اذان

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اذان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • اعلام. شعار فراخوانی مسلمین به نماز که در اوایل هجرت تشریع شد. در حادثه کربلا چند مورد، به کار گرفته شده است. یکی آنگاه که کاروان حسین با سپاه حر در ذوحسم در مسیر کربلا مواجه شد. هنگام ظهر فرا رسید. امام حسین به حجاج بن مسروق (و به گفته برخی منابع، به پسر خویش ) فرمود: اذان بگو. اذان گفته شد و امام حسین(ع) نماز جماعت خواند. سپاه حر نیز به آن حضرت اقتدا کرد[۱] مورد دیگر در شام و بارگاه یزید، وقتی امام سجاد(ع) آن خطبه افشاگر و کوبنده را ایراد کرد و پیاپی فضایل خویش را بر شمرد و حاضران به گریه افتادند و افکارشان دگرگون شد و یزید بیم آنداشت که فتنه‌ای پیش آید که پایانش ناخوشانید باشد، به مؤذن اشاره کرد که اذان بگوید تا بدین‌وسیله خطبه امام را قطع کند. مؤذن چون تکبیر گفت، حضرت فرمود: خدا بزرگتر از هر چیز است و برتر از حواس. مؤذن چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، حضرت فرمود: مو و پوست و گوشت و خون و مغز و استخوانم به یگانگی خدا گواهی می‌دهد. چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، حضرت سجاد خطاب به یزید کرد: ای یزید! این محمد آیا جد من است یا جد تو؟ اگر بگویی جد توست، دروغ گفته‌ای و اگر بگویی جدمن است، پس چرا عترت او را کشتی؟[۲] و اینگونه بود که حضرت زین العابدین(ع)، روش یزید را در به کار گرفتن اذان برای خاموش کردن فریاد اذان مجسم خنثی کرد و از همان موقعیت، بهترین بهره برداری سیاسی را نمود. [[امام سجاد در پاسخ ابراهیم بن طلحه نیز که از حضرت پرسید: چه کسی پیروز شد؟ فرمود هنگام نماز، اذان و اقامه بگو می‌فهمی که چه کسی پیروز شد[۳][۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحار الانوار،ج ۴۴، ص ۳۷۶، عوالم(الامام الحسین)، بحرانی، ص ۱۶۳
  2. حیاة الامام زین العابدین، باقر شریف القرشی، ص ۱۷۷ به نقل از مقتل خوارزمی
  3. نفس المهموم ص ۴۳۴
  4. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا صفحه ۴۳.