعت | |||
| عنوان مدخل = [[اطاعت]] | |||
| مداخل مرتبط = [[اطاعت در لغت]] - [[اطاعت در قرآن]] - [[اطاعت در اصول فقه]] - [[اطاعت در فقه اسلامی]] - [[حق اطاعت]] - [[اطاعت در معارف دعا و زیارات]] - [[اطاعت در معارف و سیره سجادی]] - [[اطاعت در معارف و سیره رضوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''[[اطاعت]]''' از مادّه طوع در مقابل کَرَه به معنای [[انقیاد]] است و غالباً در [[پذیرش]] [[فرمان]] به کار میرود<ref>مفردات راغب؛ لسانالعرب.</ref> و اجرایفرمان همراه با رغبت و [[خضوع]] از مقوّمات آن است؛ بهگونهای که در صورت فقدان هر یک از این سه، نقیض آن ـ که [[کراهت]] و ناخوشایندی است [[صدق]] خواهد کرد<ref>التّحقیق فى کلمات القرآن الکریم.</ref>. [[اطاعت]] به دو بخش [[تکوینی]] و [[تشریعی]] تقسیم میشود که مورد نظر در این مدخل هر دو میباشد و از واژههای «اتّخذ»، «اجاب»، «اذعن»، «[[اذن]]»، «[[اقتدا]]»، «تبع»، «سجد»، «سخّر»، «[[سلم]]»، «طوع»، «فعل»، «قنت» و مشتقّات آنها استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «اسلام».</ref>. | '''[[اطاعت]]''' از مادّه طوع در مقابل کَرَه به معنای [[انقیاد]] است و غالباً در [[پذیرش]] [[فرمان]] به کار میرود<ref>مفردات راغب؛ لسانالعرب.</ref> و اجرایفرمان همراه با رغبت و [[خضوع]] از مقوّمات آن است؛ بهگونهای که در صورت فقدان هر یک از این سه، نقیض آن ـ که [[کراهت]] و ناخوشایندی است [[صدق]] خواهد کرد<ref>التّحقیق فى کلمات القرآن الکریم.</ref>. [[اطاعت]] به دو بخش [[تکوینی]] و [[تشریعی]] تقسیم میشود که مورد نظر در این مدخل هر دو میباشد و از واژههای «اتّخذ»، «اجاب»، «اذعن»، «[[اذن]]»، «[[اقتدا]]»، «تبع»، «سجد»، «سخّر»، «[[سلم]]»، «طوع»، «فعل»، «قنت» و مشتقّات آنها استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «اسلام».</ref>. |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷
اطاعت از مادّه طوع در مقابل کَرَه به معنای انقیاد است و غالباً در پذیرش فرمان به کار میرود[۱] و اجرایفرمان همراه با رغبت و خضوع از مقوّمات آن است؛ بهگونهای که در صورت فقدان هر یک از این سه، نقیض آن ـ که کراهت و ناخوشایندی است صدق خواهد کرد[۲]. اطاعت به دو بخش تکوینی و تشریعی تقسیم میشود که مورد نظر در این مدخل هر دو میباشد و از واژههای «اتّخذ»، «اجاب»، «اذعن»، «اذن»، «اقتدا»، «تبع»، «سجد»، «سخّر»، «سلم»، «طوع»، «فعل»، «قنت» و مشتقّات آنها استفاده شده است[۳].
مقدمه
اطاعت: عمل به مقتضای حکم با رغبت و خضوع[۴] در مقابل "کراهت"[۵]؛ امرپذیری[۶]، اطاعت کردن[۷]، تن دردادن و گردن نهادن. اصل آن "طوع" به معنای همراهی و تسلیم[۸]. ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۹].
اطاعت از خداوند یعنی گردننهادن به وحی الهی که مجموعه معارف و احکام است و از طریق رسولش ابلاغ شده است. اطاعت از رسول خدا(ص) دو جنبه دارد؛ زیرا رسول خدا(ص) دو حیثیت دارد:
- حیثیت تشریع: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ﴾[۱۰]؛
- حیثیت تصمیمگیری و صلاحدید در اموری که مرتبط با ولایت در حکومت و قضاست: ﴿لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾[۱۱].
از این حیث است که رسول اکرم(ص) مأمور به مشاوره و مشورت با مردم شده است: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾[۱۲]. در هر دو جنبه اطاعت از رسول خدا(ص) واجب شده است. اطاعت از اولیالامر -هر کسی که باشد-[۱۳] گرچه غیر مرتبط با وحی است، چون حیثیت دوّم رسول خدا(ص)، یعنی تولیت در حکومت و قضا را دارد، واجب شده است؛ امّا لازم است، ولی امر بر اساس کتاب و سنت حکومت کند؛ به این دلیل که در آیه شریفه حکم رفع تنازع به خدا و رسول(ص) (کتاب و سنت) ارجاع شده و اولیالامر نیز موظف به همین فرمان است: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾[۱۴][۱۵].[۱۶].
واژه اطاعت و مشتقات آن ۷۸ بار در قرآن بهکار رفته و مضمون آن از برخی آیات نیز که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست، استفاده میشود[۱۷]
رابطه اتباع و اطاعت
﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾[۱۸]؛
﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۱۹].
﴿وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۲۰].
معنای تبعیت
پیروی کردن است، اما معنای اصلی آن، عبارت از: "در پی و حرکت پشت سر چیزی که اعم از مادّی و معنوی است[۲۱] و اعم از جهت فکری و عملی است که همراه با اختیار و اراده است"[۲۲].
مراد از تبعیت، پیروی همهجانبه در امور مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی و از جهت اعتقادی وعملی است. بنابراین، برای سعادت و بهرهمند شدن از ولایت ولی حق، باید واقعاً در عمل و اعتقاد، تابع و پیرو بود و باید همهجانبه باشد که تبعیض در تبعیت و مخالفت عمدی با یک مورد و اصرار بر آن و عدم توبه از آن، مخالفت با همه موارد دیگر است.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۳].
معنای اطاعت
"عمل کردن توأم با اختیار، رغبت و خضوع بر طبق آنچه امر یا حُکم شده است، پس رغبت و اشتیاق در عمل، نقش اساسی در صدق اطاعت دارد و الّا اگر عمل همراه با خضوع بدون رغبت باشد، دیگر اطاعت بر آن صدق نمیکند، بلکه کراهت و اجبار است"[۲۴].
بنابراین، اگر در اکثر اطاعتها، اثری و توجه قلبی مشاهده نمیشود، شاید علت اصلی آن، همان نداشتن شوق و رغبت و بر اثر عادت به آنها باشد و منشأ آن نیز، نداشتن شناخت و معرفت صحیح و مؤثر است که در صورت داشتن معرفت، شوق و توجه نیز حاصل خواهد شد.
تفاوت تبعیت با اطاعت
تبعیت دارای معنای عامی است که شامل اطاعت و غیر اطاعت میشود و اطاعت، همچنان که معنا شد، در مواردی است که امری یا حکمی باشد. پس تبعیت علاوه بر آن، شامل عمل کردن بر طبق سیره و رفتار نیز خواهد بود.
در قرآن مجید، در ۱۴ مورد، با کلمه ﴿أَطِيعُوا﴾:
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۲۵]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۶]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۲۷]؛
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۸]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾[۲۹]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۳۰]؛
- ﴿وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۳۱]؛
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۳۲]؛
- ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۳۳]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ﴾[۳۴]؛
- ﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۳۵]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۳۶]؛
- ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۳۷]، امر به اطاعت شده است.
و در ۱۱ مورد، پیامبران(ع) درخواست اطاعت با ﴿أَطِيعُونِ﴾
- ﴿وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۳۸]؛
- ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۳۹]؛
- ﴿وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾ [۴۰]؛
- ﴿أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ﴾[۴۱] کردهاند که حاکی از اهمیت اطاعت از انبیا و اوصیا(ع) است و ترک اطاعت از آنان، حسرت و ندامتی جانکاه و ابدی در پی دارد، که چرا از اوامر پیامبران(ع) که موجب اصلاح و سعادتمندی و دوری از فساد میشد، اطاعت نکردیم؟!: ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴾[۴۲].
تحقق حقیقی ولایت حق به تبعیت و اطاعت وابسته است، نَه اظهار مَحبت صِرف؛ زیرا در روایتی شرط اساسی مَحبت اهل بیت پیامبر اسلام(ص)، تبعیت از سنّت و سیره آنان و اطاعت از احکام الهی قرار داده شده که به دلیل اهمیت آن، ذکر میکنیم: "امام محمد باقر(ع) فرمود: ای جابر. آیا کافی است برای کسی که ادّعای تشیع دارد، بگوید که دوستدار ما اهل بیت است؟ به خدا سوگند، شیعه ما نیست مگر آن کسی که تقوای خدا را رعایت و از او اطاعت نماید. شیعیان ما شناخته نمیشدند، مگر به تواضع، خشوع و فروتنی در عبادت، ادای امانت، بسیاری ذکر خدا، روزه گرفتن، نماز به پا داشتن، نیکی به والدین و رسیدگی به همسایگانی که فقیر و نیازمندند. همچنین رسیدگی به قرض داران و یتیمان، راستی در گفتار، تلاوت قرآن و بازداشتن زبان، از این که، جز نیکی به مردم نگویند، و شیعیان ما در بین اقوام خویش امین هستند. جابر میگوید: یابن رسول الله(ص)، ما کسی را با این خصوصیات نمیشناسیم. حضرت، خطاب به او فرمود: ای جابر! افکار و آرای مختلف، تو را از راه راست بیرون نبرد. آیا کافی است مردی بگوید: من علی(ع) را دوست دارم و از دوستداران او هستم؟ پس اگر بگوید من رسولالله!(ص) را دوست دارم، زیرا رسول خدا(ص) از علی(ع) بهتر است، ولی از سیره او پیروی، و به سنّتش عمل نکند، این دوستی برای او هیچ سودی نخواهد داشت؛ پس تقوای خدا را پیشه نمایید و برای آنچه نزد خداست، عمل کنید، زیرا بین خدا و بین هیچ کس، قرابت و خویشاوندی نیست؛ محبوبترین بندگان نزد خداوند و گرامیترین آنان در پیشگاه او، با تقواترین و مطیعترین آنان است؛ ای جابر!، جز با اطاعت و فرمانبرداری از خدای متعال، تقرّب به او حاصل نمیشود. تنها دوستی ما (آل محمّد(ص)) باعث رهایی از آتش نیست و هیچ یک از شما بر خدا حجتی ندارد. هر کس مطیع خداست، ولی و دوستدار ماست و هر کس نافرمانی خدا را نماید، با ما دشمن است. ولایت ما اهل بیت، جز با عمل به دستورهای الهی و پرهیز از گناه به دست نمیآید"[۴۳].
در این برهه که خلیفه زمان(ع) غایب هستند، افراد باید از آنچه در قرآن کریم به آنان امر شده، اطاعت کنند و چون تشخیص آن، برای اکثر افراد مقدور نیست، لازم است، طبق سفارش ائمه اطهار(ع)، به فقیهان مراجعه کرده و از آنان در امور دینی، اطاعت کنند. آنان نیز برای سهولت در آن، کتابی با عنوان "رساله عملیه"، تألیف کردهاند که حاوی واجبات و محرّمات در مسائل فردی و اجتماعی افراد مسلمانان بوده که عمل به آنها، موجب سعادت و نجات از جهنم میشود[۴۴].
تقسیم اطاعت
اطاعت در قرآن به "تکوینی" و "تشریعی" تقسیم میشود. مراد از اطاعت تکوینی، تسلیم و فرمانبرداری تمام پدیدهها و ذرات عالم وجود در مقابل اراده و مشیت خداوند یکتا است: ﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا﴾[۴۵]. به تعبیر عرفانی، موجودات عالم دو نحوه وجود دارند، یکی وجود علمی که جایگاه آن صُقْع (ناحیه، جهت) ربوبی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند است. وجود علمی اشیاء، سایهها و مرتبه نازله اسماء و صفات در مرتبه واحدیت است و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است[۴۶]. از اینرو اطاعت در آن قابل تصور نیست؛ اما وجود عینی اشیاء مسبوق به اراده خداست: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۴۷]. خطاب ﴿كُنْ﴾ به مرتبه شیئیت اشیاء که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن با طوع و رغبت از مرحله علم به مرحله عین در آمده و به صورت وجود خارجی ظاهر میشوند. این همان چیزی است که از آن به "اطاعت تکوینی اشیاء" تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بیجان و عاقل و غیر آن را در بر میگیرد. چنین اطاعتی را در مقام تمثیل میتوان به اطاعت ظِلّ از ذی ظلّ (سایه از صاحب سایه) تشبیه نمود که سایه صددرصد به طور طبیعی و تکوینی و ساختاری تابع صاحب سایه است. بنابراین، اشیاء در اصل تحقق وجود، مطیع پروردگار خویشاند: ﴿إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا﴾[۴۸]. ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[۴۹]. همچنین در دیگر آیات مانند: ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾[۵۰]، ﴿وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ﴾[۵۱]، ﴿وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ﴾[۵۲]، ﴿وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۵۳]، ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۵۴]، ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾[۵۵]، ﴿قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ﴾[۵۶]، جلوههای تکوینی اشیاء از خدای متعال بدون چونوچرا نمایان و آشکار است. مراد از اطاعت تشریعی، اطاعت و گردن نهادن به قانون و برنامه و شریعتی است که خداوند متعال توسط انبیاء بر بشر عرضه داشته است.[۵۷]
بر اساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند، اگر به فرمان و اذن الهی نباشد به شرک در اطاعت منتهی میشود: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ﴾[۵۸]. امر به اطاعت از خداوند در این گونه آیات در واقع همان حکم عقل فطری است. اطاعت از پیامبر هم در حکم اطاعت از خداست: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾[۵۹]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۶۰].[۶۱]
شخصیت پیامبر اکرم(ص) دو حیثیت دارد:
- حیثیت تبلیغی وحی الهی و آگاه کردن مردم از معارف و احکام شریعت و تفصیل کلیات قرآن.
- حیثیت زمامداری و ولایت او بر جامعه، زمامدار به اقتضای رهبری لازم است برای اداره جامعه و حفظ اساس نظام اسلامی، فرمان بدهد و مردم نیز به اطاعت از احکام حکومتی موظفاند. اطاعت از این اوامر در حقیقت اطاعت خداست؛ ولی برای بیان لزوم اطاعت در این احکام، واژه ﴿أَطِيعُوا﴾ تکرار شده است[۶۲]..[۶۳]
در اینکه مراد از اولی الامر چه کسانی هستند میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. نوعاً مفسران اهل سنت مصادیق گوناگونی برای آن برشمردهاند: از جمله صحابه پیامبر، خلفای راشدین، علما و فقهاء، فرماندهان جنگی و والیان و حاکمان و اهل حل و عقد را بیان کردهاند، مفسران شیعه در مجموع، مصداق آن را تنها امامان دوازدهگانه دانسته یا بر آنان تطبیق نمودهاند.[۶۴]
اطاعت در قرآن به دو دسته کلی تقسیم میشود:
اطاعت مشروع در درجه نخست، اطاعت از خدا و سپس اطاعت از کسانی است که خداوند دستور به اطاعت از آنها را داده است، مانند اطاعت از رسول خدا(ص) و همه پیامبران و جانشینان آنان و اطاعت از هر کسی که در شریعت، اطاعت آنها را در چهارچوب دین لازم شمرده شده است، همچون اطاعت فرزند از پدر و مادر و اطاعت زن از همسر و اطاعت شاگرد از استاد.[۶۵]
در قرآن کریم آثاری بر اطاعت از خدا و رسول بیان گردیده که عبارتند از:
- مشمول رحمت الهی شدن:﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۶۶]؛
- ورود به بهشت:﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۶۷]؛
- رسیدن به کامیابی بزرگ:﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۶۸]؛ ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۶۹]؛
- قرار گرفتن در کنار پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان:﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۷۰]؛
- دریافت پاداش نیکو و تضمین کم نشدن از پاداش اعمال صالح:﴿فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۷۱]؛ ﴿وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۷۲].[۷۳]
اطاعت نامشروع عبارت است از اطاعت از کافران، منافقان، مشرکان، ظالمان، تکذیبکنندگان آیات الهی، غافلان، گناهکاران، مسرفان، جاهلان و ناآگاهان، گمراهان و گمراهکنندگان، شیطان، ناسپاسان، عیبجویان، سخنچینان، بیاصل و تباران، بازدارندگان از خیر، افراطپیشگان و... خلاصه آنکه در قرآن کریم، اطاعت و پیروی از ۲۳ دسته و گروه شدیداً نهی شده است: ﴿وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۷۴]؛ ﴿وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ﴾[۷۵]؛ ﴿وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا﴾[۷۶]؛ ﴿وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ﴾[۷۷]؛ ﴿وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۷۸]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ﴾[۷۹]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا﴾[۸۰]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۸۱]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا﴾[۸۲]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۸۳].[۸۴]
حال این آیات را در کنار آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۸۵] قرار میدهیم، آنگاه معلوم میشود که هیچ کدام از گروههای ۲۳ گانه فوق نمیتوانند مصداق ﴿أُولِي الْأَمْرِ﴾ باشند، زیرا خداوند از اطاعت آنها نهی فرموده است. بنابراین معلوم میشود که اولی الامر کسانی هستند که مبرّا از صفات رذیله مذکورند که خدا به اطاعتشان فرمان داده است؛ یعنی، دستکم باید مصداق اولی الامر افراد "عادل" باشد نه ظالم که شامل گروههای فوقالذکر میشود و قطعاً مرحله بالاتر و برتر از "عدالت" "عصمت" است و در اینکه پیشوایان معصوم مصداق بارز و کامل و اعلای اولی الامر هستند، هیچگونه جای شک و تردیدی نمیماند و باز در اینکه دیکتاتورها هرگز مصداق اولی الامر نیستند باز شکی نمیماند و وجوب اطاعت از اولی الامر از اول محدود و مشروط به مواردی است که متّصف به صفات منفی در آیات مذکور نباشد بلکه باید "عادل" و چه بهتر که "معصوم" باشد. معصوم بودن اولی الامر هیچگونه منافاتی ندارد که در مواردی، افراد عادی مصداق اولی الامر به شمار میآیند. چه بسا در مواردی اولی الامر فقط عادل باشد نه معصوم. روایاتی که مصداق اولی الامر را در معصومین میداند در آنجا، حصر، حصر اضافی و نسبی است، یعنی آن روایات در مقام این است که طاغوتها و نااهلان را نفی کند نه انسان مدیر و مدبّر و عادل را[۸۶].[۸۷]
بنابراین آنچه مسلم است اطاعت از دیگری باید بر اساس مبنا و معیارهای الهی و عقلانی باشد و هر نوع اطاعت و تقلید کورکورانه که برخلاف موازین عقل و شرع باشد حرام و ممنوع است.
نقل است که پیامبر(ص) سپاهی را به سرکردگی یکی از انصار به جایی اعزام کرد و افراد سپاه را فرمود که از او اطاعت کنند. وی در بین راه خواست اطاعت آنها را از خود بسنجد، دستور داد آتشی بیفروختند و سپس نفرات سپاه را امر کرد که در آن در آیند. آنان تصمیم گرفتند حسب دستور پیغمبر(ص) از او اطاعت کنند و وارد آتش شوند. جوانی برخاست و گفت: ما که به پیغمبر پناه آوردهایم تا از آتش برهیم، چگونه خود را به آتش بزنیم؟! شتاب مکنید تا به نزد پیغمبر(ص) برگردیم. پس از بازگشت، ماجرا را به عرض رسول خدا(ص) رساندند. حضرت فرمود: اگر چنین میکردید این آتش به آتش دوزخ منتهی میگشت. هیچگاه در معصیت، اطاعت روا نیست. اطاعتی واجب است که در راه خدا و رضای او باشد[۸۸].[۸۹]
امیر مؤمنان(ع) فرموده است: اطاعت از کسی جز در امری که خداپسند باشد جایز نیست[۹۰]. ابوبصیر مرادی گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم اینکه در قرآن آمده ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾[۹۱] فرمود: به خدا سوگند که علماء و عبّاد نصارا مردم را به پرستش خویش نخواندند و اگر چنین ادعایی میکردند آنان را اجابت نمینمودند، ولی حرامی را بر آنها حلال و یا حلالی را بر آنان حرام میکردند و آنان اطاعتشان میکردند و ناخودآگاه آنان را میپرستیدند [۹۲].[۹۳]
در حدیث دیگر آمده که پیامبر فرموده است: در آینده کسانی بر شما حکومت کنند که دروغگو و ستمکار باشند. هر که با آنها ارتباط برقرار کند و دروغشان را تصدیق نماید و در ظلمشان با آنان همکاری کند، چنین کسانی از من نیستند و من از آنها بیزارم و به حوض کوثر بر من وارد نشوند و هر که از آنان بریده باشد و دروغشان را نپذیرد و در ظلمشان با آنان همکاری نکند او از من و من از اویم و کنار حوض کوثر مرا از خود خشنود یابد[۹۴].[۹۵]
نتیجه آنکه قرآن کریم در نکوهش از اطاعت کورکورانه و ناآگاهانه و تقلید باطل و شخصیتزدگی به این حقیقت اشاره کرده که شخصیتزدگان تا آنجا پیش میروند که با تکیه بر الگوهای باطل خود، در برابر خواست خدا قرار میگیرند و به جای اطاعت از خدا، پیروی از باطلپیشگان میکنند. موضعگیری قوم نوح، ابراهیم، هود، صالح، شعیب، فرعون، عرب جاهلی و جدالکنندگان نادان در برابر منطق پیامبران، نمونههایی از اطاعت این شخصیتزدگان خِرَدگریز در برابر خواست و فرمان الهی است: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا﴾[۹۶]؛ نتیجه کار چنین کسان این است: ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا * وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾[۹۷].[۹۸]
اقسام اطاعت
اطاعت بر دو گونه تکوینی و تشریعی است[۹۹]:
اطاعت تکوینی
این اطاعت خود در دو بخش قابل بررسی است[۱۰۰]:
- ۱. اطاعت تکوینی از فرمان الهی: موجودات عالم دو نحوه وجود دارند: یکی وجود علمی که جایگاه آن صُقع ربوبی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند و عالَم خارج است. وجود علمی اشیا سایهها و مرتبه نازله اسما و صفات در مرتبه واحدیت است و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است[۱۰۱]، ازاینرو اطاعت در آن قابل تصور نیست؛ امّا وجود عینی اشیا مسبوق به اراده خداست: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴾[۱۰۲] خطاب ﴿كُنْ﴾ به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت "بدون تجافی" از مرحله علم به مرحله عین درآمده و بهصورت وجود خارجی ظاهرمیشوند. این همان چیزی است که از آن به "اطاعت تکوینی" اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بیجان و عاقل و غیرعاقل را در برمیگیرد.
- بدیهی است که امتثال و فرمانبرداری یاد شده از روی میل و رغبت است؛ نه کره و اضطرار، ازاینرو میتوان آن را اطاعت نامید؛ ولی باید خاطرنشان کرد که موجودات عالم ماده را دو وجهه است: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهه ملکوتی آنها که سراسر علم و شعور و حیات و اراده و قدرت و حضور است، فرمانبرداری از روی میل و رغبت به وضوح قابل تصور است؛ ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، فرمانبرداری موجودات به نحو کره و اجبار رخ مینماید و چنانچه هر دو وجهه پیشگفته مورد نظر قرار گیرد از اطاعت به "اسلام" تعبیر میشود که اعم از طوع و کره است: ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا ﴾[۱۰۳][۱۰۴]
- افزون بر اطاعت تکوینی، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه تغییر و تحولی در اوصاف و کمالات وجود "ذاتی و عرضی" نیز مطیع فرمان پروردگارند و آیاتی که از عبودیّت: ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴾[۱۰۵]، سجده: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ ﴾[۱۰۶]، تسبیح: ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴾[۱۰۷] و قنوتِ ﴿وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾[۱۰۸]؛ ﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾[۱۰۹] همه موجودات پرده برمیدارد، هریک حکایت از اطاعت اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به اطاعت تکوینی برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند زمین که در داستان حضرت نوح(ع) آب خود را فرو برد: ﴿يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾[۱۱۰]، آسمان که در همان واقعه از باران باز ایستاد: ﴿يَا سَمَاء أَقْلِعِي ﴾[۱۱۱]، چشم و گوش و پوست مجرمان که به زیان آنان شهادت میدهند: ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴾[۱۱۲]، اصحاب سبت که به بوزینه تبدیل شدند: ﴿فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴾[۱۱۳]، آتش نمرود که بر حضرت ابراهیم(ع) سرد و سلامت شد: ﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا ﴾[۱۱۴]، زمین که به فرمان خدا رام انسان است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ ذَلُولا ﴾[۱۱۵]، بلد طیّب که به اذن خدا گیاه خود را میرویاند: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ﴾[۱۱۶]، حجاره سجّیل "سنگِ گِل" که اصحاب ابرهه را هدف قرار داد: ﴿تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ ﴾[۱۱۷]، آسمان که به فرمان خدا شکافته میشود: ﴿إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴾[۱۱۸]، زمین که به اذن حق اخبار خویش را باز میگوید: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴾[۱۱۹]، بادها که درختان را بارورمیسازند: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ ﴾[۱۲۰] و زنبور عسل که از کوهها خانه اختیار میکند و از شهد همه میوهها عسل میسازد: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾[۱۲۱][۱۲۲]
- ۲. اطاعت تکوینی از غیر خداوند: اطاعت تکوینی موجودات ـ در اصلِ وجود و کمالات و اوصاف ـ بالاصاله در برابر فرمان الهی است؛ ولی با مشیّت الهی، ممکن است موجودات از فرمان انسانهایی همچون پیامبران نیز در هر دو بعد یاد شده اطاعت تکوینی داشته باشند، چنان که کوهها و پرندگان در تسخیر حضرت داود(ع) بوده و از او اطاعت میکردند و به هر جا که اراده وی بود، بازمیگشتند: ﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴾[۱۲۳][۱۲۴] و جریان باد و شیطانهای بنّا و غوّاص و شیطانهای در غل و زنجیر که مطیع و فرمانبر حضرت سلیمان(ع) بودند: ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ ﴾[۱۲۵][۱۲۶] و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن مردگان و شفادادن کور مادرزاد که به اذن خداوند، به دست حضرت عیسی(ع) صورت گرفت: ﴿وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي ﴾[۱۲۷] و افتادن خرما از درخت خشکیده که برای مریم واقع شد: ﴿تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴾[۱۲۸] و اطاعت اجزای به هم آمیخته ۴ مرغ در پی فراخواندن حضرت ابراهیم(ع): ﴿فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ﴾[۱۲۹][۱۳۰]
اطاعت تشریعی
- اطاعت تشریعی، فرمانبری ارادی از حکم و قانونی است که از ناحیه شخصِ برخوردار از حق تشریع و آمریت، اعتبار شده باشد. بدیهی است که این اطاعت در حوزه رفتار ارادی موجوداتی مختار، مانند انسان معنا مییابد و پذیرش آن در گرو نفی مسلک جبر و بر مبنای ارادی بودن اطاعت است که اطاعت و عصیان، ارزش یا ضد ارزش محسوب میشود. موارد اطاعت تشریعی به شرح زیر است[۱۳۱]:
- اطاعت از خداوند: بر اساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی میشود. شماری از آیات قرآن به اطاعت از خدا اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: ﴿قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾[۱۳۲]امر به اطاعت از خداوند، در آیات یاد شده ارشادی است؛ نه مولوی و گرنه موجب تسلسل میشود، چون این عقل انسان است که او را به اطاعت از پروردگار وا میدارد و آیات ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾ وی را به آن حکم عقلی ارشاد میکند[۱۳۳] یا میتواند تأکید حکم عقل باشد[۱۳۴][۱۳۵].
- اطاعت از پیامبر اسلام(ص): در آیات فراوانی، اطاعت از پیامبر اسلام(ص) در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است؛ مانند: ﴿قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾[۱۳۶]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۱۳۷] با توجه به اینکه اطاعت از پیامبر(ص) به دستور خدا لازم شده است، اطاعت از وی اطاعت از خدا محسوب میشود[۱۳۸]: ﴿مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾[۱۳۹] نه تنها در زمین که در آسمانها نیز پیامبر واجب الاطاعه است و فرمانش را فرشتگان اطاعت میکنند، ازاینرو در شب معراج، فرشتگان به فرمان پیامبر درهای بهشت را گشودند[۱۴۰]: ﴿مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴾[۱۴۱] و چون شریعت محمدی(ص) تا قیامت پابرجاست، اطاعت از فرمانهای آن حضرت پس از وفات ایشان نیز واجب است[۱۴۲][۱۴۳].
- آیات مربوط به اطاعت از رسول اکرم(ص) دو دسته است: در برخی از آنها کلمه ﴿أَطِيعُواْ﴾ تکرار نشده ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۱۴۴]؛ ﴿إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾[۱۴۵] و در برخی دیگر تکرار شده است؛ مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۱۴۶]؛ ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾[۱۴۷]؛ ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾[۱۴۸] در دسته نخست که ﴿أَطِيعُواْ﴾ تکرار نشده، میتوان گفت معنای اطاعت از رسول، همان اطاعت از خداست؛ ولی در دسته دوم در باره وجه تکرار ﴿أَطِيعُواْ﴾ با آنکه به نصّ سوره نساء آیه ۸ اطاعت از رسول، همان اطاعت از خداست، مفسّران نظراتی متفاوت ارائه دادهاند[۱۴۹]:
- الف. برای مبالغه است[۱۵۰] و اطاعت پیامبر، مانند اطاعت از خداست[۱۵۱][۱۵۲].
- ب. برای دفع توّهم کسی است که قائل به " حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ" بوده و میپندارد پیروی از احکام پیامبر که در قرآن نیامده، واجب نیست[۱۵۳][۱۵۴]
- ج. ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾ یعنی وجوب پیروی از کتاب الهی و ﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ یعنی وجوب پیروی از سنّت نبوی[۱۵۵][۱۵۶].
- د. مقصود آن است که اطاعت رسول هم باید به قصد اطاعتاللّه باشد[۱۵۷][۱۵۸].
- هـ. شخصیت پیامبر اسلام(ص) دو حیثیت دارد: حیثیت تبلیغ وحی الهی و آگاه کردن مردم از معارف و احکام شریعت و تفصیل کلیات قرآن، و حیثیت زمامداری و ولایت او بر جامعه. زمامدار به اقتضای رهبری لازم است برای اداره جامعه و حفظ اساس نظام اسلامی، فرمان بدهد و مردم نیز به اطاعت از احکام حکومتی وی موظّفاند. اطاعت از این اوامر در حقیقت اطاعت خداست؛ ولی برای بیان لزوم اطاعت در این احکام، واژه اطاعت تکرار شده است[۱۵۹].[۱۶۰]
- اطاعت از اولی الامر: گروهی دیگر که در قرآن به اطاعت از آنان امر شده، اولیالامر هستند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۱۶۱] مفسّران عامه اولیالامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حلوعقد تطبیق کردهاند[۱۶۲]؛ امّا بیشتر مفسران شیعه، براساس مطلق و بیقید و شرط بودن امر به اطاعت از اولیالامر، لزوم عصمت اولیالامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازدهگانه(ع) تطبیق دادهاند. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت(ع) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز بهکار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمیتوان یافت، بنابراین، اولیالامر به امامان دوازدهگانه اختصاص خواهد داشت [۱۶۳]. البته کسانی هم که اولیالامر را خصوص معصوم نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد[۱۶۴] در روایات نیز نقل شده که اطاعت، در معروف است و در فرمان به معصیت روا نیست[۱۶۵] از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است که امام حق باید بر اساس عدل حکمرانی کند و امانتدار باشد و در این صورت است که مردم باید از او فرمانبرداری کنند[۱۶۶]، پس نظام سیاسی حاکم بر جامعه در صورتی مشروعیت دارد و میتواند الزام سیاسی کند که در مقام اجرا و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی خداوند باشد و طبق قوانین شرعی حکم کند و چنانچه التزام سیاسی جامعه از نظام، موجب معصیت الهی باشد باید ترک گردد[۱۶۷]"کسی که از مخلوق در معصیت الهی پیروی کند، دین ندارد"[۱۶۸][۱۶۹].
- اطاعت از پیامبران: خداوند به اطاعت از همه پیامبران فرمان داده است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ﴾[۱۷۰] و قرآن از پیامبرانی چون حضرت عیسی، حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت لوط و حضرت شعیب(ع) نقل میکند که پیام مشترک آنان برای قوم خود، امر به تقوای الهی و اطاعت از خویش بوده است: ﴿فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴾[۱۷۱] در پارهای از موارد، پیش از بیان پیام بالا، جمله ﴿إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴾[۱۷۲]ذکر شده و نشان میدهد که پیامبران، چون رسول الهی بوده و برای بر دوشگرفتن بار سنگین رسالت، امین هستند، همین امانتداری علّت لزوم اطاعت از ایشان است[۱۷۳] و تکرار این پیام از سوی پیامبران اولواالعزم و غیر اولواالعزم گویای جوهره و فلسفه بعثت است؛ یعنی دعوت به اطاعت از کارهایی که مقرّب ثواب و مبعّد عقاب میشود و سعادت بشریّت را تأمین میکند. پیامبران، هرچند در برخی فروع جزئی شریعت، بر اثر مقتضیات زمانی گوناگوناند؛ ولی در پیام اطاعت هم آوا بودند[۱۷۴][۱۷۵].
- اطاعت از شوهر: فرمانبری زن از همسر خود در مسائل زناشویی، از مواردی است که خداوند بدان فرمان داده است. از رسول خدا(ص) نقل است که "بهترین زنان، کسی است که وقتی به او فرمان دادی، از تو اطاعت کند". زنی که مخالفت کند و ناشزه شود، از پارهای حقوق از جمله حق همخوابی محروم میگردد[۱۷۶] و چنانچه از سرپیچی دست برداشت و مطیع گردید، شوهر حق ستم و آزار وی را ندارد: ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً ﴾[۱۷۷][۱۷۸].
اطاعتهای نامشروع
اطاعتهای نامشروع، دو دسته است: دسته نخست مواردی است که پیامبر اکرم(ص) و یاران وی یا همه مؤمنان صریحاً از اطاعت نهی شدهاند "شمارههای ۱ ـ ۸" و دسته دوم مواردی که پیامدهای سوء برخی اطاعتهای نادرست، به پیامبر یا مؤمنان گوشزد شده است "شمارههای ۹ ـ ۱۳"[۱۷۹].
- اطاعت از کافران: ﴿فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ ﴾[۱۸۰][۱۸۱].
- اطاعت از منافقان: ﴿وَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ﴾[۱۸۲] طبق اطلاق این آیه، اطاعت از کافران و منافقان، هرچند دعوت به حق کنند جایز نیست و انجام دادن کارحق باید برای خود حق باشد؛ نه برای دعوت کافران و منافقان[۱۸۳][۱۸۴].
- اطاعت از تکذیب کنندگان: ﴿فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴾[۱۸۵]. که هرگونه موافقت گفتاری و رفتاری با آنان حرام است[۱۸۶][۱۸۷].
- اطاعت از بسیار سوگند خورنده پست: کهاهل عیبجویی و سخنچینی است و از کار خیر، بسیار منع میکند و متجاوز، گنهکار، کینهتوز، پرخور، خشن و بیریشه است: ﴿وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَّهِينٍ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴾[۱۸۸]. خداوند در آیات یاد شده به ۹ صفت زشت اشاره فرموده و پیامبر را از اطاعت صاحبان چنین اوصافی بازداشته است. درحقیقت خداوند با این نهی خواسته افراد مزبور را به حاشیه اجتماع براند تا دیگران ـ با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسانها ـ تحت تأثیر آنها قرار نگیرند[۱۸۹][۱۹۰].
- اطاعت از غافلان از یاد خدا و پیروان هوای نفس: ﴿وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ﴾[۱۹۱][۱۹۲].
- اطاعت از گناهکاران: ﴿وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا ﴾[۱۹۳] تعلیق نهی از اطاعت بر صفت گناهکاری و کفر، مفید علیّت این دو ویژگی برای حرمت مطلق اطاعت از کافران و فاسقان است، و حرمت اختصاص به جایی ندارد که آنها دعوت به گناه یا کفر میکنند[۱۹۴]. در موارد پیشگفته خطاب نهی متوجه پیامبر اکرم(ص) بود. در دو مورد نیز خطاب نهی متوجه همه مؤمنان یا متوجه انسان است که بهترتیب عبارت است از[۱۹۵]:
- اطاعت از مسرفان که اهل فساد در زمیناند: ﴿وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴾[۱۹۶][۱۹۷][۱۹۸].
- اطاعت کورکورانه از پدر و مادر، در دعوت به شرک: ﴿وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾[۱۹۹]، ﴿وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾[۲۰۰][۲۰۱].
- اطاعت از اکثریت: ﴿وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ ﴾[۲۰۲] مهمترین ویژگی اطاعت از اکثریت که باعث گمراهی است پیروی از حدس و گمان است. انسان در امور جزئی زندگی دنیا معمولا چارهای جز پیروی از حدس و گمان ندارد؛ ولی در امور اساسی زندگی و سعادت و شقاوت ابدی نمیتواند از کسانی که مبنای نظرشان گمان است و به عالم واقع و کشف یقینی راهی ندارند پیروی کند، ازاینرو قرآن هم پیامبر را از اطاعت اکثریت بازمیدارد و هم به مردم هشدار میدهد که فراموش نکنید، پیامبر خدا در میان شماست و خیر و رشد جامعه در گرو اطاعت مردم از اوست؛ نهاینکه وی پیرو مردم باشد و طبق هوای آنها ـ که بیشتر ریشه در گمان داشته و مبنای عقلانی ندارد ـ حرکت کند: ﴿لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ ﴾[۲۰۳][۲۰۴].
- اطاعت از برخی همسران و فرزندان: ﴿إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ﴾[۲۰۵]، چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن انساناند و انسان را از اطاعت الهی باز میدارند[۲۰۶][۲۰۷].
- اطاعت از بزرگان و سران گمراه: در قیامت، اهل دوزخ میگویند: خدایا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنان ما را گمراهساختند: ﴿إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا ﴾[۲۰۸] سرّ این اطاعت را میتوان در دو امر جستوجو کرد: استخفاف مردم به وسیله سران خود، و فسق مردم: ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴾[۲۰۹][۲۱۰]
- اطاعت از کافران و نفاق افکنان از اهل کتاب: قرآن در این باره به مؤمنان هشدار میدهد که فرجام اینگونه اطاعتها ارتداد و بازگشت به کفر است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴾[۲۱۱] و عاقبتی جز زیانکاری نخواهد داشت: ﴿فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ ﴾[۲۱۲][۲۱۳].
- اطاعت از پیروان شیاطین: آنان که با مؤمنان به مجادله برمیخیزند تا احکام خدا را زیر سؤال ببرند: ﴿وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴾[۲۱۴][۲۱۵]
منابع
جستارهای وابسته
- اتباع
- اتباع حق
- اراده اطاعت
- استثقال اطاعت
- استحقاق ثواب
- استحقاق مدح
- امتثال
- انقیاد
- اوامر و نواهی
- آیه اطاعت
- بیعت اطاعت
- تأسی
- تجری
- تسلیم
- تمکین
- تنافی کفر و اطاعت
- تنعم به اطاعت
- توحید در اطاعت
- ثواب اطاعت
- ثواب و عقاب
- حسن طاعات
- داعی به اطاعت
- طاعات عبد
- طاعات کافر
- طاعات مطلقه
- طاعات مفترضه
- اطاعت از ابوین
- اطاعت از امام
- اطاعت از امام مهدی
- اطاعت از اوصیای انبیا
- اطاعت از اولی الامر
- اطاعت از حاکم جائر
- اطاعت از خدا
- اطاعت از رسول خدا
- اطاعت از زوج
- اطاعت از غیر معصوم
- اطاعت از نماینده ولی فقیه
- اطاعت از نواب امام
- اطاعت الهی
- اطاعت امام
- اطاعت انبیا در افعال
- اطاعت انبیا در اقوال
- اطاعت انسان
- اطاعت اولوالامر
- اطاعت اهل اجماع
- اطاعت اهل بیت
- اطاعت پیامبر
- اطاعت پیامبر خاتم
- اطاعت تکوینی
- اطاعت خدا
- اطاعت در عبادات
- اطاعت در غیر عبادات
- اطاعت درعبادات
- اطاعت درغیرعبادات
- اطاعت سلطان جایر
- اطاعت سلطان عادل
- اطاعت شیطان
- اطاعت طاغوت
- اطاعت غیر افضل
- اطاعت غیر خدا
- اطاعت متأخره
- اطاعت مخلوق در معصیت خالق
- اطاعت مرتد
- اطاعت مکلفین
- اطاعت ملائکه
- اطاعت ولی فقیه
- عصیان
- علم به مناقب طاعات
- قصد قربت در عبادت
- کتاب طاعات
- گناه
- مطیع
- مقام افتراض اطاعت
- مقام مطیعان
- وجوب اطاعت امام
- وقت اطاعت
پانویس
- ↑ مفردات راغب؛ لسانالعرب.
- ↑ التّحقیق فى کلمات القرآن الکریم.
- ↑ فرهنگ قرآن، واژه «اسلام».
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۲۴۱.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۲۹.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۱۰.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۳۱.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ «تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ ر.ک: ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل "اولیالامر".
- ↑ «از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۸۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۰۷.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۷-۱۵۸؛
- ↑ «و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰.
- ↑ مفردات راغب، ص۱۶۲، کلمه تبع.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۵۸، کلمه تبع.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ التحقیق، ج۷، ص۱۳۷، کلمه طوع، با مختصر تغییر در آن.
- ↑ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲
- ↑ «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیامرسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را میشنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶
- ↑ «و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴
- ↑ «و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳
- ↑ «آیا ترسیدید که پیش از رازگوییتان صدقههایی بپردازید؟ حال که چنین نکردید و خداوند از شما در گذشت پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۳
- ↑ «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲
- ↑ «هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره تغابن، آیه ۱۶.
- ↑ «و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰
- ↑ «پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید» سوره شعراء، آیه ۱۰۸، ۱۱۰، ۱۲۶، ۱۳۱، ۱۴۴، ۱۵۰، ۱۶۳ و ۱۷۹
- ↑ «و چون عیسی برهانها (ی روشن) آورد گفت: برای شما حکمت آوردهام و (آمدهام) تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید!» سوره زخرف، آیه ۶۳
- ↑ «که خداوند را بپرستید و از او پروا کنید و از من فرمان برید» سوره نوح، آیه ۳.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.
- ↑ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ اتَّخَذَ التَّشَيُّعَ- أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ الله مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی الله وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ الله وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ ا الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ يَا ابْنَ رَسُولِ الله مَا نَعْرِفُ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ لِي يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِ وَ أَتَوَلَّاهُ فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ الله(ص) وَ رَسُولُ الله خَيْرٌ مِنْ ععَلِيٍّ ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا الله وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ الله لَيْسَ بَيْنَ الله وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی الله وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ مَا يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَی الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَی إِلَّا بِالطَّاعَةِ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَی الله لِأَحَدٍ مِنْكُمْ حُجَّةٌ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ لَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ صفات الشیعة، ص۱۲، ح۲۲؛ الکافی، ج۲، ص۷۴؛ وسائلالشیعة، ج۱۵، ص۲۳۴، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۷، باب ۴۷؛ أعلامالدین، ص۱۴۳؛ الأمالی للصدوق، ص۶۲۵، المجلس الحادی و التسعون؛ الأمالی للطوسی، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵-۱؛ تحفالعقول، ص۲۹۵؛ روضهالواعظین، ج۲، ص۲۹۴؛ مجموعهورام، ج۲، ص۱۸۵؛ مستطرفاتالسرائر، ص۶۳۶؛ مشکاة الأنوار، ص۵۹، الفصل الأول فی ذکر صفات الشیعة.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۱۷۴-۱۷۷.
- ↑ «آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص۶۲.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «جز این نیست که هر که در آسمانها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده میآید» سوره مریم، آیه ۹۳.
- ↑ «و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند» سوره رعد، آیه ۱۵.
- ↑ «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی میستاید، همان که فرمانفرمای بسیار پاک پیروزمند فرزانه است» سوره جمعه، آیه ۱.
- ↑ «و هر که در آسمانها و زمین است از آن اوست؛ همگان فرمانبردار اویند» سوره روم، آیه ۲۶.
- ↑ «و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند» سوره بقره، آیه ۱۱۶.
- ↑ «و گفته شد: ای زمین آبت را فرو خور و ای آسمان (از باریدن) باز ایست! و آب فرو کشید و کار به پایان رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی راست ایستاد و گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران!» سوره هود، آیه ۴۴.
- ↑ «تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند * و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ «و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
- ↑ «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «بگو از خداوند فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲؛ سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره مائده، آیه ۹۲.
- ↑ «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است» سوره نساء، آیه ۸۰.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ و ج۹، ص۹۵ و ۳۸۸ و ج۱۸، ص۲۴۷.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
- ↑ «و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
- ↑ «و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱
- ↑ «و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند» سوره نور، آیه ۵۲.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ «آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیشتر روی برتافتید شما را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۶.
- ↑ «و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۱.
- ↑ «و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن» سوره احزاب، آیه ۱.
- ↑ «و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر» سوره انسان، آیه ۲۴.
- ↑ «و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر! خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۳.
- ↑ «و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ «و از گامهای شیطان پیروی نکنید» سوره بقره، آیه ۱۶۸.
- ↑ «و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.
- ↑ «و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ «و از خواستهای کسانی که به آیات ما دروغ بستند پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۵۰.
- ↑ «و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ولایت فقیه حکومت صالحان، ص۲۲۶-۲۵۵.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ صحیح البخاری، باب ۶۰، ح۴۳۴۰؛ یک جلدی، ۷۳۵ و ۱۲۴۹؛ صحیح مسلم، ح۴۰؛ کنز العمال، ح۱۴۳۹۸.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ کنز العمال، ج۲، ص۳۵۸.
- ↑ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند» سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۸۹.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ کنز العمال، ح۱۴۴۰۲؛ معارف و معاریف، ج۱، ص۲۱۸.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم * و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۶-۶۷.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص۶۲.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.
- ↑ با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند؛ سوره آل عمران، آیه:۸۳.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جز این نیست که هر که در آسمانها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده میآید؛ سوره مریم، آیه:۹۳.
- ↑ و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند؛ سوره رعد، آیه:۱۵.
- ↑ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی میستاید، همان که فرمانفرمای بسیار پاک پیروزمند فرزانه است؛ سوره جمعه، آیه:۱.
- ↑ و هر که در آسمانها و زمین است از آن اوست؛ همگان فرمانبردار اویند؛ سوره روم، آیه:۲۶.
- ↑ و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.
- ↑ ای زمین آبت را فرو خور؛ سوره هود، آیه:۴۴.
- ↑ ای آسمان (از باریدن) باز ایست؛ سوره هود، آیه: 44.
- ↑ تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد؛ سوره فصلت، آیه: ۲۰ - ۲۱.
- ↑ به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده؛ سوره بقره، آیه:۶۵.
- ↑ ای آتش! سرد و بیگزند باش؛ سوره انبیاء، آیه:۶۹.
- ↑ اوست که زمین را برای شما رام کرد؛ سوره ملک، آیه:۱۵.
- ↑ و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید؛ سوره اعراف، آیه:۵۸.
- ↑ که بر آنان سنگریزههایی از گلسنگ فرو میافکندند؛ سوره فیل، آیه:۴.
- ↑ هنگامی که آسمان شکاف بردارد،و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد؛ سوره انشقاق، آیه: ۱ - ۲.
- ↑ در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید؛ سوره زلزله، آیه:۴.
- ↑ و بادها را بارورکننده فرستادیم؛ سوره حجر، آیه:۲۲.
- ↑ و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند؛ سوره نحل، آیه: ۶۸ - ۶۹.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ ما کوهها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش میکردند.و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز میگشتند؛ سوره ص، آیه: ۱۸ - ۱۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۳۱.
- ↑ پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد.و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص؛ سوره ص، آیه: ۳۶ - ۳۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۴۳ـ۷۴۴.
- ↑ هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۰.
- ↑ خرمایی چیده بر تو فرو ریزد؛ سوره مریم، آیه:۲۵.
- ↑ چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه:۳۲.
- ↑ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۶۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۸۹.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه:۳۲.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج، ۴، ج۵، ص۲۴۲.
- ↑ هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است؛ سوره نساء، آیه:۸۰.
- ↑ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۳۹۸.
- ↑ آنجا فرمانگزاری امین است؛ سوره تکویر، آیه:۲۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه:۳۳.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره انفال، آیه: ۴۹.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید؛ سوره نور، آیه:۵۴.
- ↑ و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره تغابن، آیه:۱۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۹۹.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۹۹.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۳ـ۲۰۴؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۹۹ـ۱۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۸؛ ج۹، ص۹۵، ۳۳۸؛ ج۱۸، ص۲۴۷.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج۸، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۵۲۵ـ۵۲۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۶.
- ↑ تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ ج۸، ص۳۰۸.
- ↑ " لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق"؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۹۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
- ↑ از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه:۵۰.
- ↑ من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۲۹۶.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۰۰.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۸۲ـ۹۹.
- ↑ اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید؛ سوره نساء، آیه:۳۴.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ از کافران فرمان نبر؛ سوره فرقان، آیه:۵۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن؛ سوره احزاب، آیه: ۱و ۴۸.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۱۳.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ از دروغانگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه:۸.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۳۷۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر!خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری،درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری؛ سوره قلم، آیه:۱۰ - ۱۳.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۳۷۱ـ۳۷۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر؛ سوره انسان، آیه:۲۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۴۱.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه:۱۵۱.
- ↑ جامع البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۲۵.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و اگر در تو کوشیدند تا چیزی را که دانشی درباره آن نداری شریک من سازی، از آن دو فرمان نبر!؛ سوره عنکبوت، آیه:۸.
- ↑ و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر؛ سوره لقمان، آیه:۱۵.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۶.
- ↑ اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی میافتید؛ سوره حجرات، آیه:۷.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید؛ سوره تغابن، آیه:۱۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۵۲.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه:۶۷.
- ↑ آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند؛ سوره زخرف، آیه:۵۴.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۰.
- ↑ از زیانکاران میگردید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۹.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
- ↑ شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.
- ↑ جعفرپیشه فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.