حدوث و قدم در کلام اسلامی

مقدمه

از جمله بحث‌های مرتبط با اثبات واجب‌الوجود بحث "حدوث" و "قدم" ذاتی و زمانی است که تمام موجودات اعم از واجب و ممکن در یکی از این چهار قسم قرار می‌‌گیرد.

"حدوث حقیقی" بر دو قسم است: "حدوث زمانی" و "حدوث ذاتی". این تقسیم‌بندی از اینجا پیدا شد که حدوث را به "مسبوقیت وجود شیء به عدم" تعریف کردند و بعد گفتند که این مسبوقیت وجود شیء به عدم، دو گونه است، یکی "مسبوقیت وجود شیء به عدم مجامع" و دیگری "مسبوقیت وجود شیء به عدم مقابل".

"حدوث زمانی"، یعنی مسبوقیت وجود شیء به عدم مقابل. عدم مقابل همان عدم خود این شیء است که نقطه مقابل وجود شیء است و به یک اعتبار می‌‌شود گفت: نقیض وجود شیء است. اگر وجود شیء مسبوق به این عدم، یعنی عدمی که نقطه مقابل وجود شیء است، باشد؛ این حدوث زمانی است.

"حدوث ذاتی"، یعنی مسبوقیت وجود شیء به عدم مجامع. عدم مجامع علمی است که با وجود شیء، قابل اجتماع است، یعنی مقابل این وجود نیست، به طوری که با این وجود قابل اجتماع نباشد و مقصود از عدم مجامع، به تعبیر شیخ‌الرئیس "لیسیت ذاتیه" است که لازمه هر امر ممکنی است. وقتی می‌‌گوییم یک شیء امکان دارد، یعنی نه وجودش ضروری است و نه عدمش.

حدوث ذاتی در مقابل قدم ذاتی است. ما اگر به شیء بگوییم "قدیم ذاتی"، یعنی ماهیتش در مرتبه ذاتش این "لااقتضائیت" را ندارد، بلکه ماهیتش در مرتبه ذاتش اقتضای وجود دارد و اگر به شیء بگوییم "حادث ذاتی"، یعنی ماهیتش در مرتبه ذاتش لااقتضای از وجود و عدم است و در مرتبه بعد موجود است و قهراً چیزی که در مرتبه ذات، لااقتضا باشد و در مرتبه بعد موجود باشد، وجود این شیء، دیگر از ناحیه خودش نیست، بلکه از ناحیه غیر است.

بنابراین هر معلولی از معلول‌های عالم به حدوث ذاتی متصف است. پس، هر معلولی که به وجود متصف می‌‌شود، این وجود او که مأخوذ از علت است، به لااقتضائیت ذاتش مسبوق است.

این معنای حدوث ذاتی است. پس، تنها موجودی که معلول هیچ علتی نباشد و وجودش از ذات خودش باشد، "قدیم بالذات" است و هر موجودی که این چنین نباشد، "حادث بالذات" است [۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. مطهری، شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۱۷-۱۹.
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۰۵-۱۰۶.