دین‌فروشی در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  • اگر کسی برای رسیدن به متاع دنیوی، از فرمان‌ها و آموزه‌های اصیل دینی دست کشد و دست از دینداری بردارد، می‌گویند دین خویش را فروخته است. این اصطلاح را برای نخستین بار معاویة بن ابی سفیان به کار بُرد؛ آنجا که درباره برخی کارگزارانش گفت: "من دین آنان را خریده‌ام"[۱][۲].
  • برخی روایات دسته‌های مختلفی از مردم را یاد کرده‌اند که دین خود را فروخته‌اند یا بیم آن می‌رود که بفروشند؛ مانند "استواری دنیا به چهار گروه است:... و چهارمی آنها مرد تنگدستی است که آخرت خویش را به دنیا نفروشد و این در صورتی است که توانگران، حق تنگدستان را دریغ نکنند وگرنه تنگدست، دین خود را به دنیایش می‌فروشد"[۳]. نیز در روایت است: "از میان مردم کسی بدتر است که آخرت را به دنیایش فروشَد و از او بدتر، کسی است که آخرت خویش را به دنیای دیگران فروشَد"[۴]. این موضوع را در مباحث اخلاقی اسلام پی می‌جویند[۵].

منابع

پانویس

  1. بحارالانوار، ۲/ ۳۶ و ۴۴/ ۱۳۳.
  2. فرهنگ شیعه، ص 255.
  3. بحارالانوار، ۷۷/ ۴۶ و ۷۵/ ۳۰۱.
  4. بحارالانوار، ۷۵/ ۳۰۱.
  5. فرهنگ شیعه، ص 255.