ابورقاد عدوی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از بنی عدی بن عبد مناة بن أد بن طابخه[۱] و در اصل از مضر بن معد بن عدنان بود[۲]. نامش را شُوَیس بن جَبّاش[۳] و سدیس آورده‌اند[۴] که چون گزارش مربوط به سدیس با گزارش مربوط به ابورقاد شویس مشترک است، سدیس، تصحیف شویس است. نام پدرش را نیز حیاش[۵] و جَیّاش آورده‌اند[۶] که دومی تصحیف است.

با آنکه گفته‌اند وی زمان رسول خدا(ص) را درک کرده است و خودش می‌گفت: "انا ابن التاريخ ولدت عام الهجره"؛ "من پسر تاریخم، من در سال هجرت به دنیا آمدم"[۷] با این حال در ردیف تابعان از او یاد شده است[۸] و ابن حبان[۹] بر تابعی بودن وی تصریح دارد. از زندگی وی در زمان رسول خدا(ص) آگاهی نداریم، اما از زندگی‌اش در زمان عمر گزارش‌هایی در دست است. او در زمان عمر در برخی جنگ‌ها، از جمله فتح میسان[۱۰] و فتح اُبُلّه و اهواز در اواخر سال پانزده و اوایل سال شانزده شرکت داشت[۱۱]. دست میسان، ناحیه‌ای است میان واسط و بصره و اهواز که به اهواز نزدیک‌تر است[۱۲] و در فارسی به آن دشت میشان می‌گویند[۱۳]. او در فتح میسان زنی را به اسارت گرفت و پس از آنکه عمر دستور داد اسیران را آزاد کنند، آزادش کرد. وی به سبب آنکه با این زن آمیزش کرده بود، ولی از باردار شدن وی اطلاع نداشت، اظهار می‌کرد ترس آن دارد که از نسل او در میسان فرزندی به دنیا آید[۱۴].

وی گفته است که من دوهزار و دو درهم در زمان عمر گرفتم[۱۵]. به گزارش طبری[۱۶] سیصد نفر شرکت کننده در فتح ابله، ششصد درهم غنیمت گرفتند که به هر یک دو درهم رسید. عمر افزون بر آن، به هر یک دو هزار درهم عطا کرد و شویس هم در شمار آنان بود. شویس را بصری دانسته‌اند[۱۷]. ابن حجر[۱۸] خبری از ابوعبید بکری نقل کرده که بر اساس آن، شویس تا زمان هارون الرشید زنده بوده است! اما ابن حجر آن را اشتباه محض می‌داند. شویس از عمر بن خطاب و عتبة بن غزوان روایت نقل کرده و ابومرحوم عبدالعزیز بن مهران و ابونعامه نیز از وی روایت نقل کرده‌اند[۱۹][۲۰]

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۷، ص۹۱.
  2. ابن حزم، ص۱۹۸.
  3. ابن سعد، ج۷، ص۹۱؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۲۲؛ بخاری، ج۴، ص۲۶۶.
  4. ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۳؛ نیز ر. ک: ابن حجر، ج۳، ص۲۰۸.
  5. بخاری، ج۴، ص۲۶۵؛ ابن ابی حاتم، ج۴، ص۳۸۹.
  6. خلیفة بن خیاط، ص۳۳۰؛ ابن حبان، ج۴، ص۳۷۰.
  7. ابن حجر، ج۳، ص۳۱۲؛ و با اندکی تفاوت: ابن قتیبه، ج۲، ص۳۵۵.
  8. ابن سعد، ج۷، ص۹۱؛ ابن حبان، ج۴، ص۳۷۰.
  9. ابن حبان، ج۸، ص۳۹۲.
  10. ابن سعد، ج۷، ص۹۲.
  11. ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۳.
  12. یاقوت حموی، ج۲، ص۴۵۵.
  13. دهخدا، دشت میشان، ج۷، ص۹۵۹۰.
  14. ابن سعد، ج۷، ص۹۱-۹۲؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۵.
  15. ابن سعد، ج۷، ص۹۲.
  16. طبری، ج۳، ص۵۹۴.
  17. بخاری، ج۴، ص۲۶۵؛ ابن حبان، ج۴، ص۳۷۰.
  18. ابن حجر، ج۳، ص۳۱۲.
  19. ابن ابی حاتم، ج۴، ص۳۸۹؛ مزی، ج۸، ص۴۱۳.
  20. خانجانی، قاسم، مقاله «ابورقاد عدوی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۹۸.