محمد بن سلیمان
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
آشنایی اجمالی
این راوی مشترک بین چند نفر میباشد که همگان معاصر امام رضا(ع) بودهاند، و معلوم نیست کدام یک از آنها راوی آن جناب میباشند، او از حضرت رضا(ع) فقط یک حدیث روایت کرده، او میگوید: از امام رضا(ع) سؤال کردم گروهی در جایی مورد حمله دشمنان خود قرار گرفتند و مال و جان و ناموس آنها در معرض خطر قرار گرفت، آنها از مردی استمداد کردند تا از آنان حمایت کند و دشمن را از آنها دفع نماید و جان و مال و زنان و فرزندان آنان را از دست مهاجمان و غارتگران حفظ کند. آن مرد پس از شنیدن استغاثه آن مردم مظلوم فوراً اسلحه خود را برداشت و با شتاب خود را به محل حادثه رسانید، او در هنگام حرکت کنار چاه آب رسید و مشاهده کرد مردی در آنجا از چاه آب میکشد، شب هنگام بود وی را در چاه افکند و به راه خود ادامه داد و آن مرد هم در چاه درگذشت.
مرد مسلح جلو رفت و آن گروه غارتگر را از محل دور کرد و هر چه را که غارت کرده بودند از آنها باز پس گرفت و بار دیگر به طرف منزل خود برگشت، هنگامی که به منزل رسید به او گفتند: میدانی چه کار کردهای، گفت: آری من از گروهی که مورد حمله قرار گرفته بودند حمایت کردم و اموال آنان را باز گرفتم و دشمنان را از خانه آنها دور کردم.
به او گفتند: تو هنگام شب که به طرف غارتگران حمله کردی در کنار چاه آب مردی را مشاهده کردی، وی را در چاه افکندی و او هم در درون چاه کشته شده است، آن مرد گفت: من هرگز قصد کشتن او را نداشتم، او در کنار چاه قرار داشت و من با او برخورد کردم و در چاه افتاد و کارش به این جا کشید.
اینک بفرمایید دیه این مرد با کیست؟ امام رضا(ع) فرمودند: دیه آن مرد را باید آن جماعت بدهند که آن شخص را برای یاری کردن به خود دعوت کردند، او هم رفت و آنها را نجات داد و اموالشان را باز پس گرفت و زنان و کودکان آنها را آزاد ساخت، اما اگر آن مرد برای آن کار اجیر شده بود میبایست دیه آن مقتول را خودش بدهد.[۱]
منابع
پانویس
- ↑ عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 449-450.