ابومعن صاحب اسکندریه
مقدمه
نامش عبدالواحد بن ابوموسی است[۱]. مستغفری او را صحابی شمرده و ابوموسی مدینی از او پیروی کرده است؛ در حالی که ابومعن]] به یقین - به ویژه با توجه به سال مرگش - تابعی است [۲]. شاید اینکه ابن یونس[۳] میگوید: ابومعن زمان عمر بن عبدالعزیز[۴] را درک کرده، گویای تابعی بودن اوست. تصور اشتباه صحابی بودن ابومعن، همانند دیگر موارد مشابه، برگرفته از روایت مرسل او از رسول خدا (ص) است که فرمود: "تمام کارهای نیک در مقابل جهاد در راه خدا، مانند آب دهان است در برابر دریای بیکران"[۵]. مستغفری، روایت دوم او را از پیامبر چنین آورده است: "از هر نعمتی جز نعمتی که در راه خدا صرف شده سؤال میشود"[۶].
روایت نخست او را نسائی[۷] چنین آورده است: "یک روز در راه خدا، بهتر از هزار روز در غیر آن راه است'.
ابن حبان، همین روایت را در صحیح خود[۸] از ابو معن آورده و توضیح داده که نامش محمد بن معن است و حاکم در المستدرک خود[۹] همین نقل ابن حبان را آورده است.
مستغفری که گویا به صحت سند این روایات اطمینان نداشته میگوید: من مسند بودن این روایات را بر عهده نمیگیرم[۱۰]. تشکیک دیگری که در این باره ابن حجر[۱۱] طرح کرده، درباره اصل روایت ابومعن است. وی با توجه به نقل نسائی و اختلاف نام ابو معن (فرد مورد بحث عبدالواحد بن موسی، و راوی خبر نسائی محمد بن معن بیان) داشته که شخص مورد بحث، اساساً روایتی ندارد و در حقیقت راوی اصلی روایت مستغفری، محمد بن معن است و هیچ ارتباطی با فرد مورد بحث ندارد.
مؤید سخن ابن حجر اینکه ابن یونس[۱۲] نیز میگوید: مصریها از ابو معن (عبد الواحد بن موسی) روایتی ندارند.
به نظر میرسد با ملاحظه و توجه به نقل مستغفری، ابن حجر اشتباه کرده و روایت ابو معن که نسائی آورده، با روایت ابومعن که مستغفری نقل کرده، هیچ ارتباطی با هم ندارند. موضوع روایت مستغفری، مقایسه تمام کارهای نیک در برابر با جهاد است و موضوع روایت نسائی، درباره برتری یک روز (جهاد) در راه خدا بر هزار روز دیگر است. بنابراین، این دو نفر هر چند در کلیه با هم اتحاد دارند، ولی دو نفرند با دو روایت متفاوت. افزون بر اینها، نسائی و دیگر مجموعههای حدیثی روایت دوم را ندارد. ابو معن اصالتاً بصری است، ولی به مصر رفت و سالها آنجا اقامت گزید. آنگاه به اسکندریه رفت و همان جا بعد از سال ۱۵۰ درگذشت. از این رو، بصری، مصری و اسکندرانی خوانده میشود. وی به تجارت مشغول بود، ولی این کار را رها کرد و به زهد و عبادت روی آورد؛ به طوری که مستجاب الدعوه بود[۱۳]. وی را فردی فاضل و ثقه وصف کردهاند[۱۴][۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ بخاری، ج۶، ص۵۸؛ ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۱۲۴؛ ابن ابی حاتم، ج۶، ص۲۴.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۹۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۳۴.
- ↑ ابن یونس، ج۱، ص۵۲۵.
- ↑ خلافت: ص۱۰۱-۹۹.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۹۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۳۴.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۹۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۳۴. این روایت از امام صادق (ع) نقل شده است: ر. ک: قاضی نعمان، ج۱، ص۳۴۲؛ صدوق، ج۲، ص۲۲۱.
- ↑ نسائی، ج۶، ص۴۰، ولی با سه واسطه از رسول خدا (ص).
- ↑ ابن حبان، ج۱۰، ص۴۶۹-۴۷۰.
- ↑ حاکم، ج۲، ص۶۸.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۹۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۳۴.
- ↑ تهذیب، ج۱۲، ص۲۱۹.
- ↑ ابن یونس، ج۱، ص۵۲۵.
- ↑ مزی، ج۳۴ ص۳۱۲؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۲۱۹؛ همو، تقریب، ج۲، ص۴۷۲.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۶، ص۲۴؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۲۱۹.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «ابومعن صاحب اسکندریه»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۲۶-۵۲۷.