دیر جماجم
مقدمه
واقعه موسوم به «دیر جماجم»، واپسین باری است که منابع و متون تاریخی از نقش نخع در تحولات قرن نخست هجری سخن به میان آوردهاند. عبدالرحمن بن اشعث بن قیس کندی که پیشتر از سردار دولت اموی بود، امیر عراق و خلیفه اموی را خلع نمود و برای مدتی امور قسمتهایی از ایران و عراق به دست گرفت. این امر، مورد توجه برخی از بزرگان و مشاهیر علمی و مذهبی عراق قرار گرفت از این رو به او پیوستند و با او همراه شدند. تا این که سرانجام، ابن اشعث و سپاهیانش در مقابل حجاج بن یوسف ثقفی در نبرد دیر جماجم شکست خوردند و ابن اشعث در این واقعه کشته شد.[۱]
به دستور حجاج، بسیاری از بازماندگان این واقعه که کمیل بن زیاد نخعی نیز یکی از آنان بود، تحت تعقیب قرار گرفته، کشته شدند.[۲] از نقش قبیله نخع در سایر تحولاتی که در قرن اول هجری رخ داد، گزارشی به ثبت نرسیده است.[۳].[۴].
جنگ با حجاج
سپاه بزرگی از مردم بصره و کوفه جمع شد و در منطقهای به نام «دیر جماجم» سنگر گرفتند. سپاه حجاج نیز در «دیرقره» مستقر شدند. تعداد جنگجویان ابن اشعث بیست هزار نفر گفته شده است. جنگ سختی میان دو جبهه درگرفت. ابتدا جنگ به نفع سپاه عراق بود. عبدالملک که از این اوضاع به وحشت افتاده بود، برادرش، عبدالله، را همراه نامهای به سوی عراق فرستاد که تا با ابن اشعث مذاکره نماید که اگر او خواهان عزل حجاج است، وی را عزل کند و ابن اشعث دست از جنگ و مخالفت بردارد. حجاج از این موضوع با خبر شده و هراسناک گشت. از این روی نامهای برای عبدالملک فرستاد و به او خاطرنشان کرد که در صورت عزل او، ابن اشعث وی را نیز عزل خواهد کرد. وی توانست عبدالملک را قانع کرده و به نبرد با عبدالرحمن ادامه دهد[۵].
در میان سپاه ابن اشعث قاریان و بزرگانی چون شعبی و سعید بن جبیر و ابوالبختری طایی و عبدالرحمن بن ابی لیلی و کمیل بن زیاد دیده میشد.[۶] از این روی برخی معتقدند از این پس شورش ابن اشعث شکل عقیدتی به خود گرفت[۷]. به گفته مستوفی: «چون صحابه و تابعین و علما و فقها بر مخالفت حجاج، با عبدالرحمن بن اشعث متفق شدند، حجاج هر که را از ایشان مییافت، میکشت»[۸].
به گفته ابن اثیر مدت جنگ این دو سپاه صد و سه روز طول کشید. شروع جنگ در ربیع الاول سال و پایان آن در جمادی الثانی بود. این جنگ به شکست سپاه عبدالرحمن بن اشعث انجامید. عبدالرحمن به بصره گریخت و در آنجا نیز گروهی از سپاه به وی ملحق شده و به حجاج حمله بردند؛ اما دوباره شکست خوردند. به جز گروه اندکی همه کشته شدند. عبدالرحمن به مسکن گریخت و بازهم شکست خورد[۹] به این ترتیب شورش عبدالرحمن بن اشعث به پایان رسید.[۱۰].
جستارهای وابسته
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ ابناعثم، احمد (م ۳۱۴)، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۷، ص۹۱-۹۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۹.
- ↑ مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷، ص۳۶۹۲
- ↑ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا، ج۲، ص۹۲؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷، ص۳۶۹۲
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، عبدالکریم گلشنی، مدخل ابن اشعث
- ↑ مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی بکر، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴ش، ص۲۷۹
- ↑ تاریخ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷، ص۳۷۱۸
- ↑ اخلاقی، معصومه، عبدالرحمن بن اشعث.