الهام به امام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث الهام است. "الهام به امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل الهام به امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


الهام معارف الهی به امام

  • متون حدیثی پر از روایاتی است که بیانگر بهره‌مندی امامان(ع) از علوم خدادادی است که در‌این‌باره کتاب بصائر الدرجات یکی از بهترین کتاب‌ها به شمار می‌رود. این روایات را در دو دسته کلی می‌توان بررسی کرد:
  1. روایات پرشماری که به نحو مطلق از الهام علوم به امامان(ع) خبر داده، آنها را افرادی محدَّث معرفی می‌کند؛[۱]
  2. روایاتی که در ظاهر بیان می‌کند همه احکام در قرآن و سنت بیان نشده و چنین احکامی به وسیله خداوند به ایشان الهام شده است یا اینکه روح‌القدس آن را به امام تلقین می‌کند. در‌این‌باره بیش از ده روایت وجود دارد که باید با دقت به بررسی دلالت آنها پرداخت:
    1. در برخی روایات از امام پرسیده می‌شود که اگر از شما درباره چیزی سؤال شود که پاسخ آن نزد شما نباشد، چه می‌کنید؟ امام پاسخ دادند که روح‌القدس آن را به ما تلقین می‌کند.[۲]
    2. در برخی روایات، از امام پرسیده می‌شود که شما براساس چه چیزی حکم می‌کنید؟ ایشان می‌فرمایند براساس حكم آل‌داوود، و اگر چیزی از ما غایب بود، روح‌القدس آن را به ما می‌فهماند.[۳] در‌این‌باره حدود شش روایت وجود دارد. در برخی روایات نیز این گونه پاسخ داده شده که اگر چیزی از ما غایب بود که در کتاب علی(ع) درباره آن چیزی بیان نشده بود، روح‌القدس آن را به ما می‌فهماند یا اینکه خداوند آن را به ما الهام می‌کند.[۴] ظاهر این دو دسته روایات، آن است که حکم برخی مسائل، پیش‌تر بیان نشده؛ پس نیازمند تشريع جدید است و القای احکام از جانب روح‌القدس به امامان(ع) دلیلی بر تشريع جدید است.[۵].
  • دو دسته کلی از روایات در این راستا بیان شدند که باید جداگانه بررسی شوند:
  1. به نظر می‌رسد روایاتی که امامان(ع) را انسان‌هایی محدَّث معرفی می‌کردند که علوم را از روح‌القدس دریافت می‌کنند، دلالتی بر شأن تشريع احكام ندارند؛ زیرا در این روایات، روشن نشده که محتوای علوم اعطایی به ایشان چیست؟ آیا احکام است یا غیر احکام؟ افزون بر آن، اگر بپذیریم که محتوای الهام و تحديث و آنچه روح‌القدس به امامان(ع) تلقين می‌کند، معارف اصیل دین نیز باشد، باز هم نمی‌تواند بیانگر شأن تشريع حكم به وسیله امام(ع) باشد؛ زیرا مدلول این روایات آن است که خداوند علومی - از جمله دین - را خود یا به وسیله روح‌القدس به ایشان داده است. بنابراین، این روایات حداکثر بیانگر این واقعیت‌اند که امامان(ع) مبلغ آن دسته از احکام هستند که خدا جعل کرده و آنها را به امام داده تا او به مردم برساند. حال آنکه بحث ما در تشریع حکمی است که خداوند وضع نکرده، ولی حق تشریع را به امام داده تا او انجام دهد؛ نظیر آنچه در تشريع حكم به وسیله پیامبر بیان شد. به دیگر سخن، ایشان در این مقام، مخبر احکام وضع شده از سوی خدایند، نه شارع احكام؛
  2. روایات دسته دوم، از نبودِ برخی احکام سخن می‌گفت که نیازمند وضع جديدند. اما دلالت این روایات بر تشريع امام نیز آسان نیست؛ زیرا:

اولاً، روایاتی که از حکم کردن حضرت داوود(ع) سخن به میان می‌آورد، ظاهر در بحث قضاوت است. در روایات پرشماری، ویژگی قضاوت حضرت داوود(ع) این گونه بیان شده که او بی‌آنکه بینه‌ای بخواهد، مطابق با واقع به قضاوت می‌پرداخت.[۶] بنابراین، می‌توان گفت مقصود امام در روایات اخير، موضوعات است نه احکام؛ ثانیاً، روایتی که می‌گفت اگر چیزی در کتاب على(ع) نبود، آن را از طریق روح‌القدس می‌فهمیم، روشن می‌کند که بحث از موضوعات نیست؛ زیرا عاقلانه نیست که تمام موضوعات در کتاب علی(ع) بیان شود. بنابراین، بحث احکام است. اما این روایت نیز دلالتی بر تشريع ندارد؛ زیرا این مضمون (نبودِ برخی احکام در کتاب على(ع)) تنها در همین یک روایت است. به علاوه، این روایت به لحاظ سندی مخدوش است؛ زیرا در سند آن آمده است: ...هشام بن سالم عن عمار او غيره. به دیگر سخن، روشن نیست که ناقل حدیث از امام، عمار بن موسی ساباطی فطحی‌مذهب است که البته نجاشی او را توثیق کرده،[۷] یا کسی دیگر که برای ما ناشناخته است. بنابراین، نمی‌توان به صدور این مضمون از امام(ع) اطمینان داشت. افزون بر آن، حتی اگر روایت نیز معتبر بود، باز هم دلالت آن بر شأن تشریع روشن نبود؛ زیرا صریح روایت، القای آن حکم از سوی روح‌القدس است، نه آنکه تشریعی از سوی امام انجام شود. بنابراین، دلالت این دسته از روایات بر تشريع امام تمام نیست.[۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. برای نمونه، ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۳۴ و ۲۳۵.
  2. "عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ تُسْأَلُونَ عَنِ الشَّيْ‏ءِ فَلَا يَكُونُ عِنْدَكُمْ عِلْمُهُ. فَقَالَ: رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ. قَالَ: قُلْتُ: كَيْفَ تَصْنَعُونَ؟ قَالَ: تَتَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُس‏" (محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۵۱).
  3. "عَنْ جُعَيْدٍ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ. بِأَيِّ حُكْمٍ تَحْكُمُونَ؟ قَالَ: نَحْكُمَ بِحُكْمِ آلِ دَاوُدَ فَإِنْ عَيِينَا شَيْئاً تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُس‏" (همان).
  4. "فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْنَا مَا لَيْسَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ وَ أَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاما" (همان، ص ۴۵۲).
  5. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۰۰ تا ۲۰۲.
  6. "لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّي رَجُلٌ يَحْكُمُ بِحُكُومَةِ آلِ دَاوُدَ وَ لَا يَسْأَلُ عَنْ بَيِّنَةٍ يُعْطِي كُلَّ نَفْسٍ حُكْمَهَا" (همان).
  7. احمد بن علی نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۹۰.
  8. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۰۰ تا ۲۰۲.