ابوجهراء
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملابوجهراء
جنسیتمرد
از تیرههوازن

مقدمه

وی در زمان رسول خدا (ص) بوده، ولی آن حضرت را ندیده از این رو، ابن حجر[۱] او را در بخش مخضرمین قرار داده است. در برخی منابع، او را به بهتری یا نصری[۲]، تیره‌ای از هوازن منتسب کرده‌اند. وی مورد اعتماد ابوبکر و عمر بود و آن دو در کارها از او کمک می‌گرفتند[۳].

گزارش مربوط به او، در مورد ابومحجن ثقفی است که عمر به دلیل چشم چرانی او به زنی و شکایت شوهر آن زن، او را تبعید و أبوجهراء را مأمور انجام این کار کرد[۴]. بنا بر روایت دیگر، عمر ابومحجن را به دلیل می‌گساری زیاد به حضوضا[۵] تبعید و ابوجهراء و یک نفر دیگر را مأمور این کار کرد و به آن دو دستور داد نگذارند ابومحجن با خود شمشیر بردارد، ولی ابومحجن توانست شمشیر خود را میان جوالی که آرد در آن ریخته بود، پنهان کند. چون به ساحل رسیدند، ابومحجن گوسفندی خرید و به ابوجهراء گفت: بیا نهار بخوریم و خود به طرف جوال رفت که مثلا آرد بیاورد، ولی بلافاصله شمشیر کشید و ابوجهراء چون شمشیر را دید، فرار کرد و نزد عمر آمده، ماجرا را گزارش داد[۶].

در نقل ابن شبه نمیری و ابوالفرج اصفهانی، ابن جهراء به جای ابوجهراء آمده است. ابن حجر[۷] مدخلی با عنوان ابوجهراء مخضرم دارد که نامش عبدالله است، ولی می‌گوید: ابن جهراء مشهور است. سپس توضیح بیشتر را به بخش مبهمات ارجاع می‌دهد، ولی آنجا مطلبی نیاورده است. با توجه به اینکه ابن حجر[۸] فرد مورد بحث و أبوجهراء مخضرم را در بخش سوم، یعنی مخضرمین آورده، و نیز تأیید این مطلب که ابوجهراء مخضرم، همان ابن جهراء است، و داستان ابوجهراء مورد بحث و ابن جهراء به تبعید ابومحجن ثقفی مربوط است، تقریباً شکی باقی نمی‌ماند که این سه نام، مربوط به یک نفر است.[۹]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۷، ص۶۶.
  2. منسوب به نصربن معاویه، ر. ک: سمعانی، ج۵، ص۴۹۴.
  3. ابن حجر، ج۷، ص۶۶ و ۳۰۰.
  4. ابن حجر، ج۷، ص۳۰۰.
  5. نام کوهی است در غرب با جزیره‌ای است در دریا که تبعیدگاه افراد هرزه اعراب جاهلیت بود. یاقوت حموی، ج۲، ص۲۷۲.
  6. ابن شبه نمیری، ج۲، ص۷۶۲-۷۶۱؛ ابوالفرج اصفهانی، ج۱۹، ص۶-۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۰۰؛ و ر. ک: مدخل ابومحجن ثقفی.
  7. ابن حجر، ج۷، ص۶۶.
  8. ابن حجر، ج۷، ص۶۶.
  9. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابوجهراء»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۲۲.