نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۴ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل موعظه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
نصیحت یا موعظه بهمعنای منع همراه با بیمدادن و نیز یادآوری انسان نسبت به خوبیهاست که موجب پدیداری رقت در قلبانسان میشود. نتیجه نصیحت، بازداری انسان از عمل بد و ترغیب او نسبت به انجام عمل خوب است. امام (ع) نصیحت را موجب زنده ماندن دل[۱] و صیقلجان و جلای قلبآدمی میداند که نتیجه آن، بیداریآدمی است[۲].
از آنجا که نفسآدمی همواره در جهت غفلت و میل به شهوات نفسانی در حرکت است، از منظر امام، نصیحت سودمند آدمی را بیدار میکند و از اسارتغفلت حرکت است، از منظر امام، نصیحت سودمند آدمی را بیدار میکند و از اسارتغفلت بازمیدارد. از منظر امام، نصیحت و موعظه، نیازی دائمی و همیشگی است. امام (ع) در نهج البلاغه سیزده بار از واژههای وعظ و موعظه استفاده کرده است. امام (ع) در تبیین حرکت پیامبر اکرم با اشاره به شرایط دوران جاهلیتروش پیامبر را روش موعظه و نصیحت برمیشمرد[۳] و روش خود را نیز همینگونه تبیین میکند. ایشان میفرماید: ای مردم، من همانگونه که پیامبران امتهای خویش را پند میدادند، شمایان را پند دادم و حقایق را از همه سو به گوشتان رساندم و آنچه را جانشینانپیامبران به بازماندگانشان گفتند، به شما گفتم[۴]. امام (ع) در فرازهایی چند مردمان را به گوش جان سپردن به نصایحقرآنی فرامیخواند و آنان را از سرسختی در برابر نصیحتهای قرآنی پرهیز میدهد[۵][۶].
شرایط موعظه
واعظ یکی از ارکان موعظه است. واعظ، خود باید در کردار، عامل به گفتار باشد. در اینصورت موعظه اثرگذار خواهد بود. از اینرو امام در کلامی فرمود: ای مردم! از شعله چراغ آن اندرزدهندهای که خود به آنچه میگوید عمل میکند، فروغ گیرد و از آن چشمهای آب برگیرید که آبش صاف و گواراست نه تیرهگون و گل آلود[۷][۸].
وعظ نیز شرایطی دارد که میتوان به کمک آن بر مخاطب تأثیر گذاشت. امام (ع) شرایط نصیحت را اینگونه بیان میکند: نخست، شیوایی کلام به گونهای که به دور از حشو و زوائد باشد و مخاطب را خسته نکند؛ دوم، فهم مطلب آسان باشد و برای مخاطب مشکل آفرین نباشد؛ سوم، اختصار نیکو داشته باشد، یعنی مطابق با مفهوم کلام صادر شود. البته مفید واقع شدن و دو شرط پیشین زمانی مؤثر است که شنونده آماده شنیدن و پذیرش باشد. امام شرط اصلی پذیرش نصیحت را صفای دل و خشوعقلب در برابر حقایق میداند[۹]. از اینرو تا شرایط پذیرش نصیحت در مخاطب ایجاد نشده باشد، نصیحت در او اثری نخواهد گذاشت. هر کس که خود، خویشتن را از زشتیها باز ندارد و اندرز ندهد، برای او بازدارنده و اندرز دهندهای نخواهد بود[۱۰][۱۱].
در منظر امام برای انسانی که خود را آماده و پذیرای نصیحت کرده باشد، نصیحتهای زیادی در عالم وجود دارد. گویا عالم پنددهندهای مشفق برای چنین کسی است. از اینرو دنیا را برای چنین کسی خانه موعظه و نصیحت بیان میکند[۱۲]، گویا از هر چیز پند و نصیحتی برای فرد پندپذیر وجود دارد. در کلامی دیگر میفرماید: چه مثلهای نیکو و چه پندهای رسا، اگر بر دلهای پاک نشیند و در گوشهای شنوا جای گیرد و افکار مصمم را بیابد و اندیشههای بلند آنرا فراگیرند[۱۳][۱۴].
خطابه قیاسی است که مفید تصدیق ظنی باشد[۱۵]. برخی از احتجاجات قولی قرآن به روش موعظه یا خطابه است. در آیه۴۶ سوره سبأ برای ترغیب به قیام در راه خدا، به روش مذکور تصریح شده است: ﴿ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ﴾[۱۶]. این روش احتجاج نیز مورد سفارش آیه۱۲۵ سوره نحل واقع شده است: ﴿ ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ ﴾[۱۷][۱۸].