موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

«بشر»، در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از بصائر الدرجات آمده است:

«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ اَلْبَرْقِيِّ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ بُشْرَانَ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَكُمُ اَلتَّوْرَاةُ وَ اَلْإِنْجِيلُ وَ اَلزَّبُورُ وَ  مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى [۱]  صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى [۲] قَالَ نَعَمْ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ اَلْعِلْمُ اَلْأَكْبَرُ قَالَ يَا حُمْرَانُ لَوْ لَمْ يَكُنْ غَيْرَ مَا كَانَ وَ لَكِنْ مَا يُحْدِثُ اَللَّهُ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ عِلْمُهُ عِنْدَنَا أَعْظَمُ »[۳].[۴]

شرح حال راوی

در ثبت نام راوی اختلاف است؛ زیرا در نسخه‌ها و اسناد روایات با عناوین گوناگونی مانند «بشر»، «بشران» و «بشیر» آمده است.

به قرینه اسناد روایات، مراد از عنوان یادشده، بشر بن محمد است که در بعضی اسناد بی‌واسطه و در برخی باواسطه پدرش از حمران بن اعین روایت کرده و محمد بن ابراهیم از ایشان روایت کرده است[۵].

عنوان بشر بن محمد از عناوین مشترک است و به چند نفر گفته می‌شود؛ مانند بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم، بشر بن محمد سختیانی، بشر بن محمد بن بشر، بشر بن محمد بن نصر و بشر بن محمد بن ابان[۶] که هیچ یک در رجال شیعه ذکر نشده است.[۷]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات بشر بن محمد گزارشی نرسیده است.

آیت الله بروجردی، استاد حدیثی بشر یعنی حمران بن اعین را از کبار طبقه چهارم[۸] و یا از راویان طبقه پنجم[۹] برمی‌شمارد، ازاین رو بشر بن محمد را می‌‌توان از راویان طبقه ششم دانست.[۱۰]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، بشر بن محمد از کسانی همچون محمد (پدرش) و حمران بن اعین[۱۱] روایت کرده است که از استادان حدیثی او شمرده می‌شوند؛ همچنین راویانی نظیر محمد بن ابراهیم و ابن سنان[۱۲] از بشر بن محمد روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی او به شمار می‌آیند.[۱۳]

مذهب راوی

از مذهب بشر بن محمد گزارشی نرسیده است؛ اما از مضمون روایاتش می‌‌توان امامی بودن ایشان را دریافت؛ روایات نمونه:

  1. «رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: حَدَّثَنِي بِشْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ حُمْرَانَ اِبْنِ أَعْيَنَ، قَالَ: كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ مَعَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَجَاءَتْ ظَبْيَةٌ فَتَبَصْبَصَتْ وَ ضَرَبَتْ بِذَنَبِهَا، فَقَالَ: هَلْ تَدْرُونَ مَا تَقُولُ هَذِهِ اَلظَّبْيَةُ؟ قُلْنَا: مَا نَدْرِي. فَقَالَ: تَزْعُمُ أَنَّ رَجُلاً اِصْطَادَ خِشْفاً لَهَا وَ هِيَ تَسْأَلُنِي أَنْ أُكَلِّمَهُ أَنْ يَرُدَّهُ عَلَيْهَا. فَقَامَ وَ قُمْنَا مَعَهُ حَتَّى جَاءَ إِلَى بَابِ اَلرَّجُلِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِ وَ اَلظَّبْيَةُ مَعَنَا، فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): إِنَّ هَذِهِ اَلظَّبْيَةَ زَعَمَتْ كَذَا وَ كَذَا، وَ أَنَا أَسْأَلُكَ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْهَا، فَدَخَلَ اَلرَّجُلُ مُسْرِعاً دَارَهُ، وَ أَخْرَجَ إِلَيْهِ اَلْخِشْفَ وَ سَيَّبَهُ، فَمَضَتِ اَلظَّبْيَةُ وَ اَلْخِشْفُ مَعَهَا، وَ أَقْبَلَتْ تَحَرَّكَ ذَنَبُهَا، فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): هَلْ تَدْرُونَ مَا تَقُولُ؟ فَقُلْنَا: مَا نَدْرِي. فَقَالَ: إِنَّهَا تَقُولُ: رَدَّ اَللَّهُ عَلَيْكُمْ كُلَّ حَقٍّ غُصِبْتُمْ عَلَيْهِ، وَ كُلَّ غَائِبٍ، وَ كُلَّ سَبَبٍ تَرْجُونَهُ، وَ غَفَرَ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ كَمَا رَدَّ عَلَيَّ وَلَدِي»[۱۴].
  2. «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ اَلْبَرْقِيِّ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ بُشْرَانَ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَكُمُ اَلتَّوْرَاةُ وَ اَلْإِنْجِيلُ وَ اَلزَّبُورُ وَ  مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى [۱۵]  صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى [۱۶] قَالَ نَعَمْ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ اَلْعِلْمُ اَلْأَكْبَرُ قَالَ يَا حُمْرَانُ لَوْ لَمْ يَكُنْ غَيْرَ مَا كَانَ وَ لَكِنْ مَا يُحْدِثُ اَللَّهُ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ عِلْمُهُ عِنْدَنَا أَعْظَمُ »[۱۷]

بعضی از محققان پس از نقل روایت نوشته‌اند: "يظهر من الحديث أنه من الأمامية المتصلين بالإمام السجادS وقد روى معجزة لهS"[۱۸].[۱۹]

جایگاه حدیثی راوی

بشر بن محمد از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌شود؛ زیرا اولاً از راویان مشترک است و مشخص نیست که مراد از این عنوان، کدام راوی است و ثانیاً در کتاب‌های رجالی شیعه عنوان نشده است.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. سوره طه، آیه ۱۳۳.
  2. «صحیفه‌های ابراهیم و موسی» سوره اعلی، آیه ۱۹.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۲۴۲ به گزارش از بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۴۰، ح۵.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 516.
  5. «حدثنا عبد الله بن محمد، عن محمد بن إبراهیم، قال: حدثنی بشیر و إبراهیم بن محمد، عن أبیه، عن حمران بن أعین قال: کان أبو محمد علی بن الحسینS قاعداً فی جماعة من أصحابه إذ جاءته ظبیة فتبصبصت وضربت بیدیها...». (بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۵۲) روایت یادشده در الاختصاص، ص۲۷۲، مدینة المعاجز، ج۴، ص۲۶۹ و بحار الأنوار، ج۴۶، ص۲۶ به گزارش از بصائر الدرجات نقل شده و در سندش به جای حدثنی بشیر و إبراهیم بن محمد، عن أبیه، عن حمران بن أعین، عبارت حدثنی بشیر و إبراهیم ابنی محمد، عن أبیهما، عن حمران بن أعین آمده است.
  6. ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۲، ص۸۴، ش۱۷۷۱ و ۱۷۷۲؛ عیون أخبار الرضاS، ج۱، ص۱۰۰، ح۱؛ الأمالی (طوسی)، ص۵۱۶، ح۱۱۳.
  7. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 516-517.
  8. ر.ک: طبقات رجال الکافی، ص۱۳۹.
  9. ر.ک: طبقات رجال الفقیه، ص۲۲۲.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 517.
  11. ر.ک: الإختصاص، ص۲۹۷؛ دلائل الإمامه، ص۲۰۶، ح۱۲۸.
  12. ر.ک: الإختصاص، ص۲۹۷؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۴۰، ح۵.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 517-518.
  14. دلائل الإمامه، ص۲۰۶، ح۱۲۸.
  15. سوره طه، آیه ۱۳۳.
  16. «صحیفه‌های ابراهیم و موسی» سوره اعلی، آیه ۱۹.
  17. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۲۴۲ به گزارش از بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۴۰، ح۵.
  18. تنقیح المقال، ج۱۲، ص۳۰۰، ش۳۰۸۰.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 518-519.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 519.