ضرورت امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۷۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۰: خط ۶۰:
عده‌ای از [[متکلمان]]، سیره مسلمانان را نیز دلیل [[وجوب امامت]] شمرده‌اند؛ زیرا از این [[سیره]] روشن می‌‌شود آنان وجوب امامت را امری مسلّم و تردیدناپذیر تلقی کرده‌اند. [[اختلاف]] آنان مربوط به [[مصداق امامت]] بوده است، نه اصل [[امامت]]<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ج۱، ص۴۰۸.</ref>
عده‌ای از [[متکلمان]]، سیره مسلمانان را نیز دلیل [[وجوب امامت]] شمرده‌اند؛ زیرا از این [[سیره]] روشن می‌‌شود آنان وجوب امامت را امری مسلّم و تردیدناپذیر تلقی کرده‌اند. [[اختلاف]] آنان مربوط به [[مصداق امامت]] بوده است، نه اصل [[امامت]]<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ج۱، ص۴۰۸.</ref>


==رهبری جامعه اسلامی==
===رهبری جامعه اسلامی===
[[ضرورت حکومت]] برای [[جوامع بشری]] قابل تردید و [[انکار]] نیست و کسی نمی‌تواند وجود آن را مورد مناقشه قرار دهد؛ زیرا به فرض اگر از [[غریزه]] [[اجتماعی]] بودن [[آدمی]] صرف‌نظر کرده و حتی جمله معروف {{عربی|الإنسان مدني بالطبع}} را [[نقد]] کنیم، باز در عمل وجود [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] را نمی‌توان انکار کرد. همواره در [[اجتماع]]، انسان‌هایی وجود دارند که به [[وظایف اجتماعی]] خویش عمل نمی‌کنند، به [[حق]] خود [[راضی]] نیستند و به [[حقوق]] دیگران [[تجاوز]] می‌کنند. چگونه می‌توان چنین انسان‌هایی را جز به وسیله [[قدرت]] حکومت از خواسته‌های ناحقشان بازداشت؟
[[ضرورت حکومت]] برای [[جوامع بشری]] قابل تردید و [[انکار]] نیست و کسی نمی‌تواند وجود آن را مورد مناقشه قرار دهد؛ زیرا به فرض اگر از [[غریزه]] [[اجتماعی]] بودن [[آدمی]] صرف‌نظر کرده و حتی جمله معروف {{عربی|الإنسان مدني بالطبع}} را [[نقد]] کنیم، باز در عمل وجود [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] را نمی‌توان انکار کرد. همواره در [[اجتماع]]، انسان‌هایی وجود دارند که به [[وظایف اجتماعی]] خویش عمل نمی‌کنند، به [[حق]] خود [[راضی]] نیستند و به [[حقوق]] دیگران [[تجاوز]] می‌کنند. چگونه می‌توان چنین انسان‌هایی را جز به وسیله [[قدرت]] حکومت از خواسته‌های ناحقشان بازداشت؟


خط ۸۲: خط ۸۲:
[[شیخ الطائفه]] نیز این [[استدلال]] را چنین بیان می‌دارد:
[[شیخ الطائفه]] نیز این [[استدلال]] را چنین بیان می‌دارد:
هنگامی که [[مردم]] یک [[رئیس]] توانا و [[عادل]] و مبسوط الید داشته باشند که [[دشمنان]] را از میان بردارد و حیله‌گران را براندازد و داد ستمدیده را از [[ستمگران]] بستاند، امور به [[نظم]] می‌گراید و [[آشوب‌ها]] از میان می‌رود و وضع زندگانی مردم بهبود می‌یابد و مردم با بودن او به [[صلاح]] نزدیک‌تر و از [[فساد]] دورتر هستند. هنگامی رئیسی که اوصاف او را بر شمردیم نداشته باشند وضع زندگانی مردم سخت می‌شود و [[قدرتمند]] به [[ضعیف]] [[غلبه]] پیدا می‌کند و به [[معاصی]] می‌پردازند. [[هرج و مرج]] در امور واقع می‌شود و مردم به فساد نزدیک‌تر و از [[اصلاح]] دورتراند. این نکته برای کسی که صاحب [[عقل]] باشد روشن است و هر کس در آن [[مخالفت]] کند، [[سخن گفتن]] با او [[پسندیده]] نیست<ref>محمد بن الحسن الطوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۰.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۵۴.</ref>
هنگامی که [[مردم]] یک [[رئیس]] توانا و [[عادل]] و مبسوط الید داشته باشند که [[دشمنان]] را از میان بردارد و حیله‌گران را براندازد و داد ستمدیده را از [[ستمگران]] بستاند، امور به [[نظم]] می‌گراید و [[آشوب‌ها]] از میان می‌رود و وضع زندگانی مردم بهبود می‌یابد و مردم با بودن او به [[صلاح]] نزدیک‌تر و از [[فساد]] دورتر هستند. هنگامی رئیسی که اوصاف او را بر شمردیم نداشته باشند وضع زندگانی مردم سخت می‌شود و [[قدرتمند]] به [[ضعیف]] [[غلبه]] پیدا می‌کند و به [[معاصی]] می‌پردازند. [[هرج و مرج]] در امور واقع می‌شود و مردم به فساد نزدیک‌تر و از [[اصلاح]] دورتراند. این نکته برای کسی که صاحب [[عقل]] باشد روشن است و هر کس در آن [[مخالفت]] کند، [[سخن گفتن]] با او [[پسندیده]] نیست<ref>محمد بن الحسن الطوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۰.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۵۴.</ref>
===[[قانون]] [[هدایت عمومی]]===
در هستی سلسله قوانینی وجود دارد که [[نظام آفرینش]] بر اساس آن اداره می‌شود و هیچ موجودی یا امری یا حادثه‌ای بیرون از این [[قوانین]] که از آن تعبیر به «[[سنت‌های الهی]]» می‌شود قرار نمی‌گیرد. یکی از آن [[سنت‌ها]] «[[قانون علیت]]» است. سراسر هستی بر اساس این قانون و [[سنت الهی]] اداره می‌شود، که هیچ معلولی بدون پیدایش علت تامه [[جامه]] هستی به خود نمی‌پوشاند. قانون علیت [[جهان شمول]] است و همه موجودات و مراتب آنها و [[سیر]] [[نزول]] و صعود آنها را در بر می‌گیرد و هرگز قابل نقض نیست؛ زیرا قانون علیت به وسیله [[خداوند]] در درون [[آفرینش]] قرار داده شده است.
یکی دیگر از قوانین و سنت‌های [[تغییر]] ناپذیر [[الهی]]، «قانون هدایت عمومی» است. مقصود از آن این است که خداوند همه موجودات را به سمت [[کمال وجودی]] آنان [[راهنمایی]] و [[هدایت]] می‌کند؛ اما کمال وجودی هر موجودی نسبت به موجود دیگر مختلف و متفاوت است و بر این اساس کیفیت هدایت و چگونگی آن نیز برای هر موجودی ساختار خاصی را می‌طلبد. از این رو این قانون هدایت را می‌توان بر دو قسم تقسیم کرد.
====[[هدایت تکوینی]]====
این هدایت شامل تمام موجودات و [[مخلوقات]] حتی [[انسان]] می‌شود و مقصود از آن ایجاد و [[خلق]] قوا و نیرو در موجودات برای رسیدن به تمام استعدادها و نیروهای بالقوه آنها است به گونه‌ای که موفق شوند تمام آن استعدادها را به [[ظهور]] برسانند.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۵۶.</ref>
====[[هدایت تشریعی]]====
برای برخی از موجودات که دارای [[اختیار]] هستند تنها هدایت تکوینی کافی نیست و به خودی خود نمی‌توانند راه درست هدایت و کمال را بپیمایند، از این رو نیازمند نوع ویژه‌ای از هدایت هستند که به آن «هدایت تشریعی» گفته می‌شود و مقصود از آن، هدایت به وسیله [[قانون‌گذاری]] و قراردادن [[شریعت]] است. این هدایت اختصاص به انسان و برخی موجودات دیگر دارد.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۵۶.</ref>
====کیفیت [[استدلال]] به قانون هدایت عمومی بر [[وجوب نصب امام]]====
گفته شد که انسان نیازمند [[هدایت تشریعی]] است؛ زیرا [[هدایت تکوینی]] محض برای او کافی نیست و این هدایت تشریعی به وسیله [[پیامبر]]{{صل}} [[ابلاغ]] می‌شود. اما چنین [[هدایتی]] باید مستمر باشد و [[عمر شریف پیامبر]]{{صل}} محدود است؛ از این رو می‌بایست شخصی بعد از ایشان [[مسئولیت]] هدایت تشریعی، ابلاغ و [[حفظ شریعت]] را به عهده گیرد و چنین شخصی جز [[امام]] نخواهد بود.
اگر چنین فردی در هستی وجود نداشته باشد، به هدایت تشریعی خلل وارد خواهد شد و اختلال در هدایت تشریعی موجب [[نقض]] [[قانون]] [[هدایت عمومی]] موجودات می‌شود و گذشت که چنین قانونی عمومی دارد و قابل نقض نیست؛ پس وجود فردی که هدایت تشریعی را محفوظ نگه دارد و ما او را «امام» می‌نامیم ضروری است<ref>هادی نجفی، ولایت و امامت، ص۲۸- ۲۹.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۵۷.</ref>


==پرسش‌های مستقیم==
==پرسش‌های مستقیم==
۷۲٬۲۶۷

ویرایش