نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۳ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سریه قتل کعب بن اشرف (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
در شوالسال ششم هجری، هشت نفر از اهالی عُرَینَه[۱] به مدینه آمدند و اسلام آوردند؛ اما آب و هوای مدینه با آنها سازگار نبود و آنها دچار تب و لرز شدند. در این هنگام رسول خدا(ص) دستور فرمود که آنها به ذوالجَدر [۲] بروند و تا زمان بهبودی در آن منطقه بمانند.
آنان از پیامبر(ص) خواستند تا به آنها اجازه دهند از شیر شتران استفاده کنند. پیامبر(ص) نیز به درخواست آنان پاسخ مثبت داد. پس از آن، تازه مسلمانان به ذوالجذر رفتند و در آن مکان اقامت کردند تا بهبودی و سلامت خود را دوباره به دست آوردند؛ اما پس از بهبودی و اظهار اسلام، به کفر گذشته خویش بازگشتند و در صبح یک روز با حمله به شتران، تمامی آنان را به غارت بردند[۳][۴].
"یسار" خدمتکار پیامبر(ص) که نگهداری از گله شتران بر عهده او بود، همراه مسلمانانی که در آن مکان حضور داشتند، کفار را تعقیب کردند و پس از طیّ مسافتی به آنان رسیدند. در این هنگام، میان دو گروه، درگیری روی داد و مشرکان، مسلمانان را شکست دادند و یَسار را دستگیر کردند، دست و پایش را بریدند، خار در چشم و زبانش فرو کردند و سپس همراه گله شتران گریختند[۵][۶].
پس از وقوع این حادثه، زنی از قبیله "بَنی عَمرو بن عَوف" در حالی که سوار مرکب خود بود، متوجه جسد یسار - خدمتکار پیامبر(ص) - شد که زیر درختی افتاده بود. او هنگامی که متوجه شد یسار مرده است، نزد اقوام خود رفت و این خبر را به اطلاع آنان رساند. خویشان آن زن هم به سوی جنازه یسار آمدند و جسدش را به "قباء" بردند[۷][۸].
پس از اطلاع رسول خدا(ص) از وقوع این حادثه، ایشان بیست سوار را به فرماندهی "کُرز بن جابر فُهری" به سوی مشرکان فرستادند[۹] تا آنان را به سرعت دستگیر کنند و بازگردانند. کُرز بن جابر فُهری و یارانش به منظور دستگیریدشمن از مدینه خارج شدند و شب هنگام، نزدیک دشمن رسیدند و در کنار صخرهها به استراحت پرداختند تا آنکه صبح فرا رسید. هنگام صبحمسلمانان برای تعقیب و دستگیریمشرکان و اینکه به کدام طرف برای دستگیری آنان حرکت کنند، متحیر بودند. ناگهان به زنی برخورد کردند که شانه شتری را همراه خود میبرد. آنان او را گرفتند و از او سؤال کردند: "در این مکان چه میکنی؟" او گفت: "از کنار افرادی میگذشتم که شتری را کشته بودند و قسمتی از آن را هم به من دادند". مسلمانان، مکان آن افراد را از او پرسیدند و او گفت: "مشرکان فراری، پشت همین تپهای که شما هستید، قرار دارند و اگر از آن مکان بالا بروید، آنها را خواهید دید"[۱۰][۱۱].
در پی وقوع این حادثه دردناک، آیه پنجم سوره مائده نازل شد. این آیه ضمن تأکید بر مجازات مشرکان، عذاب دردناکی را در آخرت به آنان بشارت داده است. خداوند در اینباره فرموده است: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۴][۱۵].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑(روستایی در نزدیکی مدینه)؛ یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۴، ص۱۱۵.
↑(مکانی در فاصله شش میلی مدینه در بخش قبا)؛ یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۴، ص۱۱۴.
↑محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۰-۶۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۸.
↑محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۸.
↑«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسی» سوره مائده، آیه ۳۳.