بنا به نقل کلبی آیه﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا﴾[۱]. درباره او و برادرش ابوسلمه نازل شده است،[۲] در حالی که منابع، اطلاعاتی درباره باغهای انگورِ اسود ارائه نمیدهد. بنابه روایتابنعباس آیه درباره عیینه و سلمان نازل شده و خداوند این دو را به برادرانی از بنیاسرائیلتشبیه کرده که یکی از آنها بر اثر ثروت اندوزی، نسبت به خداکفر ورزید. در برخی منابع نیز مراد از ﴿رَجُلَيْنِ﴾پیامبر و اهل مکه یا هر مؤمن و کافری دانسته شده [۳] که در این صورت آیه نمادین خواهد بود.
بنا به نقل ابنعباس و ضحاکآیات﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ﴾[۴] و ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ﴾[۵][۶] و ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ﴾[۷] و ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ﴾[۸][۹] که از واگذاری نامه اعمال به مؤمنان و کافرانسخن میگوید در شأن اسود و ابوسلمه است.
بنا به روایت مقاتل، آیه ﴿إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا﴾[۱۰] درباره اسود نازل شده است.[۱۱]
بنا به روایتی از ابنعباس، مراد از انسان در آیات ﴿وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا﴾[۱۲] و ﴿وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ﴾[۱۳] اسود است [۱۴] که نسبت به نعمتهای الهیکفران کرد و با مشاهدهقیامتنگرانی و تحیّر خود را ابراز خواهد کرد.
ذیل آیه ﴿قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ﴾[۱۵] از اسود سخن به میان آمده و قائل، او شمرده شده است.[۱۶]
برخی او را از مصادیق ﴿الْمُقْتَسِمِينَ﴾ دانستهاند؛ یعنی آنان که مسیر ورودی مکّه را برای جلوگیری از ارتباط دیگران با پیامبر (ص)، بین خود قسمت کرده بودند، که در آیه﴿كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ﴾[۱۷]خداوند درباره کیفر آنان سخن دارد[۱۸][۱۹]
↑«و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم» سوره کهف، آیه ۳۲.
↑تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۵۹؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۲۹۸؛ کشفالاسرار، ج ۵، ص ۶۸۸.