اقسام شناخت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

شناخت انسان از گذر ملاک‌هایی تقسیم‌پذیر است. یکی از این ملاک‌ها، چگونگی حصول است‌ که شناخت را به چهار گونه تقسیم می‌کند:

  1. شناخت سطحی یا عمومی: شناختی است که انسان از پیرامون خود با حواس ظاهری حاصل کند و آسان‌ترین و عمومی‌ترین گونه شناخت است[۱].
  2. شناخت علمی: شناختی است که حصول آن نیازمند آموزش‌ها و اسبابی ویژه است. این گونه شناخت در دسترس همگان نیست و دارای ویژگی‌هایی از این قرار است:
    1. با امور عینی هماهنگ است؛
    2. امور خارجی را توضیح می‌دهد؛
    3. از روش استدلالی بهره‌مند است؛
    4. اصول و مفاهیم کلی را مطرح می‌کند و مشاهدات را طبقه‌بندی می‌سازد و رابطه پدیده‌ها را بر می‌تاباند؛
    5. برآیند آن دانشی نو به انسان می‌دهد؛
    6. از گذر پژوهش روشمند و منظم حاصل می‌آید؛
    7. کیفیت پدیده‌ها را به صورت کمی مشخص می‌سازد[۲].
  3. شناخت فلسفی: شناختی است که بر تعقل و تحلیل‌های عقلی استوار است و کمتر از حواس ظاهری و ابزار مادی شناخت بهره می‌برد. در شناخت فلسفی، هر چه ذهن آدمی ورزیده‌تر باشد، نتیجه کوشش‌هایش به قطع و یقین نزدیک‌تر است.
  4. شناخت عرفانی: شناختی است که با ابزار قلب و شهود و الهام پدید می‌آید و حقایقی را به ادارک انسان می‌آورد که با حس و عقل فراچنگ نمی‌آیند[۳].

یکی دیگر از ملاک‌ها، راه حصول است‌ که شناخت را بر پنج گونه تقسیم می‌کند:

  1. شناخت مستقیم: شناختی است که از گذر ارتباط مستقیم با شی‌ء خارجی پدید می‌آید.
  2. شناخت غیر مستقیم یا آیینه‌ای: این گونه شناخت آن گاه پدید می‌آید که انسان در چیزی نظر می‌کند و صورت شیئی دیگر را همزمان به رؤیت می‌آورد و آن را باز می‌شناسد. این شناخت برای نفس‌شناسی و خداشناسی روی می‌دهد. در اینجا مراد از "رؤیت" رؤیت باطنی است نه ظاهری.
  3. شناخت آیه‌ای: شناسنده در این گونه شناخت، با دقت در آثار و نشانه‌های شی‌ء، به آن علم پیدا می‌کند؛ مثلًا اثری مکتوب از دانشمندی را می‌خواند و به اندیشه او راه می‌یابد؛ چنان که با مطالعه کتاب‌ قانون‌ می‌توان از اندیشه و نبوغ بوعلی سینا در طب آگاه شد[۴].
  4. شناخت فطری: شناختی است که در سرشت انسان ریشه دارد و در حصول آن هیچ یک از ابزارها و عوامل متعارف شناخت دخیل نیستند[۵].
  5. شناخت الهامی یا افاضی: شناختی است که برخاسته از عوامل غیبی وحی، الهام و اشراق است.

ملاک دیگر تقسیم شناخت، واقع‌نمایی است؛ بر این اساس، شناخت بر گونه‌های زیر است:

  1. شناخت شکی: شناختی است که احتمال تطبیق و عدم تطبیق آن با واقع برابر است.
  2. شناخت وهمی: شناختی است که احتمال عدم واقع‌نمایی‌اش بیشتر از واقع‌نمایی است[۶].
  3. شناخت ظنی: شناختی است که احتمال واقع‌نمایی‌اش بیشتر از عدم واقع‌نمایی آن است.
  4. شناخت یقینی: شناختی است که به قطع و یقیین با واقع مطابق است و احتمال نادرستی‌اش نمی‌رود[۷].

منابع

پانویس

  1. شناخت‌، ۳۳.
  2. فرهنگ شیعه، ص 88.
  3. جهان بینی و شناخت‌، ۶۵.
  4. جهان بینی و شناخت‌، ۷۹.
  5. شناخت به زبان‌، ۲۰.
  6. المنطق‌، ۱/ ۱۸.
  7. المنطق‌، ۱/ ۱۸.
  8. فرهنگ شیعه، ص ۸۸-۹۰.