نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۱۵ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
برخی از روایات، اهل بیت(علیهم السلام) را مصداق کامل و اتمِّ کسی دانسته اند که دارای علم الکتاب هستند، هر چند عده ایی مصادیق دیگری نیز بیان کرده اند. در کتاب شریف بصائرالدرجات بابی وجود دارد با عنوان:[۱] «باب ممّا عند الائمه(علیهم السلام) من اسم الله الاعظم و علم الکتاب».[۲] و در آن روایاتی در این زمینه بیان شده است. در ذیل برخی از این روایات که در بصائر و یا سایر کتب روایی وجود دارد بیان می شود:
در روایتی سدیر صیرفی می گوید:[۳] من و ابوبصیر و یحیای بزّاز و داود بن کثیر در مجلس "بیرونی" امام صادق(علیه السلام) بودیم، آن حضرت با حالت غضب، وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: «تعجب است از مردمی که گمان میکنند ما علم غیب داریم! در صورتی که جز خدای متعال کسی علم غیب ندارد، و من خواستم کنیزم را تنبیه کنم، او فرار کرد. و ندانستم در کدام اطاق رفته است» سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند به منزلشان "اندرونی" بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شویم، ما سخنانی که درباره کنیز گفتید شنیدیم، و معتقدیم شما علوم فراوانی دارید، ولی ادّعای علم غیب درباره شما نمیکنیم. حضرت فرمود: ای سدیر، مگر قرآن نخواندهای؟ عرض کردم چرا. فرمود: این آیه را خواندهای: «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ...»[۴] گفتم: فدایت شوم، خواندهام. فرمود: میدانی این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازۀ قطرهای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه: را خواندهای: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؟ گفتم: آری. فرمود: آن کسی که علم همه کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه کتاب را دارد. سپس با اشاره به سینه مبارکش فرمود: به خدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست، به خدا قسم علم همه کتاب نزد ماست.»[۵] از این حدیث معلوم میشود، فهم قرآن نقش مهمی در دانستن مسائل غیبی و قدرت امور خارقالعاده دارد، زیرا طبق بعضی از روایات و شواهد دیگر مقصود از کتاب در آیه مبارکه همان قرآن کریم است، همانطور که قبلا اشاره شد. و نیز باید دانسته شود قرآن در مراحل اعلی مشتمل بر تمام امور غیبی است و کسی که عالم به علم قرآن با تمام مراحل آن است تمام امور غیبی را میتواند استفاده کند.[۶]
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند:[۷] «منم آن کس که دارندۀ علم الکتاب است.»[۸]
برید بن معاویه از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند، حضرت در تفسیر آیۀ "علم الکتاب" فرمودند: «مقصود ما اهل بیت هستیم و علی(علیه السلام) اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است.»[۹]
عبدالله بن ولید میگوید:[۱۰] امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «نظر اصحاب تو درباره امیرالمؤمنین(علیه السلام)، موسی و عیسی چیست؛ کدام یک را داناتر میدانند؟» گفتم: "اصحاب من هیچ کس را بر انبیاء اولوالعزم مقدم نمیدانند". امام فرمود: «اگر با آنان با کتاب خدا به بحث بپردازی میتوانی بر ابطال نظرشان حجت اقامه کنی.» گفتم: "در کجای قرآن چنین چیزی آمده؟" فرمود: «خداوند دربارۀ موسی گفته است: «و برای او در الواح "تورات" از هر موضوعی اندرزی نوشتیم»[۱۱] و نگفته "همه اندرزها". و در مورد عیسی گفته است: «و آمدهام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید برای شما روشن کنم»[۱۲] و نگفته "همه اختلافات". ولی دربارۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفته است: «کافی است که خداوند، و کسی که تمام علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند.[۱۳]»[۱۴]
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:[۱۵] «کسی که نزد او علم الکتاب وجود دارد، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.[۱۶] و از ایشان سؤال شد کسی که نزد او علمی از کتاب بود داناتر است یا کسی که علم الکتاب را دارد؟ فرمودند: علم کسی که نزد او علمی از کتاب بود در مقابل علم کسی که علم الکتاب را دارد، همانند مقدار آبی است که حشرهای با بال خود از آب دریا بردارد. و امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: آگاه باشید آن علمی که آدم با آن علم از آسمان به زمین هبوط کرد، و همه آن علومی که از آن پس به انبیا داده شده، تا برسیم به خاتم النبیین(صلی الله علیه و اله)، همه در عترت خاتم النبیین جمع است.»[۱۷]
ابن بکیر میگوید: نزد امام صادق(علیه السلام) بودیم، سخن از سلیمان نبی و علم و مُلکی که خدا به او داد به میان آمد؛ حضرت فرمود:[۱۸] «آنچه به سلیمان بن داوود داده شد، تنها یک حرف از اسم اعظم بود؛ ولی صاحب شما کسی است که خداوند فرموده "بگو کافی است، خداوند، و کسی که تمام علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند"، به خدا سوگند علم الکتاب نزد علی(علیه السلام) بود.»[۱۹]
عبدالرحمان بن کثیر، از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند،[۲۰] حضرت آیۀ "علم الکتاب"را تلاوت فرمود سپس انگشتان دستش را باز کرد، و آن را بر سینهاش گذاشت، و فرمود: «به خدا سوگند تمام علم الکتاب نزد ماست.[۲۱]
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:[۲۲] «به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا انجامش میدانم، چنان که گوئی در دست من است. خبر آسمان و خبر زمین در قرآن است و نیز خبر گذشته و آینده، خدای عزّوجلّ فرماید: «بیان هر چیز در آن هست»[۲۳]»[۲۴]
امام صادق(علیه السلام) در روایتی دیگر می فرمایند:[۲۵] «آن کسی که نزد او علمی از کتاب بود آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان بود، به آن حضرت عرض کرد: من تخت بلقیس را قبل از اینکه چشم برهم زنی برایت میآوردم، راوی می گوید: امام صادق(علیه السلام) انگشتان مبارکش را باز کرده و بر سینهاش گذارد و فرمود: و به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما میباشد.»[۲۶]
همچنین امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:[۲۷] «به خدا سوگند، من کتاب خدا را از اوّل تا آخر آن عالم هستم و گویی همه در کف دست من است. خبر آسمان و زمین و خبر آنچه که خواهد شد در آن است، خداوند عزّوجلّ فرموده: در آن روشنگری هر چیزی هست.»[۲۸]
امام حسین(علیه السلام) فرمودند: «ما کسانی هستیم که در نزد ما علم کتاب و بیان محتوای آن است و این علم در نزد احدی جز ما نمی باشد چون ما اهل راز خداوند هستیم.»[۲۹]
ابوسعید خدری از تفسیر آیۀ:[۳۰] «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ ...»[۳۱] از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) سؤال کرد، حضرت فرمود منظور وصی برادرم سلیمان بن داوود، آصف بن برخیا است. بار دیگر از تفسیر آیۀ: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»[۳۲] سؤال کرد و حضرت فرمود مقصود برادرم علی بن ابیطالب است.[۳۳]
تمام روایات دلالت بر علم اهل بیت(علیهم السلام) به قرآن کریم دارند و اینکه ایشان دارای علم الکتاب هستند. فلذا اهل بیت(علیهم السلام) به واسطۀ آگاه بودن بر علم الکتاب، از غیب نیز مطلع هستند.
↑ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 321ـ 324؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص 224 ـ 227؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 123
↑ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص 224 ـ 227
↑طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج 1، ص 368؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 216
↑ر.ک. اسدی گرمارودی، محمد، علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان، ص 55 ـ 59؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطۀ علم غیب امام حسین(علیه السلام) و حادثۀ عاشورا، ص 62
↑ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطۀ علم غیب امام حسین(علیه السلام) و حادثۀ عاشورا، ص 62
↑ر.ک. محمدی ری شهری، محمد، شرح زیارت جامعۀ کبیره، ص 82؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج 1، ص 149؛ نجفی، سیدمحمد، پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام)، صفحه؟؟؟؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 57
↑تفسیر قمی، ج۱، ص۳۶۷؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۳ و بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۰
↑ر.ک. نجفی، سیدمحمد، پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام)، صفحه؟؟؟