رابطه اخلاق با علم سیاست چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Hosein (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

رابطه اخلاق با علم سیاست چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیعلم سیاست
تعداد پاسخ۱ پاسخ

رابطه اخلاق با علم سیاست چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی اصغر نصرتی

حجت الاسلام و المسلمین علی اصغر نصرتی در کتاب «نظام سیاسی اسلام» در این‌باره گفته‌ است:

«قواعد اخلاقی، طرز رفتار انسان را مورد نظر دارد و مشخص می‌کند که چه کاری پسندیده است و باید آن را انجام داد و چه کاری ناپسند است و باید از انجام آن پرهیز نمود. تأثیر اخلاق در سیاست را می‌توان در اتخاذ سیاست‌ها جستجو کرد. برخی از مکتب‌های سیاسی، مبتنی بر قواعد اخلاقی هستند و در مقابل، مکتب‌های سیاسی وجود دارند که رعایت اخلاق در سیاست را لازم نمی‌دانند.

باید رابطه اخلاق و علم سیاست را بر اساس تعریف سیاست و علم سیاست مورد بررسی قرار داد. مطابق هر کدام از تعاریف عام یا خاص سیاست و علم سیاست، اخلاق می‌تواند، موضوع جدی علم سیاست قرار گیرد؛ زیرا در تعریف عام، سرپرستی مجموعه امور جامعه در جهت تحقق هدف و توسعه بستر رشد، مستلزم اخلاق و ملکات خاص و متناسب با هدف از طرف سرپرست یا نهادی است که مسؤولیت تحقق بخشیدن به هدف مجموعه را بر عهده دارد؛ اما در تعریف خاص، اداره مجموعه امور به شکلی صورت می‌گیرد که موجب رشد ارتباطات و تصحیح نسبت میان امور جامعه می‌شود تا بتواند اخلاقی که در اثر پایبندی به تحقق رشد، ایجاد می‌شود و نتیجه به‌کارگیری آن در جامعه، تصحیح نسبت میان امور جامعه است، بر تصمیم‌گیرندگان آن جامعه حاکم باشد.

جدایی اخلاق از سیاست به ماکیاولی نسبت داده می‌شود. “وی عقیده داشت که جوهره سیاست و فعالیت‌های سیاسی، کسب و حفظ قدرت است و دولت لازم نیست با قیود اخلاقی، نقش خود را در اعمال قدرت محدود سازد. وی می‌گوید: شهریار برای پاسداری از دولت خود، چه بسا ناگزیر است، درست‌پیمانی و نیکوکاری و مردم‌دوستی و دین‌داری را زیر پا نهد؛ بنابراین باید چنان خویی داشته باشد که با دگرگون شدن روزگار و ضرورت‌های آن دگرگون شود و جانب نیکی را فرو نگذارد، اگر بشود؛ اما هرگاه ضرور باشد بتواند به شرارت نیز دست یازد”[۱].

در اسلام، سیاست با اخلاق عجین است و اصولاً هدف سیاست در کلی‌ترین نگاه، مکارم اخلاق، تهذیب و انسان‌سازی است. پیامبر اکرم(ص)، هدف بعثت خود را به نهایت تعالی رساندن مکارم اخلاق[۲] عنوان می‌فرماید و در قرآن کریم، ولایت و سرپرستی الهی در خروج انسان‌ها از تاریکی، جهل، ستم، شرک و رذایل اخلاقی و نیز سوق دادن به سمت نور، علم، عدل، توحید و فضایل ارزشمند اخلاقی، معرفی می‌شود[۳]. نمونه‌ای از رعایت اخلاق در سیاست را در آیین جهاد و نبرد اسلامی می‌توان ملاحظه کرد. مجاهدان اسلام قبل از شروع نبرد، بدون در نظر گرفتن خصومت و دشمنی، باید خصم را به اسلام و مصالحه دعوت کنند و در صورت عدم پذیرش آنان، اقدام به نبرد نمایند»[۴]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. ماکیاولی، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، پرواز، فصل ۱۸.
  2. «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ».
  3. ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
  4. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۳۴.