احیای موات
مقدمه
احیای موات: آباد کردن زمین بایر. به زمینی که بر اثر بیآبی یا آب گرفتگی یا نیزار بودن و یا موانعی دیگر، آماده بهرهبرداری نیست «موات» و به عملیّات برطرف کردن موانع و آمادهسازی آن برای بهرهبرداری «احیاء» گفته میشود. احیای زمین موات به دلیل اهمیت موضوع آن و داشتن مسائل بسیار، باب مستقلّی را در فقه به نام خود اختصاص داده است. آنچه احیا میپذیرد یا زمین است یا چاه و نهر و یا معدن[۱].
احیای هر چیزی به آباد کردن آن است به زراعت و یا تأسیسات کیفیت احیا، تابع هدف احیا کننده است. احیای موات از ایقاعات و از اسباب تکلّک است. در حریم زمین عام، نمیتوان احیا کرد. در اقطاعات اعطایی امام اصل و در محدوده مورد تحجر دیگران نمیتوان احیاء کرد[۲]. آباد کردن و بهرهبرداری از زمینهای موات راه درآمد مشروعی است که در عین تأثیری که در تولید و توزیع ثروت دارد، در فقرزدایی هم میتواند نقش بسزایی ایفا کند.
فقها به استناد حدیث معروف: «مَنْ أَحْيَا أَرْضاً مَيْتَةً فَهِيَ لَهُ»[۳] آباد کردن و بهرهبرداری از زمینهای موات را موجب مالکیت آباد کننده نسبت به زمین آباد شده دانستهاند[۴] ولی اغلب آن را مشروط به اذن امام دانسته و نظارت دولت اسلامی را بر شیوه و محدوده احیای زمینهای موات، امری ضروری و غیر قابل تردید تلقی کردهاند[۵][۶]
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ فقه، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ مبسوط در ترمینولوژی، ج۱، ص۱۹۵.
- ↑ وسائلالشیعه، ج۱۷، ص۳۲۸.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۳۴؛ جامع المقاصد، ج۱، ص۴۰۸؛ کتاب البیع، ج۳، ص۱۵؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۰۸.
- ↑ فقه سیاسی، ج۴، ص۳۱.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.