محال بودن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

"محال بودن" یا "امتناع" به معنای ضرورت عدم برای یک شیء است؛ مانند شریک واجب‌الوجود، یا اجتماع نقیضین که حکم به امتناع آن از بدیهیات عقلی است. امتناع یکی از مفاهیم سه‌گانه فلسفی قسیم، "وجوب" و "امکان" است؛ زیرا هر مفهومی را نسبت به وجود در نظر بگیریم، یا وجوب برای آن ضروری است یا عدم؛ و یا اینکه هیچ کدام برای آن ضرورت ندارد. این سه به ترتیب وجوب، امتناع و امکان نام دارد[۱]. به بیان دیگر: امتناع بالذات در جایی است که وجود برای چیزی ذاتاً محال باشد، یعنی ذات شیء به گونه‌ای باشد که امتناع از وجود داشته باشد و عدم برایش ضروری باشد. محالات ذاتی همه از این قبیل اند[۲][۳].

امتناع در فلسفه

امتناع را می‌گویند استغناء دون جعل[۴]. و ضرورت عدم. وقتی وجود را شناختیم و عدم را شناختیم و ضرورت را هم شناختیم ضرورت عدم را نیز که اسمش امتناع است شناخته‌ایم[۵].

امتناع بالذات

امتناع بالذات، یعنی اینکه چیزی بالذات وجود بر او محال باشد مثل اجتماع نقیضین، صدفه طفره و غیره[۶].

امتناع بالغیر

امتناع بالغیر یعنی اینکه چیزی بالذات وجود بر او محال نیست. بلکه اگر علت وجود دهنده‌ای در کار باشد موجود خواهد شد. لکن چون علتش موجود نیست آن نیز قهراً و جبراً موجود نیست؛ پس به واسطه نبودن علت، آن چیز امتناع وجود پیدا کرده و چون این امتناع از ناحیه عدم علت است آن را امتناع بالغیر می‌خوانیم[۷].

امتناع بالقیاس

یعنی این شیء با فرض وجود آن شیء امتناع وجود دارد[۸].

امتناع ترجیح بلامرجح

هرچیزی که با دو چیز نسبت متساوی داشته باشد، عقلاً محال است که بدون آنکه عامل مرجحی برای یک طرف بالخصوص پیدا شود آن چیز به آن طرف متمایل شود. امتناع تمایل یک چیز که با دو طرف نسبت متساوی دارد به یک طرف بالخصوص بدون مرجح، همان قاعده عقلی معروفی است که امتناع ترجیح بلامرّجح نام دارد[۹].

امتناع، شأن عدم

امتناع شأن عدم است به این معنی است که نسبت معدودیت با عدم، ضرورت است و امتناع جز ضرورت عدم چیزی نیست[۱۰].

امتناع وقوعی

امتناع وقوعی به این صورت تعریف می‌شود که: ما یَلْزَمَ منه أمر محال[۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. طباطبایی، نهایة الحکمه، ص۴۲.
  2. شیروانی، شرح مصطلحات فلسفی، واژه «امتناع»؛ طباطبایی، بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، واژه «امتناع».
  3. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۹.
  4. حرکت و زمان، جلد دوم، ص۲۶۱.
  5. حرکت و زمان، جلد سوم، ص۴۱.
  6. مجموعه آثار، ج۶، ص۵۴۷.
  7. مجموعه آثار، ج۶، ص۵۴۷.
  8. شرح مبسوط منظومه، جلد سوم، ص۷۰.
  9. مجموعه آثار، ج۶، ص۶۶۰.
  10. مجموعه آثار، ج۶، ص۵۵۸.
  11. شرح مبسوط منظومه، جلد سوم، ص۲۳۳.
  12. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۳۲.