بداء در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بداء (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

بداء: تغییر مقدّرات غیر حتمی بر اثر افعال اختیاری.

واژه‌شناسی لغوی

  • بداء از ماده "ب ـ د ـ و" و در لغت به معنای ظاهر شدنی آشکار است[۱]. به گفته برخی به صحرانشین از آن رو بادی گفته می‌شود که وی هنگام سکونت در شهر و قریه، در ساختمانها و محیط اجتماع پنهان است؛ ولی هنگامی که به بیابان می‌رود در فضایی باز و گسترده که سایه‌ای در آن نیست آشکار می‌شود[۲]. بداء اگر به رأی و عقیده استناد یابد در صورتی که شخص مسبوق به رأیی نباشد به معنای پیدایش رأی وگرنه به معنای تغییر رأی است[۳]. بداء در اصطلاح به معنای تغییر مقدرات از سوی خداوند بر اساس پاره‌ای حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است[۴][۵].
  • بداء در جوامع روایی شیعه، به گونه‌ای مورد توجه خاصّ قرار گرفته است که برخی آن را نقلی صِرف دانسته‌اند[۶]. اهل سنت نیز به رغم عدم پذیرش بداء و توهم مخالفت آن با علم الهی و نسبت دادن انحصار اعتقاد آن به شیعه، روایات بداء را بیش از امامیه در کتب خود نقل کرده‌اند[۷]، به هر حال توجه به منزه بودن ذات الهی از هرگونه جهل و نقص از یک سو و اسناد بداء به خداوند در متون دینی از سوی دیگر زمینه‌ای فراهم آورده تا مسئله بداء به طور گسترده در منابع کلامی و تفسیری مورد توجه و تحقیق قرار گیرد و به طور مستقل کتابهایی در این زمینه تألیف شود. در این‌گونه کتب دو جهت عمده مورد نظر بوده است: نخست تبیین مفهوم بداء و اینکه چگونه اعتقاد به آن مستلزم اسناد جهل به خداوند نیست و دیگر اینکه اعتقاد مزبور نه تنها موجب پذیرش نقص نیست، بلکه می‌تواند در تصحیح نگرش انسان به اداره جهان از سوی خداوند مؤثر باشد[۸].
  • بداء به سبب نقشی که در جهات تربیتی و تشویق به سرعت گرفتن در کارهای خیر دارد در روایات شیعه با اهمیت فراوان تلقّی شده است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که خداوند به چیزی همانند بداء بزرگ شمرده نشده است[۹] و در مورد دیگر فرموده‌اند: اگر مردم پاداش اعتقاد به بداء را می‌دانستند در سخن گفتن از آن سستی نمی‌کردند[۱۰][۱۱].

بداء در قرآن

  • قرآن کریم گرچه به طور مستقیم به مسئله بداء نپرداخته است؛ ولی مضمون آن از برخی آیات استفاده می‌شود. این آیات در سه دسته جای می‌گیرد[۱۲]:
  1. آیاتی که ناظر به مبانی و اجزای مفهوم بداء است؛ از جمله آیات قضا و قدر محتوم و غیر محتوم﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ }}[۱۳]، علم مطلق و ازلی خداوند﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}[۱۴]، عدم محدودیت قدرت خدا﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}[۱۵] و نیز تأثیر اراده و فعل ذات‌باری‌تعالی در هر زمان و بر همه حوادث﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ }}[۱۶]؛ ﴿يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }}[۱۷][۱۸].
  2. آیاتی که تغییر سرنوشت انسانها را بر اثر افعال اختیاری آنان مطرح می‌کنند؛ مانند ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ }}[۱۹] و ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}[۲۰][۲۱].
  3. آیاتی که ناظر به مصادیق عینی بداء بوده، به موارد خاص آن اشاره دارد؛ مانند: ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا }}[۲۲]؛ ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ }}[۲۳]؛ ﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ }}[۲۴]؛ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ }}[۲۵]؛ ﴿وَلَوَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ }}[۲۶]؛ ﴿وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ }}[۲۷]؛ ﴿فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ }}[۲۸] با درک صحیح مسئله بداء انسان درمی‌یابد که در جایگاه هر انتخاب و انجام هر کاری خداوند ناظر اوست و براساس همین انتخاب و عملکرد، مقدرات وی در هر لحظه از سوی خداوند رقم می‌خورد: ﴿يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }}[۲۹]، برخلاف پندار یهود که خداوند پس از خلقت، از تدبیر امور عالم دست کشیده است[۳۰]: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ }}[۳۱] در چنین زمینه فکری ارزش اموری همچون توبه، دعا و کارهای خیر در سایه التزام به توکل روشن‌تر می‌شود. برخی بر‌این‌پندارند که بداء این ایده فیلسوفان را نیز ردّ‌می‌کند‌که خدا پس از آفرینش عقول و نفوس فلکی براساس قاعده الواحد معزول از تصرف شده است[۳۲]؛ ولی باید توجه داشت که این‌گونه اظهار نظرها ناشی از سوء برداشت و عدم توجه به عمق محتوای قواعد و مبانی عقلی است[۳۳].
  • به رغم تصریح به مسئله بداء در صحاح معروف[۳۴] و نیز نقل برخی روایات در این زمینه از سوی برخی از مفسران اهل سنت[۳۵] برخی از ایشان بداء را ملازم با جهل خدا دانسته‌اند[۳۶]، در حالی که همچنان‌که در روایات امامان معصوم(ع) آمده است بداء به هیچ وجه علم الهی را محدود نمی‌کند و ناشی از جهل نیست[۳۷]. توهم تلازم بداء با جهل و نقصان علم خدا موجب گردیده تا برخی عالمان شیعه نیز از به کار بردن بداء در مورد خداوند استیحاش داشته و حتی آن را انکار کنند[۳۸] یا اینکه بداء را تأویل برده، آن را به معنای اظهار و ابداء بدانند[۳۹]. بسیاری از صاحب‌نظران بداء را از سنخ نسخ[۴۰]] دانسته‌اند، با این تفاوت که بداء در تکوین و نسخ در تشریع است[۴۱] یا اینکه بداء فقط در تکوینیات و نسخ در تکوینیات و تشریعیات هر دو جاری است[۴۲]. البته برخی از اهل سنت هم بداء را همان نسخ دانسته و مفاد آیه﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء }}[۴۳] را با مفاد آیه ﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا }}[۴۴] یکی دانسته‌اند[۴۵]

[۴۶].

بداء و قضاء و قدر

  • بر اساس تعالیم قرآنی، علم خداوند از هر جهت مطلق است و محدودیتی ندارد: ﴿اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}[۴۷] این بدان معناست که خداوند بر همه حوادث از ازل تا ابد آگاه است و در این علم هیچ‌یک از مخلوقات با وی مشارکت ندارند: ﴿فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا }}[۴۸] و ممکن است تنها برخی از آن به صورت استثنا آگاه باشند: ﴿إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ }}[۴۹] و این همان قضای حتمی‌است[۵۰].
  • در کنار این حقیقت، حقیقتی در سطح نازل‌تر قرار می‌گیرد و آن اینکه سرنوشت انسانها و حوادث و وقایعی که برای آنها پدید می‌آید بر اثر عوامل و شرایط ویژه‌ای همانند اختیار افراد و گروههای انسانی و توانایی ایشان در انتخاب راههای گوناگون رقم می‌خورد. این همان قضای غیر محتوم یعنی قدر است که اطلاع بر آن برای نفس نبی یا ولی ممکن است[۵۱][۵۲].
  • جایگاه بداء در این میان به عنوان یکی از افعال یا اوصاف الهی آن است که بر اساس وعده‌های خداوند به جای برخی از مقدرات غیر حتمی به جهت اختیار و عملکرد انسان نظیر صدقه، صله رحم، نیکی به پدر و مادر و قدردانی از آنان یا ترک این‌گونه امور، سرنوشت بهتر یا بدتری برای وی رقم می‌خورد: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ }}[۵۳] بخش نخست این آیه اشاره به قضای غیر محتوم دارد و قسمت دوم مربوط به قضای محتوم است[۵۴]. نظیر این معنا را در آیه ﴿قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى }}[۵۵] می‌توان یافت[۵۶]. بر‌ اساس روایتی از امام باقر(ع) مراد از﴿أَجَلٌ مُّسَمًّى }} اجل محتوم نزد خداوند و مقصود از ﴿قَضَى أَجَلاً }} حکم او درباره اجل موقوف است[۵۷]. تأثیر اعمال نیک و بد در سرنوشت انسان و سعادت یا شقاوت وی در احادیث نیز تأیید شده است[۵۸]، بنابراین بداء در حقیقت تغییر در علم الهی نیست، بلکه تغییر در مقدّرات غیر محتوم است. آیات قرآن افزون بر یادآوری این اصل کلی که سرنوشت انسانها با خواست خود آنها تغییرپذیر است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ }}[۵۹] به موارد عینی و مصادیق خارجی آن نیز اشاره کرده است؛ از جمله برطرف شدن عذاب از قوم یونس بر اثر تضرع و دعای آنان[۶۰]﴿فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ }}[۶۱]، تغییر فرمان الهی به حضرت ابراهیم(ع) در مورد ذبح حضرت اسماعیل(ع): ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ }}[۶۲]، حرام ساختن ورود بنی‌اسرائیل به سرزمین مقدس به مدت ۴۰ سال در پی مخالفت آنان با فرمان ورود در آن[۶۳]: ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ }}[۶۴]، تکمیل میقات حضرت موسی(ع) و پایان یافتن آن در ۴۰ شب: ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ }}[۶۵]، تأثیر ایمان و تقوا و استغفار در گشودن برکاتی از آسمان و زمین و نزول برکات آسمانی: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ }}[۶۶]، ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا }}[۶۷]، اعتبار تأثیر برخی از امور در افزایش یا کاهش عمر، در علم الهی[۶۸]﴿وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ }}[۶۹] و نیز نقش دعا و تضرع در شب قدر و تأثیر آن در دگرگون شدن تقدیرات غیر محتوم: ﴿فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ }}[۷۰] و ارتباط آن با آیات محو و اثبات که در روایات نیز مطرح شده است[۷۱][۷۲].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات، ص‌۱۱۳، «بدا».
  2. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۱۲، «بدا».
  3. همان؛ النهایه، ص‌۱۰۹، «بدا».
  4. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۸۰‌ـ‌۳۸۱.
  5. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  6. اعتقادات، ص‌۶۷‌.
  7. بحارالانوار، ج‌۴، ص‌۱۲۳.
  8. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  9. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۴۶.
  10. الکافی، ص‌۱۴۸.
  11. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  12. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  13. خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.
  14. آفریننده آسمان‌ها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست؛ سوره انعام، آیه:۱۰۱.
  15. اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم؛ آیا ندانسته‌ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟؛ سوره بقره، آیه:۱۰۶.
  16. و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه:۶۴.
  17. هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است؛ سوره الرحمن، آیه:۲۹.
  18. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  19. او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه:۱۱.
  20. آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند «1» تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه:۵۳.
  21. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  22. و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد؛ سوره نوح، آیه: ۱۰ - ۱۱.
  23. ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید؛ سوره مائده، آیه:۲۱.
  24. خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان می‌شوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور؛ سوره مائده، آیه:۲۶.
  25. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه:۹۶.
  26. و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!؛ سوره اعراف، آیه:۱۴۲.
  27. و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفه‌ای، آنگاه شما را جفت‌هایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینه‌ای باردار نمی‌گردد و نمی‌زاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمی‌گردد و از عمر کسی کم نمی‌شود مگر که در کتابی آمده است؛ بی‌گمان این بر خداوند آسان است؛ سوره فاطر، آیه:۱۱.
  28. در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)؛ بی‌گمان این بر خداوند آسان است؛ سوره دخان، آیه:۴.
  29. هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است؛ سوره الرحمن، آیه:۲۹.
  30. الاعتقادات،ص۴۰ـ۴۱؛ رسائل، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۹؛ العده، ج‌۲، ص‌۴۹۵.
  31. و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه:۶۴.
  32. الذریعه، ج‌۳، ص‌۵۳‌.
  33. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  34. صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ ج‌۷، ص‌۹۶.
  35. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۵۳۸‌ـ‌۵۳۹‌.
  36. التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۶۶‌.
  37. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۴۸.
  38. تلخیص المحصل، ص‌۴۲۱‌ـ‌۴۲۲.
  39. المسائل العکبریه، ص‌۹۹‌ـ‌۱۰۰.
  40. الانتصار، ص‌۹۳؛ رسائل، ص‌۱۱۶ - ۱۱۹، العده، ج‌۲ ص‌۴۹۵.
  41. نبراس الضیاء، ص‌۵۵‌.
  42. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۵۲.
  43. خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند؛ سوره رعد، آیه:۳۹.
  44. اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم؛ سوره بقره، آیه:۱۰۶.
  45. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۲۲۲ - ۲۲۳.
  46. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  47. خداوند برای هر کس از بندگانش که (خود) بخواهد روزی را فراخ یا تنگ می‌دارد. بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۲.
  48. هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند؛ سوره جن، آیه:۲۶.
  49. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه:۲۷.
  50. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  51. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۳۹۸‌ـ‌۳۹۹؛ المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۷۶‌ـ‌۳۷۸.
  52. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸
  53. خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.
  54. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۸۰.
  55. اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست؛ سوره انعام، آیه:۲.
  56. همان، ج‌۷، ص‌۸‌ـ‌۱۰.
  57. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۴۷.
  58. الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۱۶‌.
  59. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند؛ سوره رعد، آیه:۱۱.
  60. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۳۴۶.
  61. پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهره‌مند ساختیم؛ سوره یونس، آیه:۹۸.
  62. و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم.بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود.و به قربانی سترگی او را بازخریدیم؛ سوره یونس، آیه:۹۸.
  63. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۰۴.
  64. ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید؛ سوره مائده، آیه:۲۱.
  65. و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۴۲.
  66. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه:۹۶.
  67. و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد؛ سوره نوح، آیه: ۱۰ - ۱۱.
  68. تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۲۱۳.
  69. و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفه‌ای، آنگاه شما را جفت‌هایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینه‌ای باردار نمی‌گردد و نمی‌زاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمی‌گردد و از عمر کسی کم نمی‌شود مگر که در کتابی آمده است؛ بی‌گمان این بر خداوند آسان است؛ سوره فاطر، آیه:۱۱.
  70. در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)؛ بی‌گمان این بر خداوند آسان است؛ سوره دخان، آیه:۴.
  71. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۲۱۸.
  72. دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ - ۳۷۸