حبیب بن عمرو سلامانی

آشنایی اجمالی

وی از بنوسلامان بن سعد، از تیره‌های قبیله قضاعه است[۱] که نسبش به صورت حبیب بن فدیک بن عمرو نیز گفته شده است که صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا در این نسب وی به جای انتساب به پدر به جد منسوب شده است[۲]. هرچند برخی آنها را دو نفر دانسته و دو عنوان جداگانه به آنها اختصاص داده‌اند، اما به دلیل اشتراک در نام و اجداد و همسانی در انتساب به قبیله، شرکت در جنگ و یکسانی در برخی گزارش‌های مربوط به حضورشان نزد رسول خدا (ص) بود، یکی بودن آن دو تقویت می‌شود. در مواردی نیز اطلاعات مربوط به «حبیب بن فدیک» در عنوان «فدیک بن حبیب» آمده است[۳] که منشأ اشتباه جابه جا شدن نام فرزند و پدر است. ابن شاهین[۴] و دیگر صحابه نویسان حبیب بن عمرو سلامانی را صحابی دانسته‌اند[۵]، اما ابن ابی حاتم[۶] وی را ناشناخته (مجهول) می‌داند[۷].

محل سکونت وی منطقه جناب – منطقه‌ای میان شام و مدینه - ذکر شده، اما ابن حبان[۸] محل سکونت وی را منطقه جفار، از سرزمین «عُذره» و «بَلیّ»، در ناحیه بادیه می‌داند که تصحیف است؛ زیرا منطقه جناب محل سکونت قبیله قضاعه و از جمله مسکن «عُذره» و «بَلیّ» بوده است[۹].

واقدی درباره وفد سلامان که در شوال سال دهم به مدینه آمدند گزارشی نقل می‌کند که به حبیب بن عمرو سلامانی می‌رسد. براساس این گزارش وی که رئیس وفد سلامان بود [۱۰] می‌گوید: ما هفت نفر بودیم و به نمایندگی از طرف سلامان به حضور پیامبر آمدیم و آن حضرت را خارج از مسجد دیدیم که برای تشییع جنازه‌ای می‌رفت. گفتیم: ای رسول خدا (ص) سلام بر تو باد. فرمود: سلام بر شما باد، شما کیستید؟ گفتیم: از قبیله سلامانیم و آمده‌ایم مسلمان شویم و از سوی خود و قوم خود بیعت کنیم. رسول خدا (ص) به غلام خود ثوبان دستور داد که ما را همان‌جا که دیگر نمایندگان را منزل می‌دادند، منزل دهد، و چون پیامبر نماز ظهر را گزارد میان منبر و خانه خود نشست و ما پیش رفتیم و از ایشان در مورد نماز و شرایع اسلامی و برخی از تعویذها پرسیدیم و مسلمان شدیم و به هر یک از ما پنج اوقیه (وزنه‌ای معادل هفت مثقال) پاداش داد و به سرزمین خود بازگشتیم[۱۱].

همچنین گفته شده که وی افسون و تعویذی (رقیه) برای در امان ماندن از چشم زخم، خدمت رسول خدا (ص) عرضه کرد که آن حضرت اجازه استفاده از آن را داد و برای آن دعای برکت کرد[۱۲]. به این تقاضا در روایت پیشین که از واقدی نقل شد نیز اشاره شده است که نشان می‌دهد هر دو گزارش مربوط به یک حادثه است؛ هرچند در منابع، این دو حادثه به دو نفر (حبیب بن عمرو و حبیب بن فدیک) نسبت داده شده است.

حادثه دیگری که منابع درباره «فویک» (از قبیله سلامان که به احتمال می‌تواند مربوط به حبیب بن فدبک = حبیب بن عمر سلامانی باشد) آورده‌اند چنین است که وی در حالی که دو چشمش نمی‌دید نزد رسول خدا (ص) آمد. پیامبر از سبب بیماری پرسید. او گفت: چون به تخم ماری آسیب رسانده به چنین بیماری مبتلا گشته است. رسول خدا در چشم وی دمید و او بینا گشت. بینایی وی تا پایان عمر مستدام بود و در هشتاد سالگی نخ را در سوراخ سوزن می‌کرد[۱۳].[۱۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹.
  2. ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۰.
  3. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲.
  4. ر. ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۷۷.
  5. ابن حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۲.
  6. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۵.
  7. ر. ک: سمعانی، الأنساب، ج۳، ص۳۴۸؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۴۵۵.
  8. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۳.
  9. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۸.
  10. طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۵.
  11. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۱؛ ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک،، ج۳، ص۳۸۰.
  12. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.
  13. ابن ابی شیبه، المصنف، ج۵، ص۴۴۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۳۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۵۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۱.
  14. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «حبیب بن عمرو سلامانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۵۳۲.