عمل در نهج البلاغه
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عمل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- عمل، کار، فعل و کردار آدمی و چیزی است که فرد به آن اشتغال دارد. کار و تلاش در زندگی انسان از اهمیتی والا برخودار و در شکلگیری شخصیت آدمی عاملی مؤثر است. این تأثیرگذاری را در وجوه گوناگون زندگی آدمی میتوان در نظر گرفت. انسان با ایجاد کار و فعالیت، موهبتهای الهی را از زمین، معادن، دریاها و... استخراج میکند و از آنها بهره میبرد. بهعبارتی، آدمی در اثر کار به نعمتهای الهی فعلیت میبخشد. خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم. گفت: ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید. شما را جز او خدایی نیست. اوست که شما را از زمین پدید آورده و خواسته است که آبادنش دارید[۱][۲].
- امام صادق(ع) در روایتی مفصل معروف به توحید مفضل، او را به عبرتگیری از چیزهایی آگاه میکند که برای رفع نیازمندیهای آدمی آفریده شده است. در این میان به دانه گندم برای خوراک انسان اشارت دارد، اما آدمی خود، باید گندم را برچیند و آن را آرد و خمیر کند و بپزد. کرک و پشم برای پوشش آدمی است، اما آدمی خود، برای به فعلیت درآوردن آن باید تلاشهای لازم را صورت دهد و...[۳].
- کار به دلیل نوع فعالیت فیزیکی، موجب استواری بدن و اندام آدمی میشود. از اینرو امام علی(ع) کار را موجب افزونی نیروی آدمی میداند و کوتاهی در کار کردن را عامل فُتور و سستی انسان برمیشمرد. باید توجه داشت که کار تنها در جسم و آدمی تأثیرگذار نیست، بلکه موجب استحکام شخصیت معنوی آدمی نیز میشود. از اینرو در روایات، طلب روزی حلال بر هر مرد و زنی واجب شده و کار کردن و داشتن حرفه، بعد از نماز امری واجب تلقی شده است. انسان در سایه کار به کسب و تجربه و کشف ناشناختهها میرسد و در سایه مسئولیتی که بر عهدهمیگیرد، وجوه اخلاقی و اجتماعی و خانوادگی خویش را تعالی میبخشد و به حرکت و سیر تکاملی خود در مسیر زندگی، رشد و وسعت میدهد، وضعیت اقتصادی بهتری پیدا میکند و با رعایت حد اعتدال و میانهروی لوازم ضروری برای زندگی و مسائل پیرامون آن را برای خود و خانوادهاش مهیا خواهد کرد[۴].
- آدمی در سایه رشد اقتصادی به بسیاری از فضیلتها، از جمله انفاق، زکات، خمس، صدقه و... میرسد که هر یک در رشد و تعالی شخصیت معنوی آدمی مؤثر است. از اینرو در کلام اوصیای الهی، بهویژه امام علی(ع) بر این موضوع تأکید شایان شده است. امام علی(ع) در کلامی جابهجایی سنگ در کوهها را خوشتر از تحمل منت آفریدگان برمیشمرد و خواستن از بندگان را ننگ میداند. امام علی(ع) در عباراتی به موضوع کار توجه داشته است. عباراتی چون "برای هر زمانی کاری باید"، "داشتن کار چه در فقر و چه در بینیازی"، "همسانی اجر تلاشگر در کسب روزی حلال چون مجاهد در میدان جهاد" بر اهمیت این موضوع دلالت میکنند. در نهج البلاغه نیز داشتن کار همراه با پاکدامنی را برتر از ثروتمندی همراه با فسق و فجور برمیشمرد[۵][۶].
نظم در امور
- امام (ع) نظم در کار را اصلی اساسی میداند و در کلامی مردمان را به انجام بهموقع کار و پرهیز از شتاب و دیرکرد ناهنگام فرامیخواند[۷] و در کلامی دیگر به انسانها میآموزد که کار هر روز را همان روز انجام دهند. کار امروز را به فردا وامگذار، زیرا هر روز کاری برای همان روز دارد[۸][۹].
- تخصص در کار از اموری است که در تعالیم امام مورد توجه قرار گرفته است. امام علی (ع) مردمان را فرزند تخصصشان برمیشمرد و در کلامی ارزش هر کس را به اندازه کاری میداند که در آن تخصص دارد و آن را خوب و درست انجام میدهد[۱۰]. باید توجه داشت که منظور از تخصص در کلام امام نوع حرفه نیست، بلکه مقصود، مهارت و تخصصی است که فرد در کار خود پیدا کرده است. از اینرو سلامت فرد و جامعه در گرو کار و تلاش حلال، متعهدانه و شرافتمندانه همراه با عفت و پاکدامنی است که باعث تأثیری عمیق در جوانب مختلف شخصیت و حیات آدمی میشود. امام علی (ع) در کلامی فرمود: کسی که در عمل کوتاهی کند به اندوه دچار شود[۱۱][۱۲].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ ﴾؛ سوره هود، آیه ۶۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 647.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 648.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 648.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 648.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 648.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۷۸
- ↑ «مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 649.