اطاعت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اطاعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
اطاعت فرمانبرداری
واژهشناسی لغوی
- این واژه از ریشه "ط ـ وـ ع" "ضد کَرْه" بهمعنای فرمان بردن[۱] همراه با خضوع و رغبت است[۲]. در تفاوت اطاعت با "اِتّباع" و "اجابت" گفتهاند: اطاعت فرمانبری از موجودی برتر است، در حالی که اِتّباع، مطلق پیروی با فرمان یا بدون فرمان، و اجابت، پذیرش درخواست موجود زیر دست است[۳].
- واژه اطاعت و مشتقات آن ۷۸ بار در قرآن بهکار رفته و مضمون آن از برخی آیات نیز که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست، استفاده میشود[۴].
اقسام اطاعت
- اطاعت بر دو گونه تکوینی و تشریعی است[۵]:
اطاعت تکوینی
اطاعت تشریعی
آثار اطاعت از خدا و رسول
- بهرهمندی از رحمت الهی:﴿﴿وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴾﴾[۷][۸].
- ورود به بهشت: ﴿﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ﴾﴾[۹] ورود اهل طاعت به بهشت طبق قاعده عقلی وجوب وفا به وعده است که ترک آن ظلم محسوب میشود[۱۰][۱۱].
- قرار گرفتن در کنار نعمت داده شدگان:﴿﴿ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا ﴾﴾[۱۲][۱۳].
- پاداش نیکو و عدم کاستی در آن: ﴿﴿فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا ﴾﴾[۱۴]،﴿﴿وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ﴾﴾[۱۵][۱۶][۱۷].
- رسیدن به فوز بزرگ:﴿﴿وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴾﴾[۱۸] برخی با تمسک به آیات ۶۶ سوره مائده/۵؛ ۹۶ سوره اعراف و ۵۲ سوره نور، وسعت روزی و گشایش درهای خیر را هم از آثار اطاعت دانستهاند[۱۹]. در مقابل، پیامدهای سوء اطاعت نکردن از خدا و رسول و نافرمانی امر و نهی الهی، گریبانگیر خود فرد وجامعه عصیانگر میشود. وظیفه پیامبر(ص) تنها رساندن پیام الهی است[۲۰]: ﴿﴿ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ﴾﴾[۲۱] و این انسان است که با عصیان فرمان خدا و رسول، گرفتار گمراهی آشکار خواهد شد[۲۲]:﴿﴿ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُّبِينًا﴾﴾[۲۳][۲۴].
اطاعتهای نامشروع
- اطاعتهای نامشروع، دو دسته است: دسته نخست مواردی است که پیامبر اکرم(ص) و یاران وی یا همه مؤمنان صریحاً از اطاعت نهی شدهاند "شمارههای ۱ ـ ۸" و دسته دوم مواردی که پیامدهای سوء برخی اطاعتهای نادرست، به پیامبر یا مؤمنان گوشزد شده است "شمارههای ۹ ـ ۱۳"[۲۵].
- اطاعت از کافران:﴿﴿فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ ﴾﴾[۲۶][۲۷].
- اطاعت از منافقان:﴿﴿وَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ﴾﴾[۲۸] طبق اطلاق این آیه، اطاعت از کافران و منافقان، هرچند دعوت به حق کنند جایز نیست و انجام دادن کار حق باید برای خود حق باشد؛ نه برای دعوت کافران و منافقان[۲۹][۳۰].
- اطاعت از تکذیب کنندگان: ﴿﴿فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴾﴾[۳۱]. که هرگونه موافقت گفتاری و رفتاری با آنان حرام است[۳۲][۳۳].
- اطاعت از بسیار سوگند خورنده پست: کهاهل عیبجویی و سخنچینی است و از کار خیر، بسیار منع میکند و متجاوز، گنهکار، کینهتوز، پرخور، خشن و بیریشه است:﴿﴿وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَّهِينٍ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴾﴾[۳۴]. خداوند در آیات یاد شده به ۹ صفت زشت اشاره فرموده و پیامبر را از اطاعت صاحبان چنین اوصافی بازداشته است. درحقیقت خداوند با این نهی خواسته افراد مزبور را به حاشیه اجتماع براند تا دیگران ـ با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسانها ـ تحت تأثیر آنها قرار نگیرند[۳۵][۳۶].
- اطاعت از غافلان از یاد خدا و پیروان هوای نفس:﴿﴿وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ﴾﴾[۳۷][۳۸].
- اطاعت از گناهکاران:﴿﴿وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا ﴾﴾[۳۹] تعلیق نهی از اطاعت بر صفت گناهکاری و کفر، مفید علیّت این دو ویژگی برای حرمت مطلق اطاعت از کافران و فاسقان است، و حرمت اختصاص به جایی ندارد که آنها دعوت به گناه یا کفر میکنند[۴۰]. در موارد پیشگفته خطاب نهی متوجه پیامبر اکرم(ص) بود. در دو مورد نیز خطاب نهی متوجه همه مؤمنان یا متوجه انسان است که بهترتیب عبارت است از[۴۱]:
- اطاعت از مسرفان که اهل فساد در زمیناند:﴿﴿ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴾﴾[۴۲][۴۳][۴۴].
- اطاعت کورکورانه از پدر و مادر، در دعوت به شرک:﴿﴿ وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾﴾[۴۵]، ﴿﴿ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾﴾[۴۶][۴۷].
- اطاعت از اکثریت:﴿﴿ وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ ﴾﴾[۴۸] مهمترین ویژگی اطاعت از اکثریت که باعث گمراهی است پیروی از حدس و گمان است. انسان در امور جزئی زندگی دنیا معمولا چارهای جز پیروی از حدس و گمان ندارد؛ ولی در امور اساسی زندگی و سعادت و شقاوت ابدی نمیتواند از کسانی که مبنای نظرشان گمان است و به عالم واقع و کشف یقینی راهی ندارند پیروی کند، ازاینرو قرآن هم پیامبر را از اطاعت اکثریت بازمیدارد و هم به مردم هشدار میدهد که فراموش نکنید، پیامبر خدا در میان شماست و خیر و رشد جامعه در گرو اطاعت مردم از اوست؛ نهاینکه وی پیرو مردم باشد و طبق هوای آنها ـ که بیشتر ریشه در گمان داشته و مبنای عقلانی ندارد ـ حرکت کند:﴿﴿لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ ﴾﴾[۴۹][۵۰].
- اطاعت از برخی همسران و فرزندان:﴿﴿إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ﴾﴾[۵۱]، چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن انساناند و انسان را از اطاعت الهی باز میدارند[۵۲][۵۳].
- اطاعت از بزرگان و سران گمراه: در قیامت، اهل دوزخ میگویند: خدایا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنان ما را گمراهساختند: ﴿﴿إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا ﴾﴾[۵۴] سرّ این اطاعت را میتوان در دو امر جستوجو کرد: استخفاف مردم به وسیله سران خود، و فسق مردم:﴿﴿ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴾﴾[۵۵][۵۶].
- اطاعت از کافران و نفاق افکنان از اهل کتاب: قرآن در این باره به مؤمنان هشدار میدهد که فرجام اینگونه اطاعتها ارتداد و بازگشت به کفر است:﴿﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴾﴾[۵۷] و عاقبتی جز زیانکاری نخواهد داشت:﴿﴿ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ ﴾﴾[۵۸][۵۹].
- اطاعت از پیروان شیاطین: آنان که با مؤمنان به مجادله برمیخیزند تا احکام خدا را زیر سؤال ببرند: ﴿﴿ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴾﴾[۶۰][۶۱].
منابع
پانویس
- ↑ مقاییساللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰، «طوع».
- ↑ مفردات، ص۵۲۹؛ التحقیق، ج۷، ص۱۳۸، «طوع».
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۷۷، «تبع».
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۳۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ سوره نساء، آیه:۱۳.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۳۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه:۶۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۶.
- ↑ و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.
- ↑ جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۱۸۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه:۷۱.
- ↑ کشف الاسرار، ج۳، ص۱۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۳۷.
- ↑ جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۵۸.
- ↑ و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است؛ سوره تغابن، آیه:۱۲.
- ↑ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۱۶ـ۱۷.
- ↑ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است؛ سوره احزاب، آیه:۳۶.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از کافران فرمان نبر ؛ سوره فرقان، آیه:۵۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن؛ سوره احزاب، آیه: ۱و ۴۸.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۱۳.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از دروغانگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه:۸.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۳۷۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر!خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری،درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری؛ سوره قلم، آیه:۱۰ - ۱۳.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۳۷۱ـ۳۷۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر؛ سوره انسان، آیه:۲۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۴۱.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه:۱۵۱.
- ↑ جامع البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۲۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و اگر در تو کوشیدند تا چیزی را که دانشی درباره آن نداری شریک من سازی، از آن دو فرمان نبر!؛ سوره عنکبوت، آیه:۸.
- ↑ و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر؛ سوره لقمان، آیه:۱۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۶.
- ↑ اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی میافتید؛ سوره حجرات، آیه:۷.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید؛ سوره تغابن، آیه:۱۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۵۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه:۶۷.
- ↑ آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند؛ سوره زخرف، آیه:۵۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۰.
- ↑ از زیانکاران میگردید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵