عصای موسی
مقدمه
در روایات است که حضرت مهدی (ع) با میراث پیامبران میآید، که یکی از آنها عصای حضرت موسی(ع) است. "عصای حضرت موسی(ع) که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آبها روی هم انباشته شد و این کوچهها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان فرعون در آنمیان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر حضرت بقیه الله (ع) است"[۱].
حضرت علی (ع) میفرماید: "جهان پر از هرجومرج میشود، افق زندگی تیرهوتار میگردد، در این موقع مهدی ما میآید در حالی که پیراهن آدم در تن او، انگشتر حضرت سلیمان در دست او و عصای حضرت موسی در اختیار اوست."[۲]. امام باقر (ع) میفرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب پیغمبر رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران، و هماکنون در دست ماست. و آن، هماکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن میگوید. این عصا برای قائم ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار میبرد. این عصا اهل باطل را میترساند و هرچه حجت خدا فرمان دهد، اطاعت میکند..."[۳]. امام صادق (ع) فرموده است: "عصای موسی از چوب آس، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، جبرئیل آن را به او داده بود. عصای موسی و تابوت آدم در دریاچه طبریه میباشد، آنها پوسیده نمیشوند و رنگشان تغییر نمییابد تا به دست قائم(ع) به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."[۴]. در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء الله است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفتهاند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای موسی (ع) بود، دانایان به علم گذشتگان چنین گفتهاند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه حضرت موسی(ع) شبهنگام به بیابانی وارد میشد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار میکرد روشنائی میداد. هر گاه با کمبود آب مواجه میشد آن را در چاه وارد میکرد که تا ته چاه امتداد مییافت و سر آن مانند دلو میشد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به زمین میکوفت و خوردنیها از آن بیرون میآمد. چنان بود که هرگاه میوهای اشتها میکرد آن را در زمین مینشاند، پس غنچههای همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر میشد و همان موقع میوه میداد. و گفته میشود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه میشد آن را در زمین مینشاند برگ و میوه میداد، و از آن بادام میخورد. و هرگاه با دشمن خود مقاتله میکرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار میشد که باهم نبرد میکردند. عصا را بر کوه سخت ناهموار میزد و نیز به درختها و خارها و گیاهها میزد، راه باز میشد. و هروقت میخواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن میزد و راه وسیعی برایش باز میشد که در آن میرفت.
و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پا زدن او را میرساند، و نیز راه را نشانش میداد و با دشمنان مقاتله میکرد. هنگامی که حضرت موسی(ع) به بوی خوش نیازمند میشد، از آن عصا بوی خوش بیرون میزد تا جائی که لباسهای او را خوشبو میکرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آنها ترس داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرومیریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد. چون سفر میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و... را به آن میآویخت.[۵][۶].