ابوجنیده بن جندع

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

وی فرزند جندع بن عمرو بن مازن، مازنی[۱] اوسی[۲] است. ابونعیم[۳] می‌گوید: در اسم او اختلاف است، ولی به آن اشاره نکرده است. برخی او را ابوجنید گفته‌اند[۴]. برخی دیگر ابوجنیده را کنیه جندع بن عمرو ذکر کرده‌اند[۵]. افزون بر مدخل ابوجنیدة بن جندع، ابن اثیر[۶] و ابن حجر[۷] مدخل دیگری تحت عنوان جندع انصاری اوسی آورده‌اند و ابن اثیر در این مدخل، در نقل روایت از او، کنیه‌اش را آورده است. ابن منده، جندع انصاری را آورده، ولی در سند حدیث جندع بن ضمره جندعی آمده است[۸].

ابن اثیر[۹] - مصحح کتاب، در کروشه "من بني" را اضافه به عمروبن مازن کرده است. و ابن حجر[۱۰] او را از تیره عمرو بن مازن دانسته‌اند؛ در حالی که در سند روایات پیش گفته، ابوجنیدة بن جندع بن عمرو بن مازن آمده است و به احتمال در "من" به "بن" یا بالعکس تصحیف صورت گرفته که به نظر می‌رسد من درست‌تر باشد.

گفته شده او در روز حنین اسلام آورد[۱۱]. وی گزارشی از شکست اصحاب حضرت در ابتدای نبرد و چگونگی حالات آنان نقل کرده است[۱۲]. همچنین از او نقل شده که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: "کسی که بر من عمداً دروغ ببندد، جایگاهش در جهنم است". وی راوی روایت غدیر نیز هست و می‌گوید: وقتی رسول خدا(ص) از حجة الوداع برمی‌گشت، در غدیر خم فرود آمد. سپس میان مردم ایستاد و خطبه خواند و دست علی را بلند کرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ »[۱۳]. حارث بن نوفل از او روایت کرده است[۱۴][۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابونعیم، ج۶، ص۲۸۵۶؛ ابن اثیر، ج۶، ص۵۵.
  2. ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۴۲.
  3. ابونعیم، ج۲، ص۶۴۸.
  4. ابن حجر، ج۷، ص۵۹.
  5. ر.ک: مدخل جندع انصاری. ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۲؛ امینی، ج۱، ص۲۳.
  6. ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۲.
  7. ابن حجر، ج۱، ص۶۱۹.
  8. ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۲.
  9. ابن اثیر، ج۶، ص۵۵.
  10. ابن حجر، ج۶، ص۵۹.
  11. ذهبی، ج۲، ص۱۵۶.
  12. ابونعیم، ج۶، ص۲۸۵۶؛ ابن اثیر، ج۶، ص۵۵.
  13. ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۳؛ امینی، ج۱، ص۶۴-۶۳.
  14. ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۴۲.
  15. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «ابوجنیده بن جندع»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۲۱.