دوراندیشی
مقدمه
سیره و منطق عملی آن حضرت بر تفکر و دوراندیشی در کارها استوار بود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)... دَائِمَ الْفِكْرَةِ وَ لَا يَتَكَلَّمُ فِي غَيْرِ حَاجَةٍ طَوِيلَ السُّكُوتِ»[۱].
آن حضرت هیچ کاری را بدون فکر و بررسی عاقبت و سرانجام آن انجام نمیداد. حضرت امام حسین (ع) میفرماید: از پدرم، امیرمؤمنان علی (ع) درباره سکوت رسول خدا (ص) پرسیدم. فرمود: سکوت آن حضرت بر چهار چیز بود: بردباری، دوراندیشی، اندازه نگاه داری و تفکر.... دوراندیشی برای او در چهار چیز فراهم آمده بود. به کارهای نیک چنگ میزد تا دیگران به او اقتدا کنند. از کارهای زشت دوری میکرد تا مردم از آن بپرهیزند. در انتخاب رأی صحیح برای اصلاح کارهای امت میکوشید و به آنچه خیر دنیا و آخرت در آن بود، قیام میکرد[۲].
از امام صادق (ع) نقل است که مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، مرا نصیحت کن و به من اندرزی ده! حضرت فرمود: اگر نصیحت کنم، عمل میکنی؟ مرد گفت: آری. باز پیامبر سخن خویش را تکرار کرد و مرد پاسخ مثبت داد. حضرت سخن خود را سه بار تکرار کرد و مرد نیز اعلام آمادگی کرد. گویا پیامبر با این کار میخواست به وی بفهماند که آنچه میخواهد بگوید، بسیار مهم است و نصیحت با ارزشی است. پس حضرت در ادامه فرمود: «فَإِنِّي أُوصِيكَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ يَكُ رُشْداً فَامْضِهِ وَ إِنْ يَكُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ»[۳].
در حدیث دیگری، امام باقر (ع) نقل میکند: مردی خدمت پیامبر رسید و تقاضای آموختن چیزی کرد. حضرت او را به قطع امید از آنچه در دست مردمان است، نصیحت کرد که این روحیه بینیازی نقد است. مرد از حضرت خواست افزون بر آن مطلبی به او بیاموزد. حضرت او را به پرهیز از طمع که فقر نقد است، سفارش کرد. مرد چیزی بالاتر خواست. حضرت فرمود: هر زمان که تصمیم به انجام کاری گرفتی، در عاقبت آن بیندیش. پس اگر خیر و رشد بود، آن را پی بگیر و اگر گمراهی و تباهی بود، از آن دوری کن[۴].[۵]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «پیامبر هماره میاندیشید و جز به نیاز سخن نمیگفت و بسیار سکوت میکرد». مکارم الاخلاق، ص۱۲.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص۱۵.
- ↑ «من تو را سفارش میکنم به اینکه هر زمان تصمیم به انجام کاری گرفتی، در عاقبت آن کار بیندیشی. پس چنانچه عاقبت آن رشد بود (و کار درست و صحیحی بود)، انجامش بدهی و اگرعاقبت آن کار گمراهی و تباهی بود، از آن دست بکشی و آن را رها کنی». وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۲۴.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۹ و ۴۱۰.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۲۷.