نامۀ ۵۹ نهج البلاغه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


مقدمه

فرازی از نامه

  • اما بعد، هرگاه والی را نسبت به افراد رعیت میل و هوا گونه‌گون باشد، بسا از اجرای عدالت بازماند. پس باید کار مردم، در حقی که دارند، نزد تو یکسان باشد، که از ستم نتوان به عدالت رسید و از هر چه همانند آن را ناروا می‌شماری گزین و خود را به کاری که خدا بر تو واجب ساخته، وادار کن، در حالی‌که امید پاداش او داری و از عقابش بیمناکی[۲].
  • بدان که دنیا سرای بلاهاست؛ کسی را در آن، ساعتی آسودگی نیست، جز آن‌که آسودگی‌اش سبب حسرت و دریغ او در قیامت شود. هیچ‌چیز تو را از حق بی‌نیاز نگرداند. از آن حق‌ها که بر گردن توست یکی نگه‌داری نفس توست از کژتابی‌هایش و کوشش تو است در کار رعیت به قدر توانت، زیرا آنچه از آن‌ها نصیب تو می‌شود بسی بیش از چیزی است که از تو نصیب آنان شود[۳].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید: