فضائل امام باقر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

روایات بسیاری درباره فضائل آن حضرت بیان شده است که بخشش، شکیبایی و راست‌گویی برخی از آنهاست[۱]. حضرت به رغم داشتن زندگی ساده، در بذل و بخشش پیشتاز بـود و به پوشش و تأمین هزینه زندگی دیگران اهتمام داشت. همچنین در برابر مرگ فرزند و ناسزاگویی افراد بردبار بود، به طوری که اهانت مرد نصرانی را با ملاطفت پاسخ داد و سبب اسلام آوردن او شد. عبادت، شب‌زنده‌داری و دعا کردن از فضائل دیگر ایشان بود. حضرت در نیمه‌های شب بـه راز و نیاز می‌پرداخت[۲]، پیوسته خدا را بـه یـاد می‌آورد[۳] و هنگام نمـاز رنگ صورتش تغییر می‌کرد[۴] و با دیدن کعبه با صدای بلند گریه می‌کردو می‌خواست فردای قیامـت مـورد لـطـف پروردگار قرار بگیرد[۵].

اهمیت به همسر و فرزند و دعا برای آنان از دیگر فضائل امام(ع) بود. ایشان برای آنان چنین دعا می‌کرد: «خدایا! فرزندانم را اصلاح کن؛ زیرا آنان دست و بازوی من هستند. خانواده‌ام را اصلاح کن؛ زیرا گوشت و خونِ من هستند. برادران، خواهران و دوستانم را اصلاح کن؛ زیرا صلاح ایشان صلاح من است»[۶]. ایشان به خانواده و فرزندانش سفارش می‌کرد تا به یاد خدا باشند و قرآن بخوانند، حتی به بچه‌هایی که سواد خواندن نداشتند می‌فرمود: ذکر بگویید[۷]. امام(ع) به نیازهای خانواده توجهی خاص داشت، به کنار همسربودن تأکید می‌ورزید و نزد خانواده بودن را در روز جمعه صدقه می‌دانست[۸]. آن حضرت خود را برای همسر آراسته و موی خود رنگ می‌کرد، ناخن خود را حنا می‌بست و چشم خود را سرمه می‌کشید و تأکید داشت که خودم را برای شما آراسته می‌کنم و با سخن خوب به آنان اظهار محبت می‌کرد. امام به علاقه زنان به زیورآلات نیز توجه داشت و برای آنان طلا و نقره می‌خرید، تا خود را بیارایند و تلاش داشت خواسته خانواده‌اش را تأمین کند[۹] و در برابر اذیت برخی از اعضای خانواده بردبار بود و لغزش آنان را می‌بخشید[۱۰].[۱۱]

منابع

  1. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲

پانویس

  1. ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۳۳۸.
  2. اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۲۹.
  3. برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۵۱؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۴۳؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۸.
  4. قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۵۹.
  5. اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۸۰.
  6. حمیری، قرب الاسناد، ص۸.
  7. امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۱.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۱۳.
  9. کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷، ۴۸۰، ۵۰۹، ۴۹۴ و ۴۷۵.
  10. کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۱؛ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۴۱.
  11. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۲۲۲.