سوید بن حارث انصاری
مقدمه
از سوید بن حارث انصاری اطلاعات چندانی در دست نیست؛ ولی از طایفه بنینجار و از قبیله خزرج بود. گویند وی پس از شهادت پسر عمویش اوس بن ثابت در نبرد احد در سال سوم هجری،[۱] با یکی از دیگر پسرعموهای اوس ارثیه او را برداشته و به همسر و دخترانش سهمی ندادند. همسر اوس در مسجد فَضیخ نزد پیامبر(ص)آمد و از اینکه براساس سنتِ جاهلیِ محرومیت زنان و کودکان از ارث، ارث قابل توجّه همسرش [۲] به پسرعموهای او از جمله سُوَید [۳] تعلّق یافته و دخترانش از ارث محروم ماندهاند، گله کرد.[۴] پیامبر(ص) پاسخ وی را به نزول وحی واگذاشت. پس از چندی، با نزول آیه ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا﴾[۵]، سنت جاهلیِ محروم ساختن زنان از ارث لغو شد[۶] پیامبر(ص) پسر عموهای اوس را احضار و از آنان پرس و جو کرد. آنان در پاسخ، ناتوانی فرزندانش در استفاده از مرکب و غیره را بهانه آوردند. پیامبر(ص)فرمود: ارث بردن زنان از این آیه مشخص شد؛ اما کیفیت و کمیت آن را باید منتظر وحی شد. سپس با نزول آیه ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۷]، سهم الارث زنان و فرزندان نیز روشن شد[۸] براساس این آیه، چنانچه دخترانِ میّت دو تن یا بیشتر باشند در صورتی که میّت، پسر نداشته باشد، دو سوم و چنانچه یک تن باشد، نیمی از ارث به آنان تعلق خواهد گرفت. در پی نزول این آیه، پیامبر(ص) از آنان خواست تا یک هشتم ارث را به همسرش و دو سوم آن را به دخترانش بازپس دهند. به نقلی، آیه ﴿وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا﴾[۹] نیز در همین باره نازل شده است[۱۰].[۱۱]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۵۹؛ ج۶، ص۴۳۱.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۴۷۶؛ اسدالغابه، ج۱، ص۵۸۱.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۴۷۶؛ اساب النزول، ص۱۴۸؛ الاصابه، ج۸، ص۴۵۶.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۴۷۶؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۵۸۱.
- ↑ «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای مینهند، بهرهای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای مینهند؛ بهرهای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۲۶۰؛ اسباب النزول، ص۱۴۸؛ روض الجنان، ج۵، ص۲۵۹.
- ↑ «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۲۶۱؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۵۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۵۰۲.
- ↑ «از تو درباره زنان نظر میخواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده میشود نظر میدهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمیپردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۱۱.
- ↑ نبیالهی، ربابه، مقاله «سوید بن حارث انصاری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.