بحث:نبوت
محمد بیابانی اسکوئی
واژهشناسی لغوی
- «نبى» صفت مشبّهه بر وزن فعيل يا مشتق از مادّه «نبأ» به معناى خبر است ، و يا از مادّه «نَبْوَة و نَباوة» به معناى ارتفاع، گرفته شده است.
- بنابر اشتقاق اوّل «نبى» به معنى صاحب خبر است، امّا معمولاً به معنى مُنْبِئ يعنى آورنده پيام ـ مانند نَذير به معناى مُنْذِر ـ بكار مىرود.
- و بنابر اشتقاق دوم «نبى» يعنى مرتفع، مانند زمين مرتفع. در حديث آمده است : «لا تصلّوا على النّبي» يعنى بر زمين بلند نماز نخوانيد. پيامبران الهى را نيز به خاطر بلند پايگى مقامشان نبى گفتهاند.
- پس «نبى» در لغت معنا و مفهوم عامّى دارد كه شامل همه صاحبان خبر يا خبر آورندگان است، خواه اين خبر را از ناحيه خداى تعالى دريافت كرده باشند و به بندگانش برسانند يا از طرف بندهاى به بندهاى ديگر. امّا اگر آن را از مادّه «نبأ» بگيريم در كلام عرب و در آيات و روايات تنها درباره پيام آوران الاهى به كار رفته نه درباره پيام آوران ديگر.
- «رسول» نيز صفت مشبّهه از مادّه «رَسَل» به معناى شخصى است كه از طرف ديگرى براى رساندن رسالت و پيامى فرستاده مىشود. البتّه در معناى اين واژه پى در پى بودن رسالت نيز لحاظ شده است. ابن انبارى مىگويد : الرَّسول معناه في اللّغة الّذي يتابع أخبار الّذي بعثه. أخذ من قولهم: جاءت الإبل رسلاً أي متتابعة.
- رسول در لغت كسى را گويند كه اخبار فرستنده خودش را پيروى مىكند. و از اين سخنِ عرب مشتق شده است كه مىگويد: شتر به صورت «رَسَل» آمد يعنى پشت سر هم آمد.
- پس با توجّه به معناى لغوى، رسول نقش وساطت را ميان شخص فرستنده و اشخاصى كه به سوى آنها فرستاده شده، ايفا مىكند. اين واژه در كلام عرب و در آيات و روايات در معناى عامّ خود به كار رفته و به آنان كه از طرف خداى تعالى داراى رسالت هستند و واسطه ميان خدا و خلق شدهاند، اختصاص ندارد. در قرآن و روايات گاهى رسول در مورد فرشتگان الهى استعمال شده است. آللّهُ يَـصْطَفِي مِنَ المَلائِكَةِ رُسُـلاً وَمِنَ آلنّاسِ (خداوند رسولانى از فرشتگان و از مردم برمىگزيند). إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ آلمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (آنگاه كه مرگ يكى از شما فرا رسد رسولان ما او را قبض روح مىكنند و آنان كوتاهى نمىكنند).
- در روايتى از امام باقر ۷ از رسولى سخن رفته كه نه از جنس جنّيان است و نه از جنس فرشتگان و بشر : فَأَخْبِرْنِي عنْ رَسُولٍ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى لَيْسَ مِنَ الْجِنِّ وَ لَا مِنَ الْإِنْسِ وَ لَا مِنَ الْمـَلَائِكَةِ ذَكَرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ؟ فَقَالَ: الْغُرَابُ حِينَ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُرِيَ قَابِيلَ كَيْفَ يُوَارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ هَابِيلَ حِينَ قَتَلَه. (رسولى را براى من بيان كن كه از جنس جنّ و انس و فرشتگان نيست و خداوند متعال در كتاب خويش از آن ياد كرده است. فرمود: آن كلاغ است آنگاه كه خداوند متعال او را فرستاد تا به قابيل نشان دهد كه چگونه جسد برادرش هابيل را ـ كه توسّط او كشته شده بود ـ دفن كند).
تجزيه پذيرى نبوّت
- در بحث از معناى لغوى گذشت كه نبى و رسول به كسانى گفته مىشود كه از سوى خداى تعالى حامل خبر و رسالت مىشوند. و در بحث سابق هم روشن شد كه خبر و رسالت به نبى و رسول از طرق مختلفى مىرسد و نبوّت اسباب گوناگونى دارد.
- با توجه به دو امر ياد شده روشن مىشود كه وقتى تجزيه پذيرى و جزء داشتن نبوّت مطرح مىشود مقصود اين نيست كه خود نبوّت ذاتاً و حقيقتاً قابل تجزيه است؛ بلكه منظور تجزيه پذيرى از ناحيه طرق و خبرهايى است كه نبى آنها را دارا مىشود. پس روشن است كه منظور از هفتاد يا چهل و پنج جزء داشتن نبوّت ـ كه در برخى روايات مطرح شده ـ خبرها و طرق رسيدن آن است. امام صادق ۷ مىفرمايد: رَأْيُ الْمـُومِنِ وَ رُوْيَاهُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ عَلَى سَبْعِينَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ النُّبُوَّةِ. (رأى مؤمن و رؤياى او در آخر الزمان جزئى از هفتاد جزء نبوّت است). و رسول خدا ۹ مىفرمايد : الْهـَدْيُ الصَّالِحُ وَ السَّمْتُ الصَّالِحُ وَ الِاقْتِصَادُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ. (هدايت صالح و جهت صالح و اقتصاد جزئى از چهل و پنج جزء نبوّت است).
نسبت بین نبوت و امامت
- امام(ع) در جهت با نبی مشترک است.
- شیخ الطائفه:"نبی، پیام رسان از جانب خداوند متعال است، بدون واسطه بشری، چنین معنایی، مختص نبی است و لا غیر و ائمه(ع) و راویان حدیث، پیامرسان با واسطه هستند. از لفظ و واژه نبی دو معنی قابل استفاده است: یک معنی مقتدا بودن نبی در افعال و گفتارش است. معنای دیگر آن، کسی است که به تدبیر امت و سیاست آن قیام میکند؛ از حدیث معنای نخست، نبی با نبی تفاوتی ندارد اما از حیث معنای دوم باید گفت: قیام به تدبیر و سیاست و به دست گرفتن امور حکومتی جامعه، بر هر نبیای واجب نیست.
- از مفاد آیۀ ۲۴۷ سوره بقره نیز مدعای ما استنباط میشود. جمع بین نبوت و حکومت، تنها در خصوص برخی از انبیاء مانند حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) و پیامبر گرامی اسلام بوده است".
- شیخ مفید، این دیدگاه را مطابق با نظر جمهور شیعه میداند.
- در خصوص امامت، اجماع شیعه و اهل سنت بر این است که پرداختن به دین و دنیا و تصرف در امور مسلمانان، در تعریف امامت اخذ میشود اما امام با واسطه بشری است و با نبی که بلا واسطه بشری است تباین خواهد داشت .
[ص 58 تا 60 امامت پژوهی]