انسان کامل: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
انسان کاملِ [[اسلام]] از نظر [[اخلاق]]، یعنی انسانهایی که خود را بهتر از دیگران شناختهاند و [[شرف]] و [[کرامت]] را در ذات خودشان بیشتر از دیگران [[احساس]] کردهاند<ref>[[مرتضی مطهری]]، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.</ref>. [[جوهر]] انسان [[فکر]] کردن است و انسان کامل یعنی [[انسانی]] که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه [[جهان]] و هستی را آن چنان که هست دریافت و [[کشف]] کرده است<ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۱۴۹.</ref>. | انسان کاملِ [[اسلام]] از نظر [[اخلاق]]، یعنی انسانهایی که خود را بهتر از دیگران شناختهاند و [[شرف]] و [[کرامت]] را در ذات خودشان بیشتر از دیگران [[احساس]] کردهاند<ref>[[مرتضی مطهری]]، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.</ref>. [[جوهر]] انسان [[فکر]] کردن است و انسان کامل یعنی [[انسانی]] که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه [[جهان]] و هستی را آن چنان که هست دریافت و [[کشف]] کرده است<ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۱۴۹.</ref>. | ||
انسان کامل انسانی است که همه [[ارزشهای انسانی]] در او به حد اعلی [[رشد]] کند که در این صورت [[قرآن]] از او تعبیر به [[امام]] میکند: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. انسان کامل انسانی است که ارزشهایی مانند: [[عقل]]، [[عشق]]، [[محبت]]، [[عدالت]]، [[خدمت]]، [[عبادت]]، [[آزادی]] و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. [[علی]]{{ع}} چنین انسانی است. <ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.</ref> | انسان کامل انسانی است که همه [[ارزشهای انسانی]] در او به حد اعلی [[رشد]] کند که در این صورت [[قرآن]] از او تعبیر به [[امام]] میکند: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. انسان کامل انسانی است که ارزشهایی مانند: [[عقل]]، [[عشق]]، [[محبت]]، [[عدالت]]، [[خدمت]]، [[عبادت]]، [[آزادی]] و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. [[علی]]{{ع}} چنین انسانی است. <ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref> | ||
==انسان کامل در [[قرآن]]== | ==انسان کامل در [[قرآن]]== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== | ==[[:رده:آثار امامت|منبعشناسی جامع امامت]]== | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای امامت|کتابشناسی امامت]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای امامت|کتابشناسی امامت]]؛ | ||
* [[:رده:مقالهشناسی مقالههای امامت|مقالهشناسی امامت]]؛ | * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای امامت|مقالهشناسی امامت]]؛ |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۱۸
مفهومشناسی
انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و به کسی که مظهر أتمّ صفات الهی و آیینه تمامنمای خداوند است و در شریعت، طریقت و حقیقت، کامل و در اقوال، افعال، اخلاق نیک و در معارف الهی سرآمد همه است[۱] اطلاق میشود. از انسان کامل با القابی چون قطب عالَم، جام جهاننما، خلیفه، امام، صاحبزمان، اکسیر اعظم، خضر، مهدی، کامل، مکمّل، دانا، بالغ و... [۲] نیز تعبیر میشود[۳].
انسان کاملِ اسلام از نظر اخلاق، یعنی انسانهایی که خود را بهتر از دیگران شناختهاند و شرف و کرامت را در ذات خودشان بیشتر از دیگران احساس کردهاند[۴]. جوهر انسان فکر کردن است و انسان کامل یعنی انسانی که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه جهان و هستی را آن چنان که هست دریافت و کشف کرده است[۵].
انسان کامل انسانی است که همه ارزشهای انسانی در او به حد اعلی رشد کند که در این صورت قرآن از او تعبیر به امام میکند: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۶]. انسان کامل انسانی است که ارزشهایی مانند: عقل، عشق، محبت، عدالت، خدمت، عبادت، آزادی و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. علی(ع) چنین انسانی است. [۷][۸]
انسان کامل در قرآن
اصطلاح انسان کامل در قرآن صریحاً بهکار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به خلیفة اللّه، امام، مطهّر، مخلَص، مهتدی، صدّیق، صالح، مقرّب، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّاللّه، رسول، نبی، صاحبان نفس مطمئنه و عبودیت تامّة مربوط است، میتوان برداشت کرد، علاوه بر این، چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است میتوان همه آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست. البته به دلیل آنکه انسان کامل خود، قرآن ناطق و قرآن خُلق وی است[۹]، میتوان همه قرآن را وجود کتبی انسان کامل و سورهها و آیات آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد[۱۰].
انسان کامل گرچه به اعتبار پایینترین نشئه و نازلترین مرتبه وجودیش خود را به فرمان خدا مانند سایر انسانها بشر معرفی میکند: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ﴾[۱۱] و میگوید: من از غیب بیاطلاعم و ازاینرو از بسیاری از خیرات بیبهرهام و برایم پیشامدهای سوئی رخ میدهد: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ﴾[۱۲] و از فرجام خویش و دیگران بیخبرم: ﴿وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ﴾[۱۳] و به اقتضای زندگی عالم مادّی از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه میرود و نیازمند خوردن و آشامیدن است: ﴿قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ﴾[۱۴]؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای مقامات و فضایلی است[۱۵] که شناخت و شمردن همه آنها از عهده فهم انسانهای معمولی خارج است.[۱۶].
مقامات و فضایل انسان کامل
نخست: یگانگی و وحدت
دوم: جامعیت و خلافت
سوم: علم و قدرت
چهارم: فنا و عبودیت
پنجم: قرب و ولایت
ششم: برگزیدگی و فضیلت
هفتم: رهبری و امامت
حکمت و ضرورت انسان کامل
منابع
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.
- ↑ انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.
- ↑ ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵
- ↑ مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.
- ↑ مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۱۴۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۶۰-۱۶۲.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوصالحکم، ص ۳۶۲.
- ↑ ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵
- ↑ «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.
- ↑ «و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
- ↑ «نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.
- ↑ گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک میخورد و در بازارها راه میرود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.
- ↑ مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.
- ↑ ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶