۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...) |
جز (جایگزینی متن - '</ref>↵↵{{مدخل امام علی}}' به '</ref> == جستارهای وابسته == {{مدخل امام علی}}') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
صحیح البخاری ـ به [[نقل]] از ابو حازم ـ: مردی نزد [[سهل بن سعد]] آمد و گفت: این [[مرد ]]([[حاکم]] [[مدینه]]) [[علی]]{{ع}} را بر فراز [[منبر]] [به بدی] میخوانَد. گفت: چه میگوید؟ گفت: او را [[ابو تراب]] میخواند. سهل خندید و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، جز [[پیامبر]]{{صل}} او را [به این نام] ننامید و به [[خدا]] [[سوگند]]، نزد او نامی از آن محبوبتر نبود. پس ماجرا[ی نامگذاری] را از سهل، جویا شدم و گفتم: ای ابوعباس! آن ماجرا چه بود؟ گفت: [[علی]]{{ع}} به نزد [[فاطمه]]{{س}} رفت. سپس بیرون آمد و در [[مسجد]] خوابید. [[پیامبر]]{{صل}} به [[فاطمه]] فرمود: "پسر عمویت کجاست؟". گفت: در [[مسجد]] است. پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و [[خاک]] بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و میفرمود: "ای [[ابو تراب]]، بنشین! ای [[ابو تراب]]، بنشین!"<ref>صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ح ۳۵۰۰. در برخی از منابع آمده است که میان [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} اختلافی پدید آمد و [[علی]]{{ع}} [[خانه]] را با [[ناراحتی]] ترک کرد و به حالت [[قهر]] در [[مسجد]] خوابید و چون غبارآلود شد، [[ابوتراب]] نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به [[وسیله]] [[دشمنان]] و [[معاندان]] [[امام علی]] و [[فاطمه]]{{عم}} ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو [[معصوم]] و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، [[امام علی]]{{ع}} خود، پس از [[شهادت]] [[فاطمه]]{{س}} فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸.</ref> | صحیح البخاری ـ به [[نقل]] از ابو حازم ـ: مردی نزد [[سهل بن سعد]] آمد و گفت: این [[مرد ]]([[حاکم]] [[مدینه]]) [[علی]]{{ع}} را بر فراز [[منبر]] [به بدی] میخوانَد. گفت: چه میگوید؟ گفت: او را [[ابو تراب]] میخواند. سهل خندید و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، جز [[پیامبر]]{{صل}} او را [به این نام] ننامید و به [[خدا]] [[سوگند]]، نزد او نامی از آن محبوبتر نبود. پس ماجرا[ی نامگذاری] را از سهل، جویا شدم و گفتم: ای ابوعباس! آن ماجرا چه بود؟ گفت: [[علی]]{{ع}} به نزد [[فاطمه]]{{س}} رفت. سپس بیرون آمد و در [[مسجد]] خوابید. [[پیامبر]]{{صل}} به [[فاطمه]] فرمود: "پسر عمویت کجاست؟". گفت: در [[مسجد]] است. پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و [[خاک]] بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و میفرمود: "ای [[ابو تراب]]، بنشین! ای [[ابو تراب]]، بنشین!"<ref>صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ح ۳۵۰۰. در برخی از منابع آمده است که میان [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} اختلافی پدید آمد و [[علی]]{{ع}} [[خانه]] را با [[ناراحتی]] ترک کرد و به حالت [[قهر]] در [[مسجد]] خوابید و چون غبارآلود شد، [[ابوتراب]] نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به [[وسیله]] [[دشمنان]] و [[معاندان]] [[امام علی]] و [[فاطمه]]{{عم}} ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو [[معصوم]] و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، [[امام علی]]{{ع}} خود، پس از [[شهادت]] [[فاطمه]]{{س}} فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل امام علی}} | {{مدخل امام علی}} | ||