عمر بن ابی سلمه مخزومی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- عمر بن ابی سلمه، مکنا به "ابوحفص" فرزند امسلمه (همسر گرامی پیامبر اکرم(ص)) و پدرش ابوسلمه بن عبدالاسد بود. آنان از تیره بنیمخزوم از قبیله قریش و در مجد و شرافت، چون قبیله بنیهاشم بودهاند. عمر بن ابیسلمه در سال دوم هجری در حبشه متولد شد. هنگامی که امام(ع) به خلافت ظاهری رسید، امسلمه، فرزند خویش را همراه با نامهای نزد امام(ع) فرستاد. او در نامه خود، افزون بر اشاره به فتنه عایشه، طلحه و زبیر، اینگونه نوشت: "اگر نبود که خداوند ما زنان پیامبر را از خروج به قیام منع فرموده و فرمان داده که در خانههای خود بمانیم، هر آینه یاری و همراهی تو را رها نمیکردم. اکنون نیز فرزندم عمر بن ابی سلمه را، که همانند من است، بهسوی تو میفرستم.ای امیرالمؤمنین، او را به نیکی و خیر سفارش کن."
- عمر بن ابی سلمه نیز همواره در کنار امام(ع) بود و در تمام جنگهای امام حضوری مؤثر داشت. او در جنگ جمل در جناح چپ سپاه امام به خدمت گرفته شد. پس از جنگ جمل، امام او را بهسمت فرمانداری بحرین منصوب کرد. امام آنگاه که برای نبرد صفین آماده میشد او را از امارت بحرین برکنار و نزد خویش فراخواند. امام(ع) در نامهای خطاب به او نوشت: اما بعد، من نعمان را به زمامداری بحرین گماشتم و تو را از مسئولیت آنجا برداشتم، بی آنکه گَرد نکوهش و گناهی بر دامنت نشسته باشد، زیرا تو مسئولیت خود را نیکو انجام دادی و امانت را به خوبی پاس داشتی. بنابراین با اطمینان خاطر بدون اینکه مورد سرزنش و تهمت و گناهی باشی به سوی دارالخلافه حرکت کن، زیرا من عازم جهاد علیه ستمگران اهل شامم و دوست دارم در کنارم باشی، چون تو از آنانی که من در نبرد با دشمن و افراشتن پرچم دین بدو پشت گرمم، انشاءالله[۱]. او در زمره راویان احادیث، از جمله حدیث شریف کساء، قرار دارد. عمر بن ابیسلمه سرانجام در سال ۸۳ هجری درگذشت[۲].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ النُّعْمَانَ بْنَ عَجْلَانَ الزُّرَقِيَّ عَلَى الْبَحْرَيْنِ وَ نَزَعْتُ يَدَكَ، بِلَا ذَمٍّ لَكَ وَ لَا تَثْرِيبٍ عَلَيْكَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلَايَةَ وَ أَدَّيْتَ الْأَمَانَةَ؛ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِينٍ وَ لَا مَلُومٍ وَ لَا مُتَّهَمٍ وَ لَا مَأْثُومٍ. فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي، فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ، إِنْ شَاءَ اللَّه»؛ نهج البلاغه، نامه ۴۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۸۸-۵۸۹.