نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
شناختفلسفی: شناختی است که بر تعقل و تحلیلهای عقلیاستوار است و کمتر از حواس ظاهری و ابزار مادی شناخت بهره میبرد. در شناختفلسفی، هر چه ذهن آدمی ورزیدهتر باشد، نتیجه کوششهایش به قطع و یقین نزدیکتر است.
یکی دیگر از ملاکها، راه حصول است که شناخت را بر پنج گونه تقسیم میکند:
شناخت مستقیم: شناختی است که از گذر ارتباط مستقیم با شیء خارجی پدید میآید.
شناخت غیر مستقیم یا آیینهای: این گونه شناخت آن گاه پدید میآید که انسان در چیزی نظر میکند و صورت شیئی دیگر را همزمان به رؤیت میآورد و آن را باز میشناسد. این شناخت برای نفسشناسی و خداشناسی روی میدهد. در اینجا مراد از "رؤیت" رؤیت باطنی است نه ظاهری.
شناخت آیهای: شناسنده در این گونه شناخت، با دقت در آثار و نشانههای شیء، به آن علم پیدا میکند؛ مثلًا اثری مکتوب از دانشمندی را میخواند و به اندیشه او راه مییابد؛ چنان که با مطالعه کتاب قانون میتوان از اندیشه و نبوغ بوعلی سینا در طب آگاه شد[۵].
شناخت فطری: شناختی است که در سرشتانسان ریشه دارد و در حصول آن هیچ یک از ابزارها و عوامل متعارف شناخت دخیل نیستند[۶].
شناخت الهامی یا افاضی: شناختی است که برخاسته از عوامل غیبی وحی، الهام و اشراق است.
ملاک دیگر تقسیم شناخت، واقعنمایی است؛ بر این اساس، شناخت بر گونههای زیر است[۷]:
شناخت شکی: شناختی است که احتمال تطبیق و عدم تطبیق آن با واقع برابر است.
شناخت وهمی: شناختی است که احتمال عدم واقعنماییاش بیشتر از واقعنمایی است[۸].
شناخت ظنی: شناختی است که احتمال واقعنماییاش بیشتر از عدم واقعنمایی آن است.
شناخت یقینی: شناختی است که به قطع و یقیین با واقع مطابق است و احتمال نادرستیاش نمیرود[۹].
در تقسیمی دیگر، شناختانسان یا از راه پژوهش و بررسی خود او فراهم میآید که آن را "شناخت اجتهادی" مینامند و یا به پیروی از پژوهش و بررسی کسی دیگر پدید میآید که آن را "شناخت تقلیدی" میگویند[۱۰].