منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سید محمد فائز باقری

در پایان نامه بررسی علم اولیای الهی

منابع عمده علوم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و آئمه عليهم السلام از ديد روايات چنين است:

1- قرآن نخستين منبع دانش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و آئمه عليهم السلام ‌به هيچ ترديد کتاب خداست. بر پاية باور شيعه، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و آئمه عليهم السلام دانش قرآن را به گونة کامل در اختيار دارند و با همة ابعاد و زواياي پنهان و آشکار آن آشنايند. قرآن کريم خود به اين حقيقت اشاره کرده و علم تأويل قرآن و فهم آيات متشابه آن را در انحصار خداوند متعال و راسخان در علم برشمرده سوره آل عمران آیه 7 . مطابق با روايات فراوان، منظور از راسخان در علم پيشوايان معصوم الهي و اهل بيت پيامبرصلّي الله عليه وآله هستند .در آيه‌اي نيز گواه بر رسالت پيامبر اکرم صلّي الله عليه وآله خداوند يکتا و «من عنده علم الکتاب» (کسي که دانش کتاب نزد اوست) دانسته شده است . به گواهي روايات فراوان،قرآن کريم افزون بر معناي ظاهري،داراي معاني باطني است و بر اين اساس،جاي شگفتي نيست اگر گفته شود خبرهاي مربوط به آسمان و زمين و گذشته و آينده را در آن مي توان يافت .اميرمومنان عليه السلام که در پرتو عنايات الهي از نيروي ويژه اي براي ادراک برخوردار است و ظاهر و باطن قرآن را مي داند ،توانايي خود را براي بهره گيري از کتاب الهي چنين شرح مي دهد:از آن(قرآن)بخواهيد تا سخن گويد وهرگز سخن نگويد،اما من شما را از آن خبر مي دهم.بدانيد که در قرآن دانش آينده است و حديث گذشته.درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است . امام صادق عليه السلام مي فرمايد:به خدا قسم من به آنچه در آسمان ها و زمين است و آنچه در بهشت و دوزخ است آگاهم و به ماکان و مايکون علم دارم و همه اين علوم را از کتاب خدا فرا گرفتم،خداوند درباره قرآن مي فرمايد:تِبيَانًا لِکُلِ شَيءٍ. شايد بهترين گواه بر اين مطلب حديث شريف و متواتر ثقلين باشد که پيوند آنان با قرآن را تا روز قيامت ناگسستني برشمرده و بر ملازمت آن ‌دو با هم تأکيد کرده است.

2- وحي و الهام وحي آسماني-که خود پديده اي غيبي و فراتر از تجربه عادي است- دريچه هاي جهان غيب را به روي پيامبران الهي مي گشايد وآنان را به حقايقي آشنا مي سازد که ابزار ادراکي انسان،به خودي خود،توان دستيابي آنها را ندارد.چنانکه پيشتر گذشت،انبياء نه تنها در امور مربوط به شريعت،بلکه در قلمروي موضوعات فردي و اجتماعي نيز از اين سرچشمه دانش بهره مي برند و ارتباط خود را با جهان ديگر بيشتر آشکار مي سازنند. براي نمونه، در جنگ تبوک،گم شدن شتر پيامبر بهانه اي به دست منافقان داد تا علم غيب آن حضرت را زير سوال برند. در اين هنگام فرشته الهي فرود آمد وبا راز گشايي از محل استقرار شتر،به طعنه دشمنان پايان داد . از سوي ديگر،هرچند با رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم باب وحي بسته شد ، راه الهام براي اولياي الهي همچنان باز است. امام علي عليه السلام در نهج البلاغه مي فرمايند:همواره خدا را – که بخشش هاي او بي شمار است و نعمت هايش بسيار- در پاره اي از روزگار پس از پاره اي ديگر و در زماني ميان آمدن دو پيامبر، بندگاني است که از راه انديشه با آنان در راز است و از طريق خرد دمساز . چگونگي بهره مندي امامان معصوم عليهم السلام از اين خزانه غيبي،تفاوتي چندان با بهره مندي پيامبران از آن ندارد،چنان که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خطاب به اميرمومنان عليه السلام مي فرمايند:انک تسمع ما اسمع و تري ما اري الا انک لست بنبي "تو مي شنوي آنچه را من مي شنوم،ومي بيني آنچه را من مي بينم،جز اين که تو پيامبر نيستي". بر اين اساس،امام علي عليه السلام در برخي روايات، خود را مانند ذوالقرنين مي داند که هر چند نبي نبود، خداوند با او راز گويي مي کرد .همچنين آن حضرت در جاي ديگر،با اشاره به لوح محفوظ الهي مي فرمايد:الهمني الله-عزوجل-علم ما فيه ، "خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است،آگاه ساخته است". تعبيري ديگر که در اين باره به کار رفته، برقراري ارتباط با "روح الهي" است،چنانکه امام علي عليه السلام مي فرمايد:کسي که روح الهي را در مي يابد... از رويدادهاي گذشته و آينده و... آنچه در دل مردمان وزمين و آسمان است،آگاه مي گردد . از امام موسي کاظم عليه السلام نقل مي شود که فرمود:دانش ما از سه وجه است: گذشته،آينده و آنچه بايد مي شود؛اما گذشته براي ما تفسير شده و آينده نوشته شده است و هر آنچه حادث مي گردد گاهي در دل افتد و گاهي در گوش اثر کند. مرحوم مجلسي در شرح اين حديث مي نويسد:تفسير امور گذشته براي آئمه عليهم السلام از سوي رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم بوده است و امور آينده در جامعه و مصحف فاطمه سلام الله عليها و ديگر مدارک نوشته شده است.و اما علوم تازه و حادث به وسيله الهام از طرف خدا و بي واسطه فرشته ويا به وسيله حديث فرشته است.

3- تحديث امامان معصوم عليهم السلام در رواياتي فراوان،محدث خوانده شده اند،چنانکه اميرمومنان عليه السلام مي فرمايد:من و جانشينانم... محدث هستيم .بنابر برخي از اين احاديث،محدث کسي است که صداي فرشته را مي شنود،هرچند او را نمي بيند .

4- اسم اعظم روايات اسم اعظم را داراي هفتاد و سه حرف مي داند که هفتاد و دو حرف آن نزد ائمه (ع) است و يک حرف آن مخصوص خداي سبحان است، نزد آصف بن برخيا، کارگزار حضرت سليمان که کارهاي شگفت انجام مي داد، تنها يک حرف از هفتاد و سه حرف اعظم موجود بود . اينکه حقيقت اسم اعظم چيست و چرا و چگونه هفتاد و سه حرف است هيچ گاه براي ما روشن نخواهد شد، تنها همين مقدار فهميده مي شود که دارنده اين اسم داراي مقام عالي و استثنايي است و خداوند از اين حروف به«علم من الکتاب» تعبير کرده است .

5- کتاب جفر منظور از علم جفر آن گونه که مشهور شده است، همان علم الحروف است که با استفاده از حروف و اعداد و نسبت های آنها برای هر مجهولی - بنابر ادعا- پاسخی مناسب ارائه می دهد؛ به این شیوه که بعد از تبدیل سؤال به حروف و اعداد و انجام مراحلی خاص در نهایت اعداد و سپس حروفی حاصل می شود که حاوی پاسخ به سؤال مطرح شده است. این علم در ادیان مختلف با نام های مختلفی نام گذاری شده و گروه های مختلفی مدعی آن بوده اند. (...)

6- کتاب جامعه امام علی علیه السلام به عنوان شایسته ترین شاگرد مکتب وحی، نخستین امام شیعه و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، نزد همه مسلمانان جایگاهی والا دارد و پرداختن به آثار آن حضرت و مواریث گرانبهای وی، مطلوب هر مسلمان و اقتدای به او وسیله رستگاری هر انسان است. در کتب حدیث، فهارس، رجال و علوم قرآنی، چه شیعه و چه اهل سنّت، آثاری برای آن حضرت شمرده اند که: کتاب علی علیه السلام ، صحیفه علی و مصحف علی علیه السلام حجم بیشتری از گزارشهای رسیده را به خود اختصاص داده اند . نامهای کتاب علی علیه السلام احادیث موجود در جوامع حدیثی شیعه نشانگر آن است که کتاب علی علیه السلام به نامهای دیگری نیز نامیده می شده است.

ص 113 تا 122