بحث:قادیانیه
نویسنده: آقای ظرافتی
مقدمه
- قادیانیه یا احمدیه مذهب جدیدی است که به میرزا غلام احمد خان قادیانی منسوب است. وی حدود سال ۱۲۵۵ ق "۱۸۳۹ م" در قادیان، متولد شد. و سال ۱۹۰۸ م، درگذشت[۱]. او که مؤسس فرقه احمدیه یا قادیانیه شمرده میشود، اهل پنجاب پاکستان بود.
- غلام احمد خان قادیانی، حدود چهل سالگی کتاب مذهبی خود را که "براهین احمدیه" نام دارد منتشر کرد که با استقبال مردم روبه رو شد. حدود پنجاه سالگی به دعوت بشارت خود پرداخت و ادعا کرد از جانب خدا به او وحی میرسد و اجازه دارد بیعت بپذیرد. در سال ۱۰۹۴ م خود را مسیح، مهدی موعود و تاراکریشنا خواند[۲].
- او در اصول، با اعتقادهای اسلامی موافق بود؛ ولی به جمع بین مسیحیت و مهدویت اعتقاد داشت و خود را مهدی موعود و مظهر عیسی و حضرت محمد میدانست. در نظر غلام احمد خان قادیانی، حضرت عیسی(ع) پس از خاکسپاری از گور برون آمد؛ در کشمیر اقامت گزید و در ۱۲۰ سالگی در شهر سرینگر وفات یافت.
- غلام احمد خان قادیانی، جهاد با شمشیر را حتی بر ضد دشمنان اسلام حرام میدانست و مسالمت و صلح را شعار خود میشمرد. بدین سبب طرفدار دولت بریتانیا شد و به تدریج پیروانش در لاهور، ایالت پنجاب و ربوه فزونی یافتند. آنها بیمارستان و مدرسههای بسیاری پدید آوردند و با کارهایی چنین، شمار طرفداران خویش را فزونی بخشیدند. پس از مرگ غلام احمد خان قادیانی، پیروانش به تدریج به فرقههای گوناگون تقسیم شدند[۳][۴].
احمدیه در موعودنامه
- یکی از فرق مبتدعه است که میرزا غلام احمد قادیانی آن را بنیان نهاد. وی دعوی نمود که مهدی موعود و مظهر رجعت، مسیح است. سپس در روز چهارم مارس ۱۸۸۹ م ادعا کرد که وحی بر او نازل شده و پیامبر است. چون مردی عالم و زباندان بود، جمعی از مردم قادیان به او گرویدند و با او بیعت کردند. پیروان این مذهب تازه را قادیانی یا میرزائی و بهطوری که خودشان مینویسند "احمدی" نام نهادند. بعدها این فرقه، دو گروه شدند که مجموع پیروان مذهب احمدی از دو گروه، از یک میلیون متجاوز است که بیشتر در پنجاب و بمبئی و افغانستان و عربستان و ایران و مصر سکونت دارند[۵][۶].
پانویس
- ↑ ر.ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۳۸
- ↑ ر.ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۳۹
- ↑ ر.ک: شهرستانی، ملل و نحل، ملحقات آخر جلد دوم
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۴ - ۳۴۵.
- ↑ معارف و معاریف، ج ۱، ص ۶۰۷.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۱.