جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرینکردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، ابتهال و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و میگفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref> | مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرینکردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، ابتهال و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و میگفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref><ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابوهلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] کرد و این کار بیانگر تلاشهای فراوان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref><ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref> | ||
==[[واقعه مباهله]]== | ==[[واقعه مباهله]]== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
بنابر منابع معتبر [[تاریخی]] در [[سال نهم هجری]]، هیئتی از [[مسیحیان]] [[نجران]] نزد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمدند و دربارۀ [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} با ایشان به [[مجادله]] پرداختند. اعضای هیئت [[معتقد]] بودند [[روح]] [[عیسی]]{{ع}} به طور خاص، [[روح]] خدایی است. [[پیامبر]]{{صل}} این عقیدۀ شرک آلود را رد کرد و از آنان خواست به [[توحید]] روی آورند. [[مسیحیان]] نپذیرفتند و به [[سختی]] با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[مخالفت]] کردند. برای همین بود [[آیۀ مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد. [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آله) [[فرمان]] میدهد آنان را به [[مباهله]] بخواند تا معلوم شود چه کسی راست میگوید و چه کسی [[دروغ]]. سرانجام [[پیامبر]]{{صل}} آنان را برای روز مشخصی به [[مباهله]] فراخواند؛ چون روز [[موعود]] فرا رسید، [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آله) همراه [[اهل بیت]] خود یعنی [[امام علی]]{{ع}}، [[حضرت فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} برای [[مباهله]] حاضر شد. [[مسیحیان]] [[نجران]] چندان بر [[عقیده]] خود [[استوار]] نبودند و با دیدن [[پیامبر]]{{صل}} و همراهانش که [[صداقت]] و [[صلابت]] از چهرههایشان نمایان بود به [[هراس]] افتادند و از [[مباهله]] منصرف شدند، ولی [[اسلام]] نیاوردند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۱، ص۳۵۶ـ ۲۷۶؛ فروغ ابدیت، ج۲، ص ۴۵۰ـ ۴۳۱.</ref>. | بنابر منابع معتبر [[تاریخی]] در [[سال نهم هجری]]، هیئتی از [[مسیحیان]] [[نجران]] نزد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمدند و دربارۀ [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} با ایشان به [[مجادله]] پرداختند. اعضای هیئت [[معتقد]] بودند [[روح]] [[عیسی]]{{ع}} به طور خاص، [[روح]] خدایی است. [[پیامبر]]{{صل}} این عقیدۀ شرک آلود را رد کرد و از آنان خواست به [[توحید]] روی آورند. [[مسیحیان]] نپذیرفتند و به [[سختی]] با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[مخالفت]] کردند. برای همین بود [[آیۀ مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد. [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آله) [[فرمان]] میدهد آنان را به [[مباهله]] بخواند تا معلوم شود چه کسی راست میگوید و چه کسی [[دروغ]]. سرانجام [[پیامبر]]{{صل}} آنان را برای روز مشخصی به [[مباهله]] فراخواند؛ چون روز [[موعود]] فرا رسید، [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آله) همراه [[اهل بیت]] خود یعنی [[امام علی]]{{ع}}، [[حضرت فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} برای [[مباهله]] حاضر شد. [[مسیحیان]] [[نجران]] چندان بر [[عقیده]] خود [[استوار]] نبودند و با دیدن [[پیامبر]]{{صل}} و همراهانش که [[صداقت]] و [[صلابت]] از چهرههایشان نمایان بود به [[هراس]] افتادند و از [[مباهله]] منصرف شدند، ولی [[اسلام]] نیاوردند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۱، ص۳۵۶ـ ۲۷۶؛ فروغ ابدیت، ج۲، ص ۴۵۰ـ ۴۳۱.</ref>. | ||
اصل این واقعه قطعی و سندی بر [[حقانیّت]] [[اسلام]] است. افزون بر منابع پُرشمار [[شیعه]]، بیش از شصت منبع [[اهل سنت]] ماجرای [[مباهله]] را [[نقل]] کردهاند و همگی مطرح کردهاند که [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} همراه او بودهاند<ref>ر.ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص ۲۷ـ ۴.</ref> | اصل این واقعه قطعی و سندی بر [[حقانیّت]] [[اسلام]] است. افزون بر منابع پُرشمار [[شیعه]]، بیش از شصت منبع [[اهل سنت]] ماجرای [[مباهله]] را [[نقل]] کردهاند و همگی مطرح کردهاند که [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} همراه او بودهاند<ref>ر.ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص ۲۷ـ ۴.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۰.</ref> | ||
==[[آیۀ مباهله]] و [[پیام]] های آن== | ==[[آیۀ مباهله]] و [[پیام]] های آن== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==[[آیه مباهله]] و مصادیق آن== | ==[[آیه مباهله]] و مصادیق آن== | ||
براساس [[روایات]] و نظرات [[مفسران]] واژۀ {{متن قرآن|ُ أَبْنَاءَنا}} در [[آیه]] به معنای پسران بوده و مصداق آن [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) است و به دلالت این [[آیه]]، [[فرزند]] دختری هر کس [[فرزند]] اوست و لذا پسران [[حضرت زهرا]]{{س}} [[پسران]] [[رسول خدا]]{{صل}} به شمار میآیند. مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} نیز [[حضرت زهرا]]{{س}} است و مراد از {{متن قرآن|َأَنفُسَنَا}} طبق نظر برخی [[دانشمندان]] [[اهل تسنن]] خود [[پیامبر]]{{صل}} نیست؛ چون دعوت کننده غیر از [[دعوت]] شونده است و هیچ کس خود را [[دعوت]] نمیکند طبق نظر [[شیعه]] {{متن قرآن|َأَنفُسَنَا}} کسی است که به منزلۀ [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} و کسی است که [[حضرت رسول]]{{صل}} به او فرمودند: {{متن حدیث|یَا عَلِیُّ مَنْ قَتَلَکَ فَقَدْ قَتَلَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ سَبَّکَ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی}}<ref>صدوق، الامالی، ص۹۳؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۲.</ref>؛ {{متن حدیث|رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی}}<ref>صدوق، الامالی، ص۸۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۴۹. </ref>؛ {{متن حدیث|یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۱۸۵؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۰، ص۷۸؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۷؛ تسنیم، ج۱۴ ص۴۶۱.</ref> | براساس [[روایات]] و نظرات [[مفسران]] واژۀ {{متن قرآن|ُ أَبْنَاءَنا}} در [[آیه]] به معنای پسران بوده و مصداق آن [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) است و به دلالت این [[آیه]]، [[فرزند]] دختری هر کس [[فرزند]] اوست و لذا پسران [[حضرت زهرا]]{{س}} [[پسران]] [[رسول خدا]]{{صل}} به شمار میآیند. مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} نیز [[حضرت زهرا]]{{س}} است و مراد از {{متن قرآن|َأَنفُسَنَا}} طبق نظر برخی [[دانشمندان]] [[اهل تسنن]] خود [[پیامبر]]{{صل}} نیست؛ چون دعوت کننده غیر از [[دعوت]] شونده است و هیچ کس خود را [[دعوت]] نمیکند طبق نظر [[شیعه]] {{متن قرآن|َأَنفُسَنَا}} کسی است که به منزلۀ [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} و کسی است که [[حضرت رسول]]{{صل}} به او فرمودند: {{متن حدیث|یَا عَلِیُّ مَنْ قَتَلَکَ فَقَدْ قَتَلَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ سَبَّکَ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی}}<ref>صدوق، الامالی، ص۹۳؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۲.</ref>؛ {{متن حدیث|رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی}}<ref>صدوق، الامالی، ص۸۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۴۹. </ref>؛ {{متن حدیث|یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۱۸۵؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۰، ص۷۸؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۷؛ تسنیم، ج۱۴ ص۴۶۱.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۸۴ ـ ۸۹.</ref> | ||
==دلالت [[آیۀ مباهله]]== | ==دلالت [[آیۀ مباهله]]== | ||
===[[آیۀ مباهله]] و دلالت بر [[برتری اهل بیت]]{{ع}}=== | ===[[آیۀ مباهله]] و دلالت بر [[برتری اهل بیت]]{{ع}}=== | ||
براساس [[آیۀ مباهله]] میتوان [[برتری اهل بیت]]{{ع}} را [[اثبات]] کرد، برخی از این موارد عبارتاند از: | براساس [[آیۀ مباهله]] میتوان [[برتری اهل بیت]]{{ع}} را [[اثبات]] کرد، برخی از این موارد عبارتاند از: | ||
# [[روایات]]: [[روایات]] فراوانی در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل سنت]] آمده است که با صراحت به [[برتری اهل بیت]]{{ع}} اشاره دارند مانند: [[معاویه]] پسر [[ابوسفیان]] به [[سعد]] [[دستور]] داده بود: به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[ناسزا]] بگوید و او [[امتناع]] میورزید، روزی [[معاویه]] از او پرسید: چه چیز تو را از [[دشنام]] به [[علی]] باز میدارد؟ گفت: به خاطر سه ویژگی که [[پیامبر]]{{صل}} دربارۀ [[علی]]{{ع}} فرموده... و یکی از آنها چنین است هنگامی که آیۀ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ}} نازل شد [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} را احضار نموده، آنگاه فرمودند: «بار الها اینانند [[اهل بیت]] من»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلَاثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأْنَّ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَوْمَ خَیْبَرَ یَقُولُ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ الْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنَیْهِ وَ دَفَعَ الرَّایَةَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً{{ع}} وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی}}؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب الخوارزمی، ص۵۹؛ أحمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸۵؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref> | # [[روایات]]: [[روایات]] فراوانی در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل سنت]] آمده است که با صراحت به [[برتری اهل بیت]]{{ع}} اشاره دارند مانند: [[معاویه]] پسر [[ابوسفیان]] به [[سعد]] [[دستور]] داده بود: به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[ناسزا]] بگوید و او [[امتناع]] میورزید، روزی [[معاویه]] از او پرسید: چه چیز تو را از [[دشنام]] به [[علی]] باز میدارد؟ گفت: به خاطر سه ویژگی که [[پیامبر]]{{صل}} دربارۀ [[علی]]{{ع}} فرموده... و یکی از آنها چنین است هنگامی که آیۀ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ}} نازل شد [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} را احضار نموده، آنگاه فرمودند: «بار الها اینانند [[اهل بیت]] من»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلَاثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأْنَّ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَوْمَ خَیْبَرَ یَقُولُ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ الْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنَیْهِ وَ دَفَعَ الرَّایَةَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً{{ع}} وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی}}؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب الخوارزمی، ص۵۹؛ أحمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸۵؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref> | ||
#عدم [[پذیرش]] [[مباهله]] از سوی [[مسیحیان]] [[نجران]]: این ماجرا، در بردارندۀ دلیلی محکم بر [[فضل]] و [[برتری اهل بیت]]{{ع}} و برهانی روشن بر [[نبوّت]] [[پیامبر]]{{صل}} است؛ چرا که هیچ موافق و مخالفی [[روایت]] نکرده است که [[مسیحیان]] درخواست ایشان برای [[مباهله]] را [[اجابت]] کردهاند. | #عدم [[پذیرش]] [[مباهله]] از سوی [[مسیحیان]] [[نجران]]: این ماجرا، در بردارندۀ دلیلی محکم بر [[فضل]] و [[برتری اهل بیت]]{{ع}} و برهانی روشن بر [[نبوّت]] [[پیامبر]]{{صل}} است؛ چرا که هیچ موافق و مخالفی [[روایت]] نکرده است که [[مسیحیان]] درخواست ایشان برای [[مباهله]] را [[اجابت]] کردهاند. | ||
#مقدم شمرده شدن [[فرزندان]] و [[زنان]] بر «انفس»: [[پیامبر]]{{صل}}، [[فرزندان]] و [[زنان]] را بر "أنفس" مقدم داشت تا [[جایگاه]] و [[شأن]] والای آنان را نشان دهد و اعلام کند که آنان بر "انفس" مقدم بوده و باید فدای آنها شد. | #مقدم شمرده شدن [[فرزندان]] و [[زنان]] بر «انفس»: [[پیامبر]]{{صل}}، [[فرزندان]] و [[زنان]] را بر "أنفس" مقدم داشت تا [[جایگاه]] و [[شأن]] والای آنان را نشان دهد و اعلام کند که آنان بر "انفس" مقدم بوده و باید فدای آنها شد. | ||
#شناخته شدن [[آیۀ مباهله]]، دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}}: محققان اهل [[سنت]]، چه معتزلی و چه [[اشعری]]، این [[آیه]] را دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} میشناسند؛ چنانکه گفته شده: {{عربی|وفیه [[دلیل]] لا شیء أقوی منه [[علی]] [[فضل]] أصحاب الکساء}}<ref>زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.</ref> | #شناخته شدن [[آیۀ مباهله]]، دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}}: محققان اهل [[سنت]]، چه معتزلی و چه [[اشعری]]، این [[آیه]] را دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} میشناسند؛ چنانکه گفته شده: {{عربی|وفیه [[دلیل]] لا شیء أقوی منه [[علی]] [[فضل]] أصحاب الکساء}}<ref>زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref> | ||
#مورد [[استدلال]] قرار گرفتن [[آیۀ مباهله]]: واقعۀ [[مباهله]] در استدلالها و احتجاجهای [[ائمه]]{{ع}} بارها بازگو شده و خود [[حضرت علی]]{{ع}} نیز در بیان [[فضایل]] خود به [[آیۀ مباهله]] [[استدلال]] کرده اند<ref>کتاب الخصال، ج۲، ص۵۵۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۹، ص۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۴، ص۴۸۳.</ref> | #مورد [[استدلال]] قرار گرفتن [[آیۀ مباهله]]: واقعۀ [[مباهله]] در استدلالها و احتجاجهای [[ائمه]]{{ع}} بارها بازگو شده و خود [[حضرت علی]]{{ع}} نیز در بیان [[فضایل]] خود به [[آیۀ مباهله]] [[استدلال]] کرده اند<ref>کتاب الخصال، ج۲، ص۵۵۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۹، ص۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۴، ص۴۸۳.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref> | ||
===[[آیه مباهله]] و دلالت بر [[افضلیت علی]]{{ع}}=== | ===[[آیه مباهله]] و دلالت بر [[افضلیت علی]]{{ع}}=== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#روزی [[مأمون]] به [[امام رضا]]{{ع}} گفت: بزرگترین [[فضیلت علی]]{{ع}} در [[قرآن]] کدام است؟ [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: فضیلتی که [[آیۀ مباهله]] بر آن حکایت دارد. [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} در پی [[نزول]] این [[آیه]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حسن]]، [[حسین]]، [[فاطمه]] و امیرمؤمنان{{ع}} را فراخواندند. آنها به [[حکم خداوند متعالی]] در [[جایگاه]] [[فرزندان]]، [[زنان]] و نفس ایشان بودند. مشخص است که هیچیک از [[بندگان]] [[خدای سبحان]]، [[برتر]] و شریفتر از [[رسول خدا]]{{صل}} نیست. از همین رو میبایست از کسی که به [[حکم]] [[خداوند سبحان]]، نفس [[رسول خدا]]{{صل}} است، احدی [[برتر]] نباشد. [[مأمون]] گفت: مگر نه این است که [[خداوند]] "أبناء و [[نساء]]" را جمع آورده، ولی [[پیامبر]] تنها دو پسر و دخترش را فراخوانده است. چرا احتمال نمیدهید که "نفس"، خود [[پیامبر]]{{صل}} باشد. بنابراین، آنچه گفتید نمیتواند [[فضیلت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را نشان دهد؟! [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ او فرمودند: ای [[امیرالمؤمنین]]! آنچه شما میگویید درست نیست؛ چرا که [[دستور]] دهنده و دعوت کننده صرفاً به غیر از خود میتواند [[دستور]] دهد و او را به چیزی [[دعوت]] کند و درست نیست این عمل را دربارۀ نفس خود انجام دهد. با این توصیف چون [[رسول خدا]]{{صل}}، روز [[مباهله]] از میان [[اصحاب]]، تنها [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را با خود همراه کرد، پس وی، همان نفس [[پیامبر]]{{صل}} است که [[خدای متعال]] در [[قرآن]] از او سخن گفته و [[شایستگی]] آن بزرگوار را برای [[مباهله]] [[اثبات]] کرده است. [[مأمون]] گفت: پاسخ قانع کنندهای بود<ref>{{متن حدیث|قَالَ الشَّیْخُ المفید فی کتاب الفصول: قَالَ الْمَأْمُونُ یَوْماً لِلرِّضَا{{ع}} أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ قَالَ: فَقَالَ لَهُ الرِّضَا{{ع}} فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ ﴿فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ﴾ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ{{ع}} فَکَانَا ابْنَیْهِ وَ دَعَا فَاطِمَةَ{{س}} فَکَانَتْ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ وَ دَعَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} فَکَانَ نَفْسَهُ بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَی أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا یَکُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ صبِحُکْمِ اللَّهِ تَعَالَی. قَالَ فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ أَ لَیْسَ قَدْ ذَکَرَ اللَّهُ تَعَالَی الْأَبْنَاءَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ وَ إِنَّمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ابْنَیْهِ خَاصَّةً وَ ذَکَرَ النِّسَاءَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ وَ إِنَّمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} ابْنَتَهُ وَحْدَهَا فَأَلَّا جَازَ أَنْ یُذْکَرَ الدُّعَاءُ لِمَنْ هُوَ نَفْسُهُ وَ یَکُونَ الْمُرَادُ نَفْسَهُ فِی الْحَقِیقَةِ دُونَ غَیْرِهِ فَلَا یَکُونُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} مَا ذَکَرْتَ مِنَ الْفَضْلِ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا{{ع}} لَیْسَ یَصِحُّ مَا ذَکَرْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّ الدَّاعِیَ إِنَّمَا یَکُونُ دَاعِیاً لِغَیْرِهِ کَمَا أَنَّ الْآمِرَ آمِرٌ لِغَیْرِهِ وَ لَا یَصِحُّ أَنْ یَکُونَ دَاعِیاً لِنَفْسِهِ فِی الْحَقِیقَةِ کَمَا لَا یَکُونُ آمِراً لَهَا فِی الْحَقِیقَةِ وَ إِذَا لَمْ یَدْعُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} رَجُلًا فِی الْمُبَاهَلَةِ إِلَّا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ نَفْسُهُ الَّتِی عَنَاهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ وَ جَعَلَ حُکْمَهُ ذَلِکَ فِی تَنْزِیلِهِ قَالَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ إِذَا وَرَدَ الْجَوَابُ سَقَطَ السُّؤَالُ}}؛ سلسله مؤلفات شیخ مفید، الفصول المختارة، ج۲، ص۳۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>. | #روزی [[مأمون]] به [[امام رضا]]{{ع}} گفت: بزرگترین [[فضیلت علی]]{{ع}} در [[قرآن]] کدام است؟ [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: فضیلتی که [[آیۀ مباهله]] بر آن حکایت دارد. [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} در پی [[نزول]] این [[آیه]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حسن]]، [[حسین]]، [[فاطمه]] و امیرمؤمنان{{ع}} را فراخواندند. آنها به [[حکم خداوند متعالی]] در [[جایگاه]] [[فرزندان]]، [[زنان]] و نفس ایشان بودند. مشخص است که هیچیک از [[بندگان]] [[خدای سبحان]]، [[برتر]] و شریفتر از [[رسول خدا]]{{صل}} نیست. از همین رو میبایست از کسی که به [[حکم]] [[خداوند سبحان]]، نفس [[رسول خدا]]{{صل}} است، احدی [[برتر]] نباشد. [[مأمون]] گفت: مگر نه این است که [[خداوند]] "أبناء و [[نساء]]" را جمع آورده، ولی [[پیامبر]] تنها دو پسر و دخترش را فراخوانده است. چرا احتمال نمیدهید که "نفس"، خود [[پیامبر]]{{صل}} باشد. بنابراین، آنچه گفتید نمیتواند [[فضیلت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را نشان دهد؟! [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ او فرمودند: ای [[امیرالمؤمنین]]! آنچه شما میگویید درست نیست؛ چرا که [[دستور]] دهنده و دعوت کننده صرفاً به غیر از خود میتواند [[دستور]] دهد و او را به چیزی [[دعوت]] کند و درست نیست این عمل را دربارۀ نفس خود انجام دهد. با این توصیف چون [[رسول خدا]]{{صل}}، روز [[مباهله]] از میان [[اصحاب]]، تنها [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را با خود همراه کرد، پس وی، همان نفس [[پیامبر]]{{صل}} است که [[خدای متعال]] در [[قرآن]] از او سخن گفته و [[شایستگی]] آن بزرگوار را برای [[مباهله]] [[اثبات]] کرده است. [[مأمون]] گفت: پاسخ قانع کنندهای بود<ref>{{متن حدیث|قَالَ الشَّیْخُ المفید فی کتاب الفصول: قَالَ الْمَأْمُونُ یَوْماً لِلرِّضَا{{ع}} أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ قَالَ: فَقَالَ لَهُ الرِّضَا{{ع}} فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ ﴿فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ﴾ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ{{ع}} فَکَانَا ابْنَیْهِ وَ دَعَا فَاطِمَةَ{{س}} فَکَانَتْ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ وَ دَعَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} فَکَانَ نَفْسَهُ بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَی أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا یَکُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ صبِحُکْمِ اللَّهِ تَعَالَی. قَالَ فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ أَ لَیْسَ قَدْ ذَکَرَ اللَّهُ تَعَالَی الْأَبْنَاءَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ وَ إِنَّمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ابْنَیْهِ خَاصَّةً وَ ذَکَرَ النِّسَاءَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ وَ إِنَّمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} ابْنَتَهُ وَحْدَهَا فَأَلَّا جَازَ أَنْ یُذْکَرَ الدُّعَاءُ لِمَنْ هُوَ نَفْسُهُ وَ یَکُونَ الْمُرَادُ نَفْسَهُ فِی الْحَقِیقَةِ دُونَ غَیْرِهِ فَلَا یَکُونُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} مَا ذَکَرْتَ مِنَ الْفَضْلِ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا{{ع}} لَیْسَ یَصِحُّ مَا ذَکَرْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّ الدَّاعِیَ إِنَّمَا یَکُونُ دَاعِیاً لِغَیْرِهِ کَمَا أَنَّ الْآمِرَ آمِرٌ لِغَیْرِهِ وَ لَا یَصِحُّ أَنْ یَکُونَ دَاعِیاً لِنَفْسِهِ فِی الْحَقِیقَةِ کَمَا لَا یَکُونُ آمِراً لَهَا فِی الْحَقِیقَةِ وَ إِذَا لَمْ یَدْعُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} رَجُلًا فِی الْمُبَاهَلَةِ إِلَّا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}} فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ نَفْسُهُ الَّتِی عَنَاهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ وَ جَعَلَ حُکْمَهُ ذَلِکَ فِی تَنْزِیلِهِ قَالَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ إِذَا وَرَدَ الْجَوَابُ سَقَطَ السُّؤَالُ}}؛ سلسله مؤلفات شیخ مفید، الفصول المختارة، ج۲، ص۳۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>. | ||
#جدا شدن [[حق]] از [[باطل]]: موضوع [[مباهله]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا میکند، پس تنها کسی باید در آن شرکت کند که نیکسیرت، [[مؤمن]] به تمام معنا و [[برترین]] [[بندگان خدا]] باشد. | #جدا شدن [[حق]] از [[باطل]]: موضوع [[مباهله]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا میکند، پس تنها کسی باید در آن شرکت کند که نیکسیرت، [[مؤمن]] به تمام معنا و [[برترین]] [[بندگان خدا]] باشد. | ||
#قرار گرفتن [[علی]]{{ع}} همانند نفس [[پیامبر]]{{صل}}: [[پیامبر]]{{صل}} بر اساس [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} او را نفس خود دانسته است؛ زیرا جز [[پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} کسی دیگر در آنجا نبود و چون [[علی]] را نفس خود قرار داد از اینرو احدی در [[فضل]] و نزدیک بودن به [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} نمیرسد<ref>{{عربی|و استدل أصحابنا بهذه الآیة علی أن أمیر المؤمنین کان أفضل الصحابة من وجهین: أحدهما - أن موضوع المباهلة لیتمیز المحق من المبطل و ذلک لا یصح أن یفعل إلا بمن هو مأمون الباطن مقطوعاً علی صحة عقیدته أفضل الناس عند الله. و الثانی- أنه{{صل}}: جعله مثل نفسه بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ﴾ {{عربی|لأنه أراد بقوله ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ الحسن و الحسین{{ع}} بلا خلاف. و بقوله: ﴿وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ﴾ فاطمه{{س}} و بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا﴾ أراد به نفسه، و نفس علی{{ع}} لأنه لم یحضر غیرهما بلا خلاف، و إذا جعله مثل نفسه، وجب ألا یدانیه أحد فی الفضل، و لا یقاربه}}؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۸۵.</ref> | #قرار گرفتن [[علی]]{{ع}} همانند نفس [[پیامبر]]{{صل}}: [[پیامبر]]{{صل}} بر اساس [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} او را نفس خود دانسته است؛ زیرا جز [[پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} کسی دیگر در آنجا نبود و چون [[علی]] را نفس خود قرار داد از اینرو احدی در [[فضل]] و نزدیک بودن به [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} نمیرسد<ref>{{عربی|و استدل أصحابنا بهذه الآیة علی أن أمیر المؤمنین کان أفضل الصحابة من وجهین: أحدهما - أن موضوع المباهلة لیتمیز المحق من المبطل و ذلک لا یصح أن یفعل إلا بمن هو مأمون الباطن مقطوعاً علی صحة عقیدته أفضل الناس عند الله. و الثانی- أنه{{صل}}: جعله مثل نفسه بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ﴾ {{عربی|لأنه أراد بقوله ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ الحسن و الحسین{{ع}} بلا خلاف. و بقوله: ﴿وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ﴾ فاطمه{{س}} و بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا﴾ أراد به نفسه، و نفس علی{{ع}} لأنه لم یحضر غیرهما بلا خلاف، و إذا جعله مثل نفسه، وجب ألا یدانیه أحد فی الفضل، و لا یقاربه}}؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۸۵.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۴.</ref> | ||
===[[آیۀ مباهله]] و دلالت بر [[امامت علی]]{{ع}}=== | ===[[آیۀ مباهله]] و دلالت بر [[امامت علی]]{{ع}}=== | ||
براساس [[آیۀ مباهله]] [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} هم قابل [[اثبات]] است به [[دلیل]]: | براساس [[آیۀ مباهله]] [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} هم قابل [[اثبات]] است به [[دلیل]]: | ||
#عموم مماثلت ([[یگانگی]]): بنابر دلالت [[آیه]]، [[علی ]]{{ع}} [[نَفْس]] [[پیامبر]]{{صل}} است و بنابر مقتضای [[آیه]]، مماثلت در همۀ [[فضایل]] و [[اتحاد]] در [[حقیقت]] است، مگر آنجایی که [[دلیل]] خاصّی باشد همانند [[نبوّت]] و چون [[پیامبر]]{{صل}}، ولی [[امّت]] و [[حاکم]] [[جامعۀ اسلامی]] بودند بنابراین [[علی]]{{ع}} نیز ولی [[امّت]] و [[حاکم]] جامۀ [[اسلامی]] است. [[خدای متعال]] او را نفس [[حضرت محمّد]]{{صل}} دانسته است و منظور تساوی و برابر بودن است و شخص برابر با کاملترین انسانها و اولیترین آنها به تصرّف در واقع کاملترین و اولیترین به تصرّف است. پس او نیز مانند [[رسول خدا]]، کاملترین [[ولایت]] در تصرّف را دارد<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۷. </ref>. | #عموم مماثلت ([[یگانگی]]): بنابر دلالت [[آیه]]، [[علی]]{{ع}} [[نَفْس]] [[پیامبر]]{{صل}} است و بنابر مقتضای [[آیه]]، مماثلت در همۀ [[فضایل]] و [[اتحاد]] در [[حقیقت]] است، مگر آنجایی که [[دلیل]] خاصّی باشد همانند [[نبوّت]] و چون [[پیامبر]]{{صل}}، ولی [[امّت]] و [[حاکم]] [[جامعۀ اسلامی]] بودند بنابراین [[علی]]{{ع}} نیز ولی [[امّت]] و [[حاکم]] جامۀ [[اسلامی]] است. [[خدای متعال]] او را نفس [[حضرت محمّد]]{{صل}} دانسته است و منظور تساوی و برابر بودن است و شخص برابر با کاملترین انسانها و اولیترین آنها به تصرّف در واقع کاملترین و اولیترین به تصرّف است. پس او نیز مانند [[رسول خدا]]، کاملترین [[ولایت]] در تصرّف را دارد<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۷. </ref>. | ||
# [[افضلیت]]: بنا بر دلالت [[آیه]] [[علی]]{{ع}} از همۀ [[صحابه]] [[افضل]] است و به [[حکم عقل]]، [[امامت]] باید به دست [[افضل]] باشد بنابراین [[امامت]] باید به دست [[حضرت علی]]{{ع}} باشد<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۸۶.</ref> | # [[افضلیت]]: بنا بر دلالت [[آیه]] [[علی]]{{ع}} از همۀ [[صحابه]] [[افضل]] است و به [[حکم عقل]]، [[امامت]] باید به دست [[افضل]] باشد بنابراین [[امامت]] باید به دست [[حضرت علی]]{{ع}} باشد<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۸۶.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۴ـ ۹۵.</ref> | ||
==آیه مباهله== | ==آیه مباهله== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
دلالت [[آیه مباهله]] بر [[افضلیت علی]]{{ع}} بر عموم [[مسلمانان]] غیر از [[رسول خدا]]{{صل}} بدین صورت است که بر اساس ظاهر [[آیه]] و [[روایات]] [[شأن نزول]]، آن بزرگوار مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است، یعنی [[پیامبر]] او را به منزله نفس خود دانسته است. از آنجا که [[وحدت]] و عینیت وجود [[علی]]{{ع}} و پیامبر{{صل}} ممکن نیست، مقصود این است که علی{{ع}} از نظر [[صفات کمال]] و [[منزلت]] [[معنوی]] به منزله پیامبر است، مگر منزلت [[نبوت]] که به رسول خدا اختصاص دارد و بدین سبب، پیامبر در مرتبهای بالاتر از علی قرار دارد، اما در دیگر صفات و [[کمالات]]، همتای پیامبر است، و چون پیامبر در آن صفات بر همگان [[برتر]] است، علی نیز برتر از آنان خواهد بود. | دلالت [[آیه مباهله]] بر [[افضلیت علی]]{{ع}} بر عموم [[مسلمانان]] غیر از [[رسول خدا]]{{صل}} بدین صورت است که بر اساس ظاهر [[آیه]] و [[روایات]] [[شأن نزول]]، آن بزرگوار مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است، یعنی [[پیامبر]] او را به منزله نفس خود دانسته است. از آنجا که [[وحدت]] و عینیت وجود [[علی]]{{ع}} و پیامبر{{صل}} ممکن نیست، مقصود این است که علی{{ع}} از نظر [[صفات کمال]] و [[منزلت]] [[معنوی]] به منزله پیامبر است، مگر منزلت [[نبوت]] که به رسول خدا اختصاص دارد و بدین سبب، پیامبر در مرتبهای بالاتر از علی قرار دارد، اما در دیگر صفات و [[کمالات]]، همتای پیامبر است، و چون پیامبر در آن صفات بر همگان [[برتر]] است، علی نیز برتر از آنان خواهد بود. | ||
برخی از [[عالمان]] [[اهلسنّت]] هم، از آیه مباهله، همین معنا را فهمیدهاند. [[محمد بن طلحه شافعی]] (متوفای ۶۵۲ق) گفته است: مقصود از {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} علی است و محال است که نفس علی{{ع}} عین نفس پیامبر باشد. بنابراین، مقصود، [[برابری]] نفس وی با نفس پیامبر در صفات کمال است، تنها صفت نبوت که مخصوص پیامبر است، مستثنا خواهد بود<ref>مطالب السؤول، ص۹۵-۹۶.</ref>. | برخی از [[عالمان]] [[اهلسنّت]] هم، از آیه مباهله، همین معنا را فهمیدهاند. [[محمد بن طلحه شافعی]] (متوفای ۶۵۲ق) گفته است: مقصود از {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} علی است و محال است که نفس علی{{ع}} عین نفس پیامبر باشد. بنابراین، مقصود، [[برابری]] نفس وی با نفس پیامبر در صفات کمال است، تنها صفت نبوت که مخصوص پیامبر است، مستثنا خواهد بود<ref>مطالب السؤول، ص۹۵-۹۶.</ref>. | ||
از [[کلام]] فخرالدین رازی نیز این مطلب به دست میآید، زیرا وی در [[تفسیر آیه]]، از [[شیعه]] دو قول را [[نقل]] میکند، نخست اینکه آیه بر افضلیت علی{{ع}} بر [[پیامبران الهی]] غیر از [[پیامبر اسلام]] دلالت میکند، و دوم اینکه تنها بر [[افضلیت]] وی بر غیر [[پیامبران]] دلالت دارد. رازی دیدگاه اول را نقد کرده، ولی دیدگاه دوم را نقد نکرده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۱.</ref> | از [[کلام]] فخرالدین رازی نیز این مطلب به دست میآید، زیرا وی در [[تفسیر آیه]]، از [[شیعه]] دو قول را [[نقل]] میکند، نخست اینکه آیه بر افضلیت علی{{ع}} بر [[پیامبران الهی]] غیر از [[پیامبر اسلام]] دلالت میکند، و دوم اینکه تنها بر [[افضلیت]] وی بر غیر [[پیامبران]] دلالت دارد. رازی دیدگاه اول را نقد کرده، ولی دیدگاه دوم را نقد نکرده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۱.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۹.</ref> | ||
===شواهد [[روایی]]=== | ===شواهد [[روایی]]=== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
این روایات همگی در [[حقیقت]]، همان معنایی را بیان کردهاند که از [[آیه مباهله]] استفاده میشود و مفاد همگی، این است که [[شخصیت علی]]{{ع}} با کسی جز پیامبر{{صل}} قابل مقایسه نیست، اگر چه او فاقد [[مقام نبوت]] است و از این جهت مرتبهای [[فروتر]] از پیامبر{{صل}} دارد، اما در دیگر [[کمالات]]، همتای پیامبر{{صل}} است و در نتیجه بر دیگران [[برتر]] است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۰.</ref> | این روایات همگی در [[حقیقت]]، همان معنایی را بیان کردهاند که از [[آیه مباهله]] استفاده میشود و مفاد همگی، این است که [[شخصیت علی]]{{ع}} با کسی جز پیامبر{{صل}} قابل مقایسه نیست، اگر چه او فاقد [[مقام نبوت]] است و از این جهت مرتبهای [[فروتر]] از پیامبر{{صل}} دارد، اما در دیگر [[کمالات]]، همتای پیامبر{{صل}} است و در نتیجه بر دیگران [[برتر]] است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۰.</ref> | ||
===پاسخ به اشکالات=== | ===پاسخ به اشکالات=== اشکال اول''': با توجه به اینکه کلمه {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} جمع است، [[علی]]{{ع}} به [[تنهایی]] مقصود نخواهد بود، بلکه مقصود همه [[خویشاوندان]] و خدمتگزاران [[پیامبر]] است که در نظر عرف به منزله نفس او به شمار میروند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۷.</ref>. | ||
'''پاسخ''': اگر به [[راستی]] افراد دیگری نیز مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} بودند، پیامبر برای عمل به [[فرمان خداوند]] آنها را نیز برای [[مباهله]] با خود همراه میساخت. از سوی دیگر، کاربرد لفظ جمع در یک فرد به [[انگیزه]] [[تکریم]] و مانند آن در [[زبان عربی]] و غیر آن شایع است. | '''پاسخ''': اگر به [[راستی]] افراد دیگری نیز مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} بودند، پیامبر برای عمل به [[فرمان خداوند]] آنها را نیز برای [[مباهله]] با خود همراه میساخت. از سوی دیگر، کاربرد لفظ جمع در یک فرد به [[انگیزه]] [[تکریم]] و مانند آن در [[زبان عربی]] و غیر آن شایع است. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۶: | ||
====بند سوم - جایگاه [[اعتقادی]] اعضای منتخب توسط [[پیامبر]]{{صل}}==== | ====بند سوم - جایگاه [[اعتقادی]] اعضای منتخب توسط [[پیامبر]]{{صل}}==== | ||
با [[عنایت]] به اینکه [[انتخاب]] شدن برای حضور در چنان جمعی، امری داوطلبانه از سوی مردم و یا انتخاب صرف از ناحیه پیامبر{{صل}} بر مبنای [[احساسات]] و نظایر آن نبوده است، باید گفت که انتخاب پیامبر{{صل}} از [[حقیقت]] و امری [[واقعی]] در مورد آن افراد حکایت دارد: آنها در برابر [[امر الهی]] [[تسلیم محض]] هستند و با پیامبر{{صل}} در اوصاف [[توحیدی]] مشابهت تام دارند. به عبارت دیگر، انتخاب پیامبر{{صل}}، انکشاف از [[ایمان]] و جایگاه و رتبه اعضای گروه مینماید و برای همین، شخص دیگری نمیتوانست بدون دارا بودن شرایط لازم، بین آنان جای گیرد. به همین دلیل، در ماجرای معروف کساء در [[منزل]] امّ [[سلمه]]، علیرغم آنکه او از [[همسران]] ارجمند [[رسول اکرم]]{{صل}} بود و با [[اصرار]] از ایشان درخواست میکرد که در جمع [[اهل]] [[عبا]] قرار گیرد، ولی پیامبر{{صل}}، در حالی که گوشه عبا را از دست او میکشیدند، به او فرمودند: «تو بر خیری، ولی از [[اهل کساء]] نیستی»<ref>{{متن حدیث|رَوَى مُسْلِمٌ فِي صَحِيحِهِ فِي الْجُزْءِ الْخَامِسِ عَلَى حَدِّ كُرَّاسَيْنِ مِنْ أَوَّلِهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ رَوَوْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الصِّحَاحِ السِّتَّةِ فِي الْجُزْءِ الثَّانِي مِنْ أَجْزَاءٍ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَجْزَاءِ سُورَةِ حم مِنْ طُرُقٍ وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ تَعْيِينَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} مِنْ طُرُقٍ فَمِنْهَا عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ايتني [ايتِينِي] بِزَوْجِكِ وَ ابْنَيْكِ فَأَتَتْ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَاجْتَذَبَهُ وَ قَالَ إِنَّكِ لَعَلَى خَيْرٍ}}، (بحارالأنوار (ط. داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه-.ق.)، ج۲۳، ص۲۵۰).</ref> | با [[عنایت]] به اینکه [[انتخاب]] شدن برای حضور در چنان جمعی، امری داوطلبانه از سوی مردم و یا انتخاب صرف از ناحیه پیامبر{{صل}} بر مبنای [[احساسات]] و نظایر آن نبوده است، باید گفت که انتخاب پیامبر{{صل}} از [[حقیقت]] و امری [[واقعی]] در مورد آن افراد حکایت دارد: آنها در برابر [[امر الهی]] [[تسلیم محض]] هستند و با پیامبر{{صل}} در اوصاف [[توحیدی]] مشابهت تام دارند. به عبارت دیگر، انتخاب پیامبر{{صل}}، انکشاف از [[ایمان]] و جایگاه و رتبه اعضای گروه مینماید و برای همین، شخص دیگری نمیتوانست بدون دارا بودن شرایط لازم، بین آنان جای گیرد. به همین دلیل، در ماجرای معروف کساء در [[منزل]] امّ [[سلمه]]، علیرغم آنکه او از [[همسران]] ارجمند [[رسول اکرم]]{{صل}} بود و با [[اصرار]] از ایشان درخواست میکرد که در جمع [[اهل]] [[عبا]] قرار گیرد، ولی پیامبر{{صل}}، در حالی که گوشه عبا را از دست او میکشیدند، به او فرمودند: «تو بر خیری، ولی از [[اهل کساء]] نیستی»<ref>{{متن حدیث|رَوَى مُسْلِمٌ فِي صَحِيحِهِ فِي الْجُزْءِ الْخَامِسِ عَلَى حَدِّ كُرَّاسَيْنِ مِنْ أَوَّلِهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ رَوَوْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الصِّحَاحِ السِّتَّةِ فِي الْجُزْءِ الثَّانِي مِنْ أَجْزَاءٍ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَجْزَاءِ سُورَةِ حم مِنْ طُرُقٍ وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ تَعْيِينَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} مِنْ طُرُقٍ فَمِنْهَا عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ايتني [ايتِينِي] بِزَوْجِكِ وَ ابْنَيْكِ فَأَتَتْ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَاجْتَذَبَهُ وَ قَالَ إِنَّكِ لَعَلَى خَيْرٍ}}، (بحارالأنوار (ط. داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه-.ق.)، ج۲۳، ص۲۵۰).</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱.</ref> | ||
====صورت منطقی بیان دوم==== | ====صورت منطقی بیان دوم==== | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۳: | ||
ثانیاً، [[حضرت علی]]{{ع}} به تصریح [[پروردگار]] در آیه مباهله، نفس نبی{{صل}} است. | ثانیاً، [[حضرت علی]]{{ع}} به تصریح [[پروردگار]] در آیه مباهله، نفس نبی{{صل}} است. | ||
نتیجه آنکه: حضرت علی{{ع}} اول امام امت اسلام بنا بر آیه مباهله خواهند بود.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۶۳.</ref> | نتیجه آنکه: حضرت علی{{ع}} اول امام امت اسلام بنا بر آیه مباهله خواهند بود.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۶۳.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |