حق الیقین
مقدمه
- یقین را پهنهای بلند و مراتبی گوناگون است، بگونهای که در برخی از روایات، مراتب آن را هفت و در برخی دیگر نُه و در برخی دیگر ده و در برخی دیگر مراتب آن را غیر قابل شمارش و نامتناهی دانستهاند[۱].
- علم الیقین؛
- و عین الیقین؛
- و حقّ الیقین، تقسیم کردهاند.
- مراد آنان از "علم الیقین"، یقینی است که بواسطه مشاهدات حسّی و استدلالات اینگونه بهدست میآید. در این شمار است یقین به مرگ، که بواسطه مردن افراد بهدست میآید؛ و نیز یقین به وجود آتش در مکانی خاص، که در نتیجه دیدن دود در آن نقطه حاصل میشود. نیز مراد آنان از "عین الیقین"، یقینی است که بواسطه دیدن به چشم یا بصیرت انسانی حاصل میشود. یقین به مرگ در اثر دیدن صحنه احتضار، و یقین به وجود آتش در اثر دیدن حسّی خود آتش، نمونههای اینگونه از یقین است[۲].
- "حقّ الیقین" امّا، یقینی است که با درگیر شدن خود انسان با موضوع یقین، حاصل میشود. یقین به مرگ برای انسانی که خود طعم آن را چشیده، و نیز یقین به آتش برای کسی که خود در میانه آن افتاده است، حقّ الیقین نامیده میشود. اضافه میکنیم که این مراتب سه گانه را نیز، مراتب دیگری است که نشان از قوّت و ضعف آن یقین دارد. بدین ترتیب - همانگونه که گذشت -، مراتب یقین را پایانی نیست و پهنه بلند آن را کناری نمیباشد[۳].
- این مراتب سهگانه، در برخی از آیات قرآن کریم نیز مورد اشاره واقع شده است. به این آیه شریفه بنگرید: ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ﴾[۴]. صدر آیۀ نخست به علم الیقین، و ذیل آن به عین الیقین اشاره مینماید؛ و آیه دوّم نیز حقّ الیقین را به نمایش گذارده است[۵].
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۲۷۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۲۷۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۲۷۶.
- ↑ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است » سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۲۷۶.