اعتقاد به حاکمیت خدا در اخلاق اسلامی
مقدمه
از نظر اسلام، جهان هستی نهتنها معلول و مخلوق خداوند است، بلکه پیوسته تمام موجودات و نظامات جهان از جمله انسان و تمامی کنش و واکنشهای او تحت اداره، تدبیر و در احاطه قیومی ذات اقدس الاهی است. قرآن کریم میفرماید: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾[۱][۲] و میفرماید: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾[۳][۴].
بنابراین جهان هستی به خود وانهاده نیست، بلکه همه جهان از جمله انسان، پیوسته تحت نظارت و مراقبت خداست قرآن کریم میفرماید: ﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴾[۵].
بنابراین، عملی که انسان انجام میدهد به طور کامل در حافظه این جهان محفوظ است بهطوری که کوچکترین گفته و کرده انسان گم نمیشود ﴿قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى﴾[۶].
خداوند متعال بر عالم احاطه دارد؛ چون یکی از شئون ربوبیت احاطه پیوسته بر مربوب است، به طوری که مربوب همواره در پیشگاه او حاضر است[۷].
قرآن کریم به ما خبر میدهد که خداوند متعال بر کردار بندگان احاطه دارد، ﴿وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۸]». ابن احاطه از شئون ربوبیت است و جهان برای ادامه حیات خود بدان محتاج است ﴿إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۹]. همچنین از نظر قرآن خداوند نگاهبان، حافظ و مراقب هر چیزی است، ﴿اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ﴾[۱۰]»، چنانکه هیچ چیزی از حضور او مخفی نمیشود[۱۱] و حافظ اعمال انسانهاست که در ازای آنها پاداش و کیفر میدهد[۱۲].
این حفاظت نیز از شئون ربوبیت است که نظام هستی به آن نیازمند است؛ لذا در آیه دیگر حفاظت را به رب نسبت داده، میفرماید: ﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۱۳].
اگر خداوند مخلوقات را حفظ نکند و ادامه وجود را به آنها افاضه نفرماید، هلاک و نابود میشوند. شأن ربوبیت خداوند متعال اقتضا میکند که وجود و بقا و هلاک و فنای هر چیزی را در اختیار داشته باشد[۱۴]؛ بنابراین هیچ موجودی حتی یک لحظه از محضر اقدس او غایب نیست و هم از این رو، انسان و اعمال، گفتار و دار او نیز از حیطه آگاهی خدا خارج نیست. اعتقاد به حاکمیت و نظارت مطلقه خداوند متعال بر جهان آفرینش، در شکلگیری نظام اخلاقی انسان تأثیری به سزا و نقشی تعیین کننده دارد. امامان اهل بیت نیز از این انگاره که خداوند بر تمام ذرات وجود احاطه و سلطه دارد، در مواعظ خویش بهره گرفتهاند.
در روایت آمده است: مردی به حضرت امام حسین (ع) شرفیاب شد و عرض کرد: من نمیتوانم از گناه خودداری کنم، مرا بفرما. فرمود: هرگاه خواستی گناه کنی یکی از این پنج کار را انجام بده، سپس هر گناه که خواستی مرتکب شو: از روزی خدا نخور یا از حيطه ولايت خدا خارج شویا مکانی پیدا کن که خدا تو را نبیند یا راهی بیاب که فرشته مرگ را از خود برانی و تسلیم او نشوی با تدبیری بیندیش که اگر مالک جهنم خواست تو را به آتش برد از او اطاعت نکنی و به آتش پا نگذاری، هرگاه یکی از این پنج چیز فراهم شد، هر گناه که خواستی انجام بده[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۷۴.
- ↑ «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا میرود» سوره سجده، آیه ۵.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۷۷.
- ↑ «هیچ سخنی بر زبان نمیآورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.
- ↑ «گفت: دانش آن در کتابی نزد پروردگار من است؛ پروردگارم نه بیراه میشود و نه فراموش میکند» سوره طه، آیه ۵۲.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۶۹.
- ↑ «و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.
- ↑ «بیگمان پروردگار من فراگیر هر کاری است که انجام میدهید» سوره هود، آیه ۹۲.
- ↑ «و خداوند (خود) مراقب کسانی است که به جای او سرورانی (را به پرستش) میگیرند» سوره شوری، آیه ۶.
- ↑ جارالله محمود زمخشری، کشاف، ج۳، ص۴۶۰
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۹، ص۱۴۵.
- ↑ «بیگمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.
- ↑ ر. ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۳۰۹.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۶ (با ترجمه آزاد).
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.